گروه فرهنگی مشرق- فیلم (ایستاده در غبار) اولین فیلم محمدحسین مهدویان صرفا یک فیلم مستند نیست. این فیلم نگاه واقع بینانه به مقوله جنگ دارد و یک سینمای تمام عیار است. شرافت دربارهی این فیلم به معنای درست کلمه است چرا که فیلمساز ما در این روزهایی که بیشتر کارگردانان روشنفکر به ساخت کمدیهای بی سر و شکل یا خیانت روی آوردند، ریسک کرده است و در اولین فیلم سینماییاش به دفاع مقدس پرداخته است و از آن مهمتر به یک قهرمان جنگی مثل حاج احمد متوسلیان.
اگر چه فیلم فضایی شبیه به مستند دارد و با نریشن به جلو میرود اما نوع روایت فیلم و پردازش موقعیتها و معرفی شخصیتها به قدری اصولی و تکنیکی است که تماشاگر احساس میکند که با یک فیلم درام داستان گو طرف است و تا انتهای فیلم این فضای مستند گونه و بدون دیالوگ را میپذیرد، چرا که هدف ایستاده در غبار معرفی حاج احمد متوسلیان به مخاطب است، از سوی دیگر فیلم نمیخواهد تصاویر و حرفهای غلو شده از رشادتهای متوسلیان را به نمایش بگذارد بلکه هدف فیلمساز ما در مرحله اول پرداختن به دفاع مقدس و مرحلهی دوم حاج احمد متوسلیان است، ایستاده در غبار فارغ از دیالوگ به صورت نریشن از زبان خانواده، دوستان و همرزمان متوسلیان شکل پیدا میکند و هیچ کدام از این افراد قصد بزرگ جلوه دادن حاج احمد را ندارند آنها چیزی را روایت میکنند که دیدهاند و حالا این فیلم، هم به جنگ میپردازد و در لابهلای پلانها رشادتهای حاج احمد را به ما نشان میدهد.
این شیوه داستانی گویی اگر چه در سینمای ما برای نخستین بار است که اتفاق میافتد اما به این نکته مهم باید توجه داشته باشیم که مهدویان مهارت خاصی در این شیوه داستان گویی داشته که توانسته لبه تیغ حرکت کند تا فیلمی بسازد که مخاطب عام هم با آن ارتباط برقرار کند، هوشمندی مهدویان در کارگردانی و بهرهگیری او از یک فرمانده جنگی باعث شده است فیلمی ساخته شود که اگر چه در نگاه اول شکل مستند گونهاش مخاطب را از دیدن این فیلم منصرف میکند اما وقتی فیلم جلو میرود سکانسهای تأثیر برانگیز تماشاگر را تحت تأثیر قرار میدهد و این باعث میشود تماشاگر تا انتها با فیلم همراه شود.
مهمترین عامل موفقیت ایستاده در غبار که باعث شد سیمرغ بهترین فیلم را در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر از آن خود کند، این است که این فیلم قصد ندارد تقلب و زیادهگویی کند یا قصد ندارد وارد قصه شود که به خیانت و پنهان کاری و سیاه نمایی جامعه ختم شود، بلکه این فیلم سعی دارد وارد فضایی شود که به مخاطبش بگوید سینما فراتر از این چیزی است که تصور میشود، ایستاده در غبار غلوگویی نمیکند و بی حساب قهرمان خلق نمیکند شخصیتهای منفعل نمیسازد بلکه این فیلم کوشیده است از قهرمان حقیقی مملکتمان از یک فرمانده سپاه فیلمی بسازد که مخاطبها با او آشنا شوند.
تعداد زیادی از آدمهای جامعهی ما حتی نمیدادند که حاج احمد متوسلیان چه کسی بوده و چه شخصیتی داشته است، بعد از پایان فیلم است که مخاطب به فکر فرو میرود که حاج احمد متوسلیان تنها یک نام نیست او یک اسطوره است که از زندگیاش، جوانیاش و ازدواجش گذشت تا بتواند به مملکتش خدمت کند، مطمئناً خیلیها نمیدانستند که سه دهه گذشته است و هنوز کسی از حاج احمد متوسلیان خبر ندارد.
کشور از این دست قهرمانها کم ندارد که اگر فیلمساز خوش ذوقی مثل مهدویان به آنها بپردازد باعث میشود که نسل جوان ما با این قهرمانان آشنایی پیدا کنند، در این برحه زمانی نوبت به ساخت این گونه فیلمها رسیده است.حالا دیگر شکل دفاع مقدس ما تغییر کرده است ما باید قهرمانان جنگی را بشناسیم، ما باید در باره شهید باقری، شهید احمد کاظمی، شهید آبشناسان فیلم بسازیم که نسل های بعد فکر نکنند این نامها فقط برای نامگذاری محلهها و میدان ها استفاده شده است.
مهدویان که خود در دهه شصت بدنیا آمده است مطمئنا جهان بینی درباره جنگ و این آدمها نداشته اما تحقیق باعث شده است فیلمساز ما فیلمی بسازد که اساسا ضد جریان این روزهای سینمای ایران است اما همین فیلم باعث شده مهدویان تبدیل به یک پدیده شود، او ثابت کرد که سینمای جنگ و آدمهایش خیلی فراتر از آن چیزی هستند که در فیلم اخراجیها دیدیم.سینمای جنگ ایستاده در غبار است چون با شرافت به آدمهای جنگ پرداخته است. انتخاب درست بازیگران مخصوصاً برای نقش حاج احمد متوسلیان و دیگر شخصیت ها، پرداختن به یک فرم جدید در سینمای ایران از مهمترین نکات این فیلم به حساب میآید.
همانطور که گفته شد پرداختن به سینمای دفاع مقدس در این موقعیت زمانی یک رسیک به حساب میآید که محمدحسین مهدویان از این ریسک گذشته و به سینمای ارزشی رسیده است سینمایی که حرفهای مهمی را به مخاطبش میزند، حالا مهدویان با ساخت مستند تلویزیونی آخرین روزهای زمستان (که به زندگی شهید باقری میپرداخت) تابت کرد که در سینمای دفاع مقدس صاحب تفکر و دغدغه پرداختن به جنگ را دارد آن هم به صحیحترین شکل ممکن، حالا باید منتظر باشیم که این پدیده سینمایی در دومین فیلمش با چه زاویه به جنگ و آدمهایش میپردازد مطمئناً مهدویان با ساخت ایستاده در غبار سطح توقع مخاطبانش را بالا برده است و این باعث میشود که کار مهدویان هم به مراتب سختتر شود. نگارنده این یادداشت امیدوار است روزی برسد که حاج احمد متوسلیان به مملکتش باز گردد و چشمان مادرش و دیگران را از انتظار نجات دهد.
اگر چه فیلم فضایی شبیه به مستند دارد و با نریشن به جلو میرود اما نوع روایت فیلم و پردازش موقعیتها و معرفی شخصیتها به قدری اصولی و تکنیکی است که تماشاگر احساس میکند که با یک فیلم درام داستان گو طرف است و تا انتهای فیلم این فضای مستند گونه و بدون دیالوگ را میپذیرد، چرا که هدف ایستاده در غبار معرفی حاج احمد متوسلیان به مخاطب است، از سوی دیگر فیلم نمیخواهد تصاویر و حرفهای غلو شده از رشادتهای متوسلیان را به نمایش بگذارد بلکه هدف فیلمساز ما در مرحله اول پرداختن به دفاع مقدس و مرحلهی دوم حاج احمد متوسلیان است، ایستاده در غبار فارغ از دیالوگ به صورت نریشن از زبان خانواده، دوستان و همرزمان متوسلیان شکل پیدا میکند و هیچ کدام از این افراد قصد بزرگ جلوه دادن حاج احمد را ندارند آنها چیزی را روایت میکنند که دیدهاند و حالا این فیلم، هم به جنگ میپردازد و در لابهلای پلانها رشادتهای حاج احمد را به ما نشان میدهد.
این شیوه داستانی گویی اگر چه در سینمای ما برای نخستین بار است که اتفاق میافتد اما به این نکته مهم باید توجه داشته باشیم که مهدویان مهارت خاصی در این شیوه داستان گویی داشته که توانسته لبه تیغ حرکت کند تا فیلمی بسازد که مخاطب عام هم با آن ارتباط برقرار کند، هوشمندی مهدویان در کارگردانی و بهرهگیری او از یک فرمانده جنگی باعث شده است فیلمی ساخته شود که اگر چه در نگاه اول شکل مستند گونهاش مخاطب را از دیدن این فیلم منصرف میکند اما وقتی فیلم جلو میرود سکانسهای تأثیر برانگیز تماشاگر را تحت تأثیر قرار میدهد و این باعث میشود تماشاگر تا انتها با فیلم همراه شود.
مهمترین عامل موفقیت ایستاده در غبار که باعث شد سیمرغ بهترین فیلم را در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر از آن خود کند، این است که این فیلم قصد ندارد تقلب و زیادهگویی کند یا قصد ندارد وارد قصه شود که به خیانت و پنهان کاری و سیاه نمایی جامعه ختم شود، بلکه این فیلم سعی دارد وارد فضایی شود که به مخاطبش بگوید سینما فراتر از این چیزی است که تصور میشود، ایستاده در غبار غلوگویی نمیکند و بی حساب قهرمان خلق نمیکند شخصیتهای منفعل نمیسازد بلکه این فیلم کوشیده است از قهرمان حقیقی مملکتمان از یک فرمانده سپاه فیلمی بسازد که مخاطبها با او آشنا شوند.
تعداد زیادی از آدمهای جامعهی ما حتی نمیدادند که حاج احمد متوسلیان چه کسی بوده و چه شخصیتی داشته است، بعد از پایان فیلم است که مخاطب به فکر فرو میرود که حاج احمد متوسلیان تنها یک نام نیست او یک اسطوره است که از زندگیاش، جوانیاش و ازدواجش گذشت تا بتواند به مملکتش خدمت کند، مطمئناً خیلیها نمیدانستند که سه دهه گذشته است و هنوز کسی از حاج احمد متوسلیان خبر ندارد.
کشور از این دست قهرمانها کم ندارد که اگر فیلمساز خوش ذوقی مثل مهدویان به آنها بپردازد باعث میشود که نسل جوان ما با این قهرمانان آشنایی پیدا کنند، در این برحه زمانی نوبت به ساخت این گونه فیلمها رسیده است.حالا دیگر شکل دفاع مقدس ما تغییر کرده است ما باید قهرمانان جنگی را بشناسیم، ما باید در باره شهید باقری، شهید احمد کاظمی، شهید آبشناسان فیلم بسازیم که نسل های بعد فکر نکنند این نامها فقط برای نامگذاری محلهها و میدان ها استفاده شده است.
همانطور که گفته شد پرداختن به سینمای دفاع مقدس در این موقعیت زمانی یک رسیک به حساب میآید که محمدحسین مهدویان از این ریسک گذشته و به سینمای ارزشی رسیده است سینمایی که حرفهای مهمی را به مخاطبش میزند، حالا مهدویان با ساخت مستند تلویزیونی آخرین روزهای زمستان (که به زندگی شهید باقری میپرداخت) تابت کرد که در سینمای دفاع مقدس صاحب تفکر و دغدغه پرداختن به جنگ را دارد آن هم به صحیحترین شکل ممکن، حالا باید منتظر باشیم که این پدیده سینمایی در دومین فیلمش با چه زاویه به جنگ و آدمهایش میپردازد مطمئناً مهدویان با ساخت ایستاده در غبار سطح توقع مخاطبانش را بالا برده است و این باعث میشود که کار مهدویان هم به مراتب سختتر شود. نگارنده این یادداشت امیدوار است روزی برسد که حاج احمد متوسلیان به مملکتش باز گردد و چشمان مادرش و دیگران را از انتظار نجات دهد.