به گزارش مشرق، برای شناختن کاریزمای پدرخوانده فوتبال ایتالیا و احتمالی فوتبال اروپا کافیست یکبار دیگر جملات مستر کونته در روز معارفهاش به عنوان سرمربی جدید بیانکونری ها بعد از دو فصل ناکامی و تنزل بانوی پیر به رتبه هفتم در کالچو را، دوباره مرور کنید.
این همهی آن چیزیست که از یک لیدر انتظار میرود، صلابت، صلابت، صلابت. عنصری که در شخصیت کونته به وفور یافت میشود و آن را کووالانسی وار به تک تک بازیکنان از کاپیتان بوفون گرفته تا کم نام و نشان ترین بازیکن تیم القا میکند، نیرویی که قدرت برتری جویی و انگیزه درونی را در وجود تک تک بازیکنان تیمهای کونته زنده میکند. معجونی که بانوی پیر بحران زده را ققنوس وار سه فصل متوالی بر عرش فوتبال ایتالیا می نشاند تا کونته حجت را بر همگان تمام کرده باشد. همان کاری که قبلتر در باری بحران زده انجام داده بود و آنها را از سری بی به کالچو آورده بود.
حالا نوبت بحرانی تازه برای استاد حل بحران است، چالشی به نام کسب اعتبار از دست رفته سومین تیم پر افتخار جهان. با مختصاتی شبیه و حتی بدتر از بانوی پیر؛ دو بار حذف متوالی از جام جهانی در مرحله گروهی، شکست بد در جام ملتهای اروپا از اسپانیا و اساسیتر از همه تیمی بدون ستارههای جینی سالهای پیشین، تیمی که فاقد توتی، دلپیرو، اینزاگی، کاناوارو و غیره است، در کنار همه این ها فراموش نکنید قرار گرفتن در سید دوم و گروه مرگ یورو را.
با این حال اگر تمام فوتبال دوستان دنیا و حتی متعصبترین تماشاگران ایتالیا هم از آتزوری نا امید شده باشند، اما سربازان کونته از جی جی بوفون گرفته تا ایموبیله و زازا به لیدرشان ایمان دارند، زیرا فرمول موفقیت در تیم کونته برای سربازانش مشخص و ساده است؛ پیروی از او. این تمام آن چیزی است که پس از اولین نمایش ایتالیا در یورو باعث میشود تمام منتقدان برای تیمی که آنتونیو ساخته کلاه از سر بردارند. تیمی که قبل از شروع رقابتها عملاً هیچکس شانسی برایش در بین تیمهای مدعی قائل نبود، جایی که فرانسه و اسپانیا و المان و انگلیس و حتی بلژیک شانسهای قهرمانی قلمداد میشدند اما ایتالیای کونته که قرار بود خودش را دوباره برای فوتبال اروپا باز تعریف کند در بازی اول به خوبی از پس این مأموریت در برابر تیم دوم رنکینگ جهان برآمد. تا ایتالیای کونته تنها پس از یک نمایش نود دقیقهای بعد از چند سال ناکامی و سرشکستگی دوباره در قامت یک مدعی ظاهر شود. تیمی که چه از لحاظ قیمت چه تعداد ستاره با هیچکدام از تیمهای مدعی قابل قیاس نیست، اما همین بازیکنان کم نام و نشان برای کسب هر توپ و فضایی از جان مایه میگذارند و آنچنان عطش و شوقی را از خود نشان میدهند که همگان بر فرضیه مرگ آتزوری خط باطل بکشند. اینچنین است که میبینیم بوفون چهل ساله بعد از هر مهار توپ شور و شعفی وصف ناپذیر دارد، با هر تکل نیمکت نشینان ذخیره نیم خیز میشوند و با هر گلی که زده میشود حلقه اتحاد تیم ایتالیا مثل یک اتم شکاف ناپذیر تشکیل میشود، گویی که این لشگر صد پاره دوباره اتحاد خویش را بازجسته و بلاشک همهی این غلیان احساسات و میل به پیروزی بازیکنان ایتالیا از بوفون گرفته تا پله و زازا از صلابت کونته سرچشمه میگیرید و در بازی تک تک بازیکنان مستولی میشود. این مشق مستر کونته است، بسیار شبیه به سرمشقهای سر الکس فرگوسن. مسیری که سرالکس برای منچستر بعد از خودش با مستر کونته تداعی کرده بود اما نشد که نشد.
حالا ایتالیای کونته میخواهد ققنوس وار رخ از خاک بیرون کشد و بگوید: ما زندهایم. درست مثل باری و یوونتوس کونته و شاید مثل چلسی فصل بعد کونته. حالا چقدر خوشحال است آبراموویچ، کسی که انگار این بار پولش را درست خرج کرده است، خرج کسی که این کاره است ...
احسان خلیلی
این همهی آن چیزیست که از یک لیدر انتظار میرود، صلابت، صلابت، صلابت. عنصری که در شخصیت کونته به وفور یافت میشود و آن را کووالانسی وار به تک تک بازیکنان از کاپیتان بوفون گرفته تا کم نام و نشان ترین بازیکن تیم القا میکند، نیرویی که قدرت برتری جویی و انگیزه درونی را در وجود تک تک بازیکنان تیمهای کونته زنده میکند. معجونی که بانوی پیر بحران زده را ققنوس وار سه فصل متوالی بر عرش فوتبال ایتالیا می نشاند تا کونته حجت را بر همگان تمام کرده باشد. همان کاری که قبلتر در باری بحران زده انجام داده بود و آنها را از سری بی به کالچو آورده بود.
حالا نوبت بحرانی تازه برای استاد حل بحران است، چالشی به نام کسب اعتبار از دست رفته سومین تیم پر افتخار جهان. با مختصاتی شبیه و حتی بدتر از بانوی پیر؛ دو بار حذف متوالی از جام جهانی در مرحله گروهی، شکست بد در جام ملتهای اروپا از اسپانیا و اساسیتر از همه تیمی بدون ستارههای جینی سالهای پیشین، تیمی که فاقد توتی، دلپیرو، اینزاگی، کاناوارو و غیره است، در کنار همه این ها فراموش نکنید قرار گرفتن در سید دوم و گروه مرگ یورو را.
با این حال اگر تمام فوتبال دوستان دنیا و حتی متعصبترین تماشاگران ایتالیا هم از آتزوری نا امید شده باشند، اما سربازان کونته از جی جی بوفون گرفته تا ایموبیله و زازا به لیدرشان ایمان دارند، زیرا فرمول موفقیت در تیم کونته برای سربازانش مشخص و ساده است؛ پیروی از او. این تمام آن چیزی است که پس از اولین نمایش ایتالیا در یورو باعث میشود تمام منتقدان برای تیمی که آنتونیو ساخته کلاه از سر بردارند. تیمی که قبل از شروع رقابتها عملاً هیچکس شانسی برایش در بین تیمهای مدعی قائل نبود، جایی که فرانسه و اسپانیا و المان و انگلیس و حتی بلژیک شانسهای قهرمانی قلمداد میشدند اما ایتالیای کونته که قرار بود خودش را دوباره برای فوتبال اروپا باز تعریف کند در بازی اول به خوبی از پس این مأموریت در برابر تیم دوم رنکینگ جهان برآمد. تا ایتالیای کونته تنها پس از یک نمایش نود دقیقهای بعد از چند سال ناکامی و سرشکستگی دوباره در قامت یک مدعی ظاهر شود. تیمی که چه از لحاظ قیمت چه تعداد ستاره با هیچکدام از تیمهای مدعی قابل قیاس نیست، اما همین بازیکنان کم نام و نشان برای کسب هر توپ و فضایی از جان مایه میگذارند و آنچنان عطش و شوقی را از خود نشان میدهند که همگان بر فرضیه مرگ آتزوری خط باطل بکشند. اینچنین است که میبینیم بوفون چهل ساله بعد از هر مهار توپ شور و شعفی وصف ناپذیر دارد، با هر تکل نیمکت نشینان ذخیره نیم خیز میشوند و با هر گلی که زده میشود حلقه اتحاد تیم ایتالیا مثل یک اتم شکاف ناپذیر تشکیل میشود، گویی که این لشگر صد پاره دوباره اتحاد خویش را بازجسته و بلاشک همهی این غلیان احساسات و میل به پیروزی بازیکنان ایتالیا از بوفون گرفته تا پله و زازا از صلابت کونته سرچشمه میگیرید و در بازی تک تک بازیکنان مستولی میشود. این مشق مستر کونته است، بسیار شبیه به سرمشقهای سر الکس فرگوسن. مسیری که سرالکس برای منچستر بعد از خودش با مستر کونته تداعی کرده بود اما نشد که نشد.
حالا ایتالیای کونته میخواهد ققنوس وار رخ از خاک بیرون کشد و بگوید: ما زندهایم. درست مثل باری و یوونتوس کونته و شاید مثل چلسی فصل بعد کونته. حالا چقدر خوشحال است آبراموویچ، کسی که انگار این بار پولش را درست خرج کرده است، خرج کسی که این کاره است ...
احسان خلیلی