به گزارش مشرق، تیم ملی کشتی آزاد در حالی برای پنجمین سال متوالی موفق به کسب عنوان قهرمانی جام جهانی کشتی آزاد شد که 16 سال از آخرین طلایی که ایران در المپیک گرفته است، میگذرد. سال 2000 در المپیک سیدنی آخرین مدال المپیک کشورمان توسط علیرضا دبیر کسب شد و حالا بعد از گذشت 16 سال اعضای این تیم هنوز موفق به اهتزاز پرچم و نواخته شدن سرود ایران بر فراز المپیکها نشدهاند.
موضوعی که ذهن علاقمندان به کشتی را درگیر کرده است قهرمانیهای مقتدرانه و پیاپی کشتی آزاد در جامهای جهانی است که این توقع را در مردم به وجود آورده که کشتی آزاد با این قدرت به راحتی توانایی کسب 3-4 مدال در المپیک را خواهد داشت؛ در حالی که واقعیت چیز دیگری است.
البته در این مطلب قصد نقد فنی جام جهانی را نداریم، اما شاید ذکر چند نکته خالی از لطف نباشد.
تورنمنتهایی مانند جام جهانی با 2 کیلوگرم ارفاق وزن به صورت تیم به تیم برگزار میشود و نَفس آن به هیچ عنوان با مسابقاتی مانند المپیک که در وزن قانونی و به صورت دورهای، آنهم با حضور نخبگان هر وزن برگزار میشود قابل قیاس نیست. پس بهتر است ملاک را عملکرد کشتیگیرانمان در مسابقاتی که به همین صورت برگزار میشود قرار دهیم.
تیم ایران مانند سنوات گذشته با ترکیبی کامل گام به جام جهانی گذاشت و باز هم موفق به تکرار عنوان قهرمانی خود در 4 دوره گذشته شد هرچند که در سه دیدار مقابل آذربایجان، آمریکا و فینال برابر روسیه جدالها بسیار حساس و نفسگیر شده بود. سوال اینجاست که آیا لازم بود تیم کشتی آزاد با ترکیب اصلی خود در المپیک که به احتمال زیاد از بین همین نفرات انتخاب خواهند شد (به استثنای رضا یزدانی که به دلیل مصدومیت اعزام نشد) در جام جهانی شرکت کند؟
شاید بهتر بود ما هم مانند کشورهای روسیه، آذربایجان و حتی آمریکا به برخی نفرات اصلی خود برای آماده سازی به منظور حضور در المپیک، استراحت میدادیم. شاید بهتر بود به سید احمد محمدی که از آسیب دیدگی زانو رنج میبرد مانند رضا یزدانی استراحت میدادیم تا فرصت بیشتری برای آماده سازی خود برای موفقیت در المپیک داشته باشد.
روسها که همواره از مدعیان اصلی کشتی در جهان بوده و هستند با تیمی متشکل از کشتیگیران عنواندار سنوات گذشته و نفرات برتر مسابقات قهرمانی کشورشان (نفرات دوم و سوم، نه نفرات قهرمان) گام به جام جهانی گذاشتند و هدف اصلی برای محک کشتیگیران المپیکیشان را حضور در تورنمنت زیلکوفسکی لهستان که چند روز دیگر یعنی اواخر ماه جاری برگزار میشود قرار دادهاند تا ترکیب نهایی تیمشان را برای حضور در بازیهای المپیک مشخص کنند، اما ما قهرمانی در جام جهانی را ترجیح دادیم و با تشخیص کادر فنی قرار است گرههای برخی اوزان در ارمنستان که شاید سطح پایینتری از مسابقات لهستان داشته باشد، باز شود.
تمام کشتیگیران به همراه اعضای کادر فنی در این سالها زحمت زیادی برای موفقیت در المپیک کشیدهاند و مردم هم این حق را برای خود قائل هستند که شاهد افتخارآفرینی کشتیگیرانشان در المپیک باشند. به هر حال تمام این تورنمنتها در مسیر آمادگی برای موفقیت در المپیک است و مردم ما هم دیگر با چنین عناوینی راضی نمیشوند و بدون شک همین قهرمانیها باعث بالا رفتن سطح انتظارات مردم از کشتی آزاد میشود و حالا دیگر انتظار کسب طلای المپیک بعد از 16 سال را دارند.
وقتی با مردم هم کلام میشویم همه با امیدی وصف ناپذیر در انتظار چندین طلای المپیک هستند. وقتی آنها از عملکرد فوقالعاده حسن یزدانی در جام جهانی و اجرای فنون ناب و تسلط او بر حریفان صحبت میکنند، انتظار دارند که او با همین اقتدار در المپیک قهرمان شود در حالی که با حضور نفراتی مانند باروز، قهرمان آمریکایی المپیک که در این مسابقات غیبت داشت، گدویف، قهرمان روسیه و بسیاری از نامداران دیگر وزن 74 کیلوگرم، کار را به مراتب سختتری نه تنها برای قهرمانی حتی برای رفتن روی سکوی المپیک خواهد داشت چون فضای المپیک کاملا متفاوت با آن چیزی است که در جام جهانی رخ میدهد.
از نکاتی که جای بحث دارد عملکرد ضعیف نفراتی مانند علیرضا کریمی است که سال گذشته یکی از ستارههای ایران در مسابقات جهانی بود و به استثنای یک مسابقه مقابل حریف روس، تمام حریفانش را از دم تیغ گذراند، اما در این رقابتها در 3 مسابقه از 4 دیداری که روی تشک رفت، شکست خورد. اگر میخواهیم کریمی کشتیهای خوبش در مسابقات جهانی را تکرار کند، باید علل ناآمادگی او در جام جهانی به سرعت شناسایی و برطرف شود چون به نظر میرسید او از آمادگی و انگیزه همیشگی برخوردار نیست.
البته کادر فنی اعتقاد دارد بدنهای آزادکاران به دلیل فشار بالای تمرینات استقامتی، سرعت لازم را برای اجرای فنون و جا به جایی تکنیکی نداشته است و این موضوع اجرای فن را محدود کرده بود، اما آیا با این اوصاف امکان آسیبدیدگی نفراتی که امید اصلی ایران در المپیک هستند و جایگزینی هم برای آنها نداریم، وجود نداشت؟ پس آیا بهتر نبود به نفراتی جوانتر میدان میدادیم تا هم محک بخورند و هم کسب تجربه کنند، مانند کاری که روسها کردند و در چندین وزن به قهرمان جوانان و کشتیگیران زیر 23 سال میدان دادند.
شاید به همین دلیل هم بود که کشتیگیری مانند دلاگنف که جایگاه باثباتی هم در کشتی سنگینوزن جهان ندارد با وجود میزبانی کشورش از جام جهانی و اهمیتی که قهرمانی در این مسابقات برای آمریکاییها در خاک خودشان داشت، ترجیح داد خودش را برای موفقیت در المپیک آماده کند و قید حضور در این رقابتها را زد.
شاید هم جردن باروز که در رودربایستی نمیتوانست تیم ملی کشورش را تنها بگذارد، تولد فرزندش را بهانه کرد تا برای غیبت در جام جهانی عذری موجه داشته باشد تا کمتر در مظان اتهام قرار گیرد تا برای کسب دومین طلایش در المپیک آماده شود. به نظر میرسد او هم طلای المپیک را به قهرمانی در جام جهانی ترجیح داده باشد.
از طرف دیگر کشتیگیری مانند عباس طحان که مدعی پوشیدن دوبنده تیم ملی در المپیک و جانشینی رضا یزدانی است، آنقدر ناامید کننده ظاهر شد که شاید دیگر فرصتی به او داده نشود تا بتواند شانس خود را برای حضور در المپیک آزمایش کند. او که در مسابقات جهانی با نتیجه 5 بر 2 مغلوب حریف آمریکاییاش شده بود در این مسابقات برای اینکه 10 بر هیچ نبازد، تلاش میکرد. رها کردن کشتیگیرانی مانند طحان و قاسمی و کنار گذاشتن آنها از اردوها توسط کادر فنی تصمیم اشتباهی بود چرا که میتوانستیم حداقل با حفظ آنها در اردوها برای افزایش سطح فنی آنها برای روزهای مبادا که نفرات اول آنها مصدوم میشوند، تلاش کنیم.
در هر صورت المپیک مقصد نهایی کشتی نیست و نخواهد بود و بعد از آن هم زندگی در کشتی مانند ادوار گذشته جریان دارد و خواهد داشت و باید برای بعد از آن برنامه داشته باشیم. شاید نیاز بود به کشتیگیران مانند اطری، قاسمی و بیات میدان بیشتری میدادیم تا برای آینده بتوانند با اعتماد بیشتری روی تشک حاضر شوند.
شاید خیلی از این محافظه کاریها به دلیل ترس از نتیجه نگرفتن در جام جهانی بوده باشد، اما بهتر بود ما در جام جهانی نتیجه نمیگرفتیم، اما حداقل یک طلا در المپیک میگرفتیم. به هر حال بسیاری از کشتیگیران بعد از المپیک باید خداحافظی کنند و میدان را به جوانترها بدهند و میتوان از چنین میادینی برای پختهتر کردن آنها استفاده کرد.
امیدواریم با تمام این اوصاف کادر فنی بهرهبرداری فنی لازم را از این مسابقات داشته باشد تا بتواند با فراغ بال بیشتر و برنامه بهتری در جهت آمادهسازی و موفقیت آزادکاران در المپیک گام بردارد تا انشالله بعد از 16 سال ناکامی بار دیگر کشتی آزاد کشورمان رنگ طلای المپیک را به خود ببیند، امیدی که چندان هم درو از دسترس نیست.
موضوعی که ذهن علاقمندان به کشتی را درگیر کرده است قهرمانیهای مقتدرانه و پیاپی کشتی آزاد در جامهای جهانی است که این توقع را در مردم به وجود آورده که کشتی آزاد با این قدرت به راحتی توانایی کسب 3-4 مدال در المپیک را خواهد داشت؛ در حالی که واقعیت چیز دیگری است.
البته در این مطلب قصد نقد فنی جام جهانی را نداریم، اما شاید ذکر چند نکته خالی از لطف نباشد.
تورنمنتهایی مانند جام جهانی با 2 کیلوگرم ارفاق وزن به صورت تیم به تیم برگزار میشود و نَفس آن به هیچ عنوان با مسابقاتی مانند المپیک که در وزن قانونی و به صورت دورهای، آنهم با حضور نخبگان هر وزن برگزار میشود قابل قیاس نیست. پس بهتر است ملاک را عملکرد کشتیگیرانمان در مسابقاتی که به همین صورت برگزار میشود قرار دهیم.
تیم ایران مانند سنوات گذشته با ترکیبی کامل گام به جام جهانی گذاشت و باز هم موفق به تکرار عنوان قهرمانی خود در 4 دوره گذشته شد هرچند که در سه دیدار مقابل آذربایجان، آمریکا و فینال برابر روسیه جدالها بسیار حساس و نفسگیر شده بود. سوال اینجاست که آیا لازم بود تیم کشتی آزاد با ترکیب اصلی خود در المپیک که به احتمال زیاد از بین همین نفرات انتخاب خواهند شد (به استثنای رضا یزدانی که به دلیل مصدومیت اعزام نشد) در جام جهانی شرکت کند؟
روسها که همواره از مدعیان اصلی کشتی در جهان بوده و هستند با تیمی متشکل از کشتیگیران عنواندار سنوات گذشته و نفرات برتر مسابقات قهرمانی کشورشان (نفرات دوم و سوم، نه نفرات قهرمان) گام به جام جهانی گذاشتند و هدف اصلی برای محک کشتیگیران المپیکیشان را حضور در تورنمنت زیلکوفسکی لهستان که چند روز دیگر یعنی اواخر ماه جاری برگزار میشود قرار دادهاند تا ترکیب نهایی تیمشان را برای حضور در بازیهای المپیک مشخص کنند، اما ما قهرمانی در جام جهانی را ترجیح دادیم و با تشخیص کادر فنی قرار است گرههای برخی اوزان در ارمنستان که شاید سطح پایینتری از مسابقات لهستان داشته باشد، باز شود.
تمام کشتیگیران به همراه اعضای کادر فنی در این سالها زحمت زیادی برای موفقیت در المپیک کشیدهاند و مردم هم این حق را برای خود قائل هستند که شاهد افتخارآفرینی کشتیگیرانشان در المپیک باشند. به هر حال تمام این تورنمنتها در مسیر آمادگی برای موفقیت در المپیک است و مردم ما هم دیگر با چنین عناوینی راضی نمیشوند و بدون شک همین قهرمانیها باعث بالا رفتن سطح انتظارات مردم از کشتی آزاد میشود و حالا دیگر انتظار کسب طلای المپیک بعد از 16 سال را دارند.
وقتی با مردم هم کلام میشویم همه با امیدی وصف ناپذیر در انتظار چندین طلای المپیک هستند. وقتی آنها از عملکرد فوقالعاده حسن یزدانی در جام جهانی و اجرای فنون ناب و تسلط او بر حریفان صحبت میکنند، انتظار دارند که او با همین اقتدار در المپیک قهرمان شود در حالی که با حضور نفراتی مانند باروز، قهرمان آمریکایی المپیک که در این مسابقات غیبت داشت، گدویف، قهرمان روسیه و بسیاری از نامداران دیگر وزن 74 کیلوگرم، کار را به مراتب سختتری نه تنها برای قهرمانی حتی برای رفتن روی سکوی المپیک خواهد داشت چون فضای المپیک کاملا متفاوت با آن چیزی است که در جام جهانی رخ میدهد.
از نکاتی که جای بحث دارد عملکرد ضعیف نفراتی مانند علیرضا کریمی است که سال گذشته یکی از ستارههای ایران در مسابقات جهانی بود و به استثنای یک مسابقه مقابل حریف روس، تمام حریفانش را از دم تیغ گذراند، اما در این رقابتها در 3 مسابقه از 4 دیداری که روی تشک رفت، شکست خورد. اگر میخواهیم کریمی کشتیهای خوبش در مسابقات جهانی را تکرار کند، باید علل ناآمادگی او در جام جهانی به سرعت شناسایی و برطرف شود چون به نظر میرسید او از آمادگی و انگیزه همیشگی برخوردار نیست.
البته کادر فنی اعتقاد دارد بدنهای آزادکاران به دلیل فشار بالای تمرینات استقامتی، سرعت لازم را برای اجرای فنون و جا به جایی تکنیکی نداشته است و این موضوع اجرای فن را محدود کرده بود، اما آیا با این اوصاف امکان آسیبدیدگی نفراتی که امید اصلی ایران در المپیک هستند و جایگزینی هم برای آنها نداریم، وجود نداشت؟ پس آیا بهتر نبود به نفراتی جوانتر میدان میدادیم تا هم محک بخورند و هم کسب تجربه کنند، مانند کاری که روسها کردند و در چندین وزن به قهرمان جوانان و کشتیگیران زیر 23 سال میدان دادند.
شاید به همین دلیل هم بود که کشتیگیری مانند دلاگنف که جایگاه باثباتی هم در کشتی سنگینوزن جهان ندارد با وجود میزبانی کشورش از جام جهانی و اهمیتی که قهرمانی در این مسابقات برای آمریکاییها در خاک خودشان داشت، ترجیح داد خودش را برای موفقیت در المپیک آماده کند و قید حضور در این رقابتها را زد.
شاید هم جردن باروز که در رودربایستی نمیتوانست تیم ملی کشورش را تنها بگذارد، تولد فرزندش را بهانه کرد تا برای غیبت در جام جهانی عذری موجه داشته باشد تا کمتر در مظان اتهام قرار گیرد تا برای کسب دومین طلایش در المپیک آماده شود. به نظر میرسد او هم طلای المپیک را به قهرمانی در جام جهانی ترجیح داده باشد.
از طرف دیگر کشتیگیری مانند عباس طحان که مدعی پوشیدن دوبنده تیم ملی در المپیک و جانشینی رضا یزدانی است، آنقدر ناامید کننده ظاهر شد که شاید دیگر فرصتی به او داده نشود تا بتواند شانس خود را برای حضور در المپیک آزمایش کند. او که در مسابقات جهانی با نتیجه 5 بر 2 مغلوب حریف آمریکاییاش شده بود در این مسابقات برای اینکه 10 بر هیچ نبازد، تلاش میکرد. رها کردن کشتیگیرانی مانند طحان و قاسمی و کنار گذاشتن آنها از اردوها توسط کادر فنی تصمیم اشتباهی بود چرا که میتوانستیم حداقل با حفظ آنها در اردوها برای افزایش سطح فنی آنها برای روزهای مبادا که نفرات اول آنها مصدوم میشوند، تلاش کنیم.
در هر صورت المپیک مقصد نهایی کشتی نیست و نخواهد بود و بعد از آن هم زندگی در کشتی مانند ادوار گذشته جریان دارد و خواهد داشت و باید برای بعد از آن برنامه داشته باشیم. شاید نیاز بود به کشتیگیران مانند اطری، قاسمی و بیات میدان بیشتری میدادیم تا برای آینده بتوانند با اعتماد بیشتری روی تشک حاضر شوند.
شاید خیلی از این محافظه کاریها به دلیل ترس از نتیجه نگرفتن در جام جهانی بوده باشد، اما بهتر بود ما در جام جهانی نتیجه نمیگرفتیم، اما حداقل یک طلا در المپیک میگرفتیم. به هر حال بسیاری از کشتیگیران بعد از المپیک باید خداحافظی کنند و میدان را به جوانترها بدهند و میتوان از چنین میادینی برای پختهتر کردن آنها استفاده کرد.
امیدواریم با تمام این اوصاف کادر فنی بهرهبرداری فنی لازم را از این مسابقات داشته باشد تا بتواند با فراغ بال بیشتر و برنامه بهتری در جهت آمادهسازی و موفقیت آزادکاران در المپیک گام بردارد تا انشالله بعد از 16 سال ناکامی بار دیگر کشتی آزاد کشورمان رنگ طلای المپیک را به خود ببیند، امیدی که چندان هم درو از دسترس نیست.