به گزارش مشرق، مجتبی خرسندی از شاعران کشورمان به مناسبت فرا رسیدن میلاد کریم اهل بیت امام حسن مجتبی(ع) شعری سروده است که در ادامه میآید:
صبا که عطر به نام بهار میبخشد
صفا به آینه روزگار میبخشد
بهار میرسد و نشئه هوای خوشی
به جان خسته باغ خمار میبخشد
به بید پیر تکیده شکوفه میبافد
به خاک خشک زمین جویبار میبخشد
به دانه دانه بی آب، آب میریزد
به شاخه شاخه بی بار، بار میبخشد
عبای خون به تن دشت لاله میپوشد
قبای سبز به قد چنار میبخشد
طرواتی به لب غنچهها میافشاند
لطافتی به صدای هزار میبخشد
از آفتاب به نیلوفر عشق میبارد
از آه سرمه به نرگس غبار میبخشد
به خشکسالی لبها شکوفه لبخند
به بی قراری دلها قرار میبخشد
اگر چه باد صبا در بهارها به زمین
هزار صورت و نقش و نگار میبخشد
ولی بهار و صبایش فدای مردی که
تمام زندگی اش را سه بار میبخشد
همان که با ادب و با وقار میبخشد
بدون منت و بی ننگ و عار میبخشد
به اسم و رسم توجه نمیکند هرگز
به آشنا و غریب دیار میبخشد
به بی لباس، لباس و به بی طعام، طعام
به تشنه، آب و به بیکار، کار میبخشد
کریم فکر حساب و کتاب بخشش نیست
فقط به خاطر پروردگار میبخشد
به حکم آینه «سر و علانیه» ست
اگر که مخفی، اگر آشکار میبخشد
به این دلیل غلام حسن خودش آقاست
که گل همیشه به خار اعتبار میبخشد
مقابل بدی و طعنه پاسخش خنده است
سکوت کرده و آیینه وار میبخشد
برای گفتن یک بیت ساده یک ممدوح
کجا به دشمن خود سی هزار میبخشد؟
از آن که عادتش احسان، سجیه اش کرم است
بعید نیست که بی اختیار میبخشد
چرا که او پسر ارشد همان مردی ست
که بین معرکه کارزار میبخشد
که بین معرکه کارزار از سر لطف
به دشمن سر خود ذوالفقار میبخشد
بجز علی که به هنگام جنگ بخشیده است
کدام شیر به وقت شکار میبخشد؟
همیشه موقع بخشش که میشود این مرد
به رسم فاطمه اول به «جار» میبخشد
برادرش هم از او ارث برده بخشش را
اگر به راه خدا شیرخوار میبخشد
**
نمیدهم به دو عالم غلامی او را
گرفتم اینکه به من اختیار میبخشد