گروه بینالملل مشرق - مذاکرات هستهای ایران و آمریکا که در قالب «برجام» نهایی
شد و رسمیت یافت، با تبعیت از مشی مذاکرات سیاسی،
دادهها و ستاندههایی را در برداشت که برای توزین درست و دقیق این دادهها و
ستاندهها باید از میزان خاص آن استفاده شود. فارغ از نتیجه این توزین، رفتار دو
طرف پس از «برجام» و در راستای اجرای تعهدات پذیرفته شده در «برجام» اهمیت دارد
که به اعتراف آژانس بینالمللی انرژی اتمی و مقامات آمریکایی، ایران به تمام
تعهدات «برجامی» خود عمل کرده و در مقابل آمریکا از انجام تعهداتش سر باز میزند و
به روشها و بهانههای مختلف از مسئولیت انجام آن شانه خالی میکند. اجتناب آمریکا
از عمل به تعهدات «برجامی»اش بیانگر آن است که آمریکا انجام این تعهدات را «گرو»
گرفته تا به آنچه قبل از مذاکرات هستهای با ایران و توافق «برجام»به آن نرسیده،
دست پیدا کند. از این رو ضمن دست انداز و ناهموار ساختن مسیر بهره برداری ایران از
تعهدات آمریکا در «برجام» موارد اجرا کرده را نیز آنچنان بطئی
و قطره چکانانه پیش میبرد که برای ایران هیچ گشایش ملموس و چشمگیری را به
همراه نداشته باشد و در نهایت ایران ناچار شود برای اجرایی شدن تعهدات آمریکا که
بیشتر و در «برجام» هزینه آن را پرداخته
بار دیگر و با درخواست تعیین شده آمریکا بابت آن هزینه بپردازد.
این نکته دقیق و روشنی است که از مواضع مقامات امریکا درباره اجرا شدن تعهدات «برجامی» آمریکا برداشت میشود. آخرین موضع در این باره را «جان اسمیت» مدیر اجرایی دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری آمریکا گرفت. وی که هفته گذشته در اندیشکده شورای آتلانتیک آمریکا در نشستی با نام «آیا آمریکا میتواند با ایران کار کند؛ چالشها و فرصتها» شرکت کرد، در سخنانی گفت: «عدم شفافیت»، «نیاز به مدرن سازی» و شفاف سازی برای نیل به استانداردهای مورد نظر غرب در مسائل اقتصادی و انجام اقدامات تحرک آمیز از سوی ایران ، موضوعات و نگرانیهایی هستند که مانع تعامل شرکتهای غربی با ایران میشوند.
اسمیت در ادامه با کنار نهادن ابزار توجیه و بهانهگیریهای
دولت متبوعش، نیت کاخ سفید را چنین فاش کرد: «آمریکا خواهان کاهش دادن فشارها بر
ایران برای انجام اقدامات ضروری و مور نیاز اقتصادی برای ورود به جامعه اقتصاد
جهانی نیست.» در چنین وضعیتی که آمریکاییها در مسائل «برجامی» پس از «برجام» صحنه
تقابل را چنین ترسیم کردهاند، بهترین اقدام شناخت صحنه و یافتن اولاترین و مهمترین
نقطه برای بهرهبرداری و یورش به آن است. یکی از زمینههای مهم پیش و در حین مذاکرات منجر به «برجام»، بحث اعتماد به
شیطان بزرگ بود که در حال حاضر نیز برای هجوم به این نقطه ماهیت کم نظیری دارد.
موضوع مهم «بی اعتمادی» به امریکا، پس از «برجام» نسبت به پیش از «برجام» تفاوت
اساسی یافته است.
فضا سازیهای چند ساله داخلی و خارجی درباره مذاکره با آمریکا و فروپاشیدن دیوار بی اعتمادی و حرکت در مسیر عادی سازی روابط با آمریکا، در آستانه مذاکرات هستهای با این کشور و در حین مذاکرات و پیچیدگیها و طولانی شدن زمان آن، برخی را از جمله افرادی از دولتمردان را به این نتیجه رسانده بود که از طریق مذاکره با آمریکا و رسیدن به توافق رسمی میتوان مسائل را با شیطان بزرگ حل و فصل کرد. نضج و شکل گرفتن چنین دیدگاه و فضایی در داخل کشور و حتی خارج از کشور به هیچ وجه به نفع و صلاح انقلاب و نظام اسلامی نبود زیرا توسعه و تکثیر آن کاملاً به نفع آمریکا و به ضرر ایران بود. حال با عبور از آن مرحله خطرناک و اثبات و تقویت دیدگاه انقلابیها نسبت به «بی اعتمادی» به آمریکا که حتی برای خوش باورترین آدمها هم قطعی شده لازم است جمهوری اسلامی ایران با تمرکز بر این مسئله، چند برابر امتیازاتی که آمریکاییها در «برجام» گرفته و به تعهداتشان عمل نکردند، از آنها هزینه بگیرد. زمینه این حرکت را مقامات آمریکا با مواضع استکباری و بد عهدیهای پس از برجام آماده ساختهاند و مردم ایران هم کاملاً از آن آگاهند. این صحنه رویارویی جدید که ایران پیشاپیش در آن دست برتر را دارد به حضور نقش آفرین دولتمردان نیاز داشت که آنها نیز به تدریج به آن پیوستند و در حال حاضر ملت و دولت ایران رسما به آمریکا اعلام بی اعتمادی میکنند و آن را فریاد میزنند که این فریاد باید رساتر و پرتکرارتر شود و ادامه پیدا کند تا آنجا که اوباما چند ماه دیگر در پایان دوران ریاست جمهوریاش در آمریکا، این «بی اعتمادی» تقویت شده و انزجار مضاعف شده ایران از آمریکا را به عنوان یادگار شخصی و حکومتیاش با خود ببرد و پیامدهای اصلی و کوبندهاش را به عنوان میراث دولتش برای رئیس جمهوری بعدی در کاخ سفید بر جای گذارد.
در این میان شناخت مسائلی که آمریکا اجرای تعهدات «برجامیاش» را منوط به اعمال دیدگاه خودش درباره آنها کرده است بسیار اهمیت دارد. یکی از این مسایل مهم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. «جان اسمیت» در جلسه پیش گفته، دو جا به این موضوع اشاره کرد: 1- برای غیر آمریکاییها در معامله با ایران دو قانون ساده است: یک با افراد و نهادهایی که در لیست ممنوعه وزارت خزانه داری در قبال ایران هستند تعامل و تجارت نکنید. وی سپس با مثال زدن از «سپاه» مدعی شد که بسیاری از افراد و نهادهایی که در لیست ممنوعه آمریکا هستند در لیست ممنوعه اتحادیه اروپا هم قرار دارند و فهم محدودیتها در این زمینه کار سختی نیست. 2- دولت ایران باید تصمیمات سختی برای افزایش شفافیت در اقتصاد بگیرد و همچنین نقش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اقتصاد این کشور را کاهش دهد.
از اظهارات مطالباتی و خصمانه «جان اسمیت» که ترجمه دقیق و دست کاری نشده دیدگاه دولتمردان و مقامات آمریکا است برمیآید که آنها با گرو گرفتن اجرای تعهداتشان در برجام در قبال مطالبات قدیم و جدید از ایران که سپاه یکی از آنها است، در تلاشند تا سپاه را تضعیف کنند. پاسخ چرایی تمرکز آنها بر سپاه را باید از یکی از آخرین مطالب شورای روابط خارجی آمریکا گرفت. این شورا به تازگی مطلبی منتشر کرده با عنوان «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی چگونه قدرتمند است؟» و در ذیل آن به ویژگیهای سپاه و نیروهای آن و چگونگی قدرتمند شدنش پرداخته است. در بخشهایی از خلاصه این مطلب آمده است: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در صدر خبرهای چند سال گذشته بوده است. آنها در زمانهای مختلف به عنوان مهمترین نیروی نظامی در خاورمیانه و کار آفرینان اقتصادی در اقتصاد ایران توسط رسانههای خارجی معرفی شدهاند و به عنوان یک نیروی ایدئولوژیک وفادار، مهمترین نیرو برای حفظ نظام جمهوری اسلامی تلقی میشوند. در کنار همه این توضیحات، نیروی سپاه نقش برجستهای در سیاست ایران و نظم خاورمیانه ایفا میکند.
سپاه پاسداران به رغم دل مشغولیها و دغدغههای داخلی، مأموریتهای بین المللی خود را نیز پنهان نمیکند. امروز خاورمیانه فرصت منحصر به فردی برای ایران جهت گسترش قدرت و نفوذ خود از خلیج فارس به سمت دریای مدیترانه به وجود آورده است. ایران تحولات موسوم به بهار عربی را یک نقطه عطف در منطقه دیده که با استفاده از خلاء قدرت ایجاد شده و فروپاشی سیستم سیاسی بسیاری از کشورهای عربی میتواند طرحهای مورد نظر خود را تحقق ببخشد.
سپاه پاسداران در خط مقدم مقابله با آمریکا در منطقه قرار دارد و معتقد است که ایالات متحده قدرت بی رمق و از پا درآمده ای در خاورمیانه است. آنها پس از دستگیری ملوانان آمریکایی در خلیج فارس در ژانویه جشن گرفتند و دریادار علی فدوی به آمریکاییها هشدار داد که سپاه از قدرت و توانایی لازم برای مقابله با آمریکا برخوردار است. این پیامی برای پادشاهان عربی حاشیه خلیج فارس بوده تا بلکه به آنها نشان دهد که آمریکا توانایی لازم برای ایجاد محدودیت در مقابل ایران را ندارد و سپاه هم اکنون یکی از قدرتمندترین نیروهای نظامی خاورمیانه است. در سالیان آینده نیز سپاه نقش مهمی در سیاستهای منطقهای ایران ایفا خواهد کرد و باید شاهد قدرتمند شدن بیش از بیش آن در سالهای آینده باشیم.»
با دقت در بخشهایی از مطلبی که شورای روابط خارجی آمریکا درباره سپاه منتشر کرده، چند نکته برجسته وا ساسی به چشم میخورد:
1- سپاه سازمان قدرتمند نظامی با باورهای محکم دینی و وفادار به نظام اسلامی و کوشا در دفاع و حفظ آن است
2- سپاه در راستای اجرای وظیفه مهمش که همانا حفظ انقلاب و دستاوردهای آن است خود را محدود به جغرافیای سرزمینی نکرده و در هر جایی که حضورش برای انجام وظیفه ضرورت دارد، حاضر میشود.
3-سپاه بزرگترین و مقتدرترین نیرو در مقابله با آمریکا در منطقه است و به ادعاهای آمریکا درباره ابر قدرتیاش تن نمیدهد و مقهور ساز و برگ نظامی آمریکا نمیشود و هر لحظه آماده مقابله با آمریکا است و برای حضور این کشور در منطقه هیچ مشروعیتی قائل نیست.
4- سپاه پاسداران با به کارگیری عده و عده خود در دوران تحریم توانسته با کمک به دولتهای ایران سد مقاومت در برابر تحریم و استکبار را تقویت کند و مانع فشار بیشتر بر مردم و دولت شود.
5- وضعیت منطقه به گونهای است که سپاه با قدرتمندتر شدن در سالهای آینده در تحولات منطقه نقش آفرینتر حضور پیدا میکند.
طبیعی است که آمریکا سپاهی را با ویژگیهای گوناگون که مواردی از آن با برداشت از مطلب شورای روابط خارجی آمریکا، در بالا آمده تحمل نمیکند و از آنجایی که توان مقابله با آن را ندارد تلاش میکند با استفاده از مسائل خرد و کلان سپاه را تضعیف کند که تاکنون حتی با راه انداختن موج سپاه هراسی هم نتوانسته راه به جایی ببرد.
یکی از نتایج مهم این بحث توجه دوباره ملت و دولت به سپاه است که میتواند به حمایت عملی هر چه بیشتر از سپاه و در نتیجه تقویت آن و ناکام ماندن دسیسههای دشمن درباره یکی از ارکان اصلی موجودیت و امنیت نظام یعنی سپاه پاسداران منجر شود. انشاءالله
رضا گرمابدری