سرویس جهان مشرق - انگلیس از اتحادیه اروپا خارج شد و نه تنها کشورهای عضو این اتحادیه که جامعه آمریکا و انتخابات جاری ریاست جمهوری این کشور را نیز درگیر خود کرده است. رایدهندگان بریتانیایی طی یک رفراندوم رای به جدایی بریتانیا (انگلیس، ایرلند شمالی، ولز، و اسکاتلند) از اتحادیه اروپا دادند و با اکثریت آراء، بریتانیا رسما از اتحادیه اروپا جدا شد، اما روند اجرایی آن حدود دو سال زمان میبرد. دانلد ترامپ، که تا به امروز در زمینهای گلف خود در اسکاتلند به سر میبرد، یکی از اولین نفراتی بود که بابت این تصمیم به انگلیس تبریک گفت. او نوید داد که به زودی این رفراندوم به شکلی دیگر برای آمریکا هم اتفاق خواهد افتاد. کلینتون در آن سوی قضیه از مردم آمریکا خواست که راه مردم انگلیس را در پیش نگیرند. کارشناسان، معتقدند که خروج انگلیس برای هر دو نامزد انتخابات آمریکا منافع و تهدیدات خاص خود را دارد و این بر آنهاست که چگونه از منافع این قضیه به نفع خود استفاده کنند.
برکزیت (طرح خروج انگلیس از اتحادیه) اتفاقی است که قطع یقین بر اقتصاد جهانی تاثیر خود را میگذارد و از آنجایی که آمریکا از این قاعده مستثنی نیست، در انتخابات سراسری نوامبر طنین خواهد انداخت. در واقع، کمپین رفراندوم انگلیس -درست مثل انتخابات آمریکا - ما را به یاد خشم مردم این کشور از نظام حکومتی، ترس سیاستمداران، خصومت نسبت به نخبگان سیاسی و بروز ناسیونالیسم طغیانگر میاندازد. جایی که رای دهندگان عادی کنترلی بر سیاست ندارند تا بتوانند زندگی خود را سامان ببخشند. مردم انگلیس با رای خود در یک لجبازی سیاسی کامل با برخی از سیاستمداران خودسر این کشور، خواستار جدایی از اتحادیه شدند و این برای ترامپ که پیوسته داعیه فساد در نظام سیاسی آمریکا را داشته، بهترین فرصت جهت جذب ارای بیشتر است. کافی است به توئیت اخیر او در این رابطه نگاهی کنیم:
در اصل، مردم بریتانیا با یک دهنکجی سیاسی به اوباما که خواستار عدم خروج انگلیس از اتحادیه اروپا بود و دائم اخطار نسبت به بروز مشکلات در اقتصاد آمریکا و جامعه بینالملل در پی اتخاذ این تصمیم میداد، برای او خط و نشان کشیدند. اکنون، وقوع برکزیت چندان به مذاق هیلاری کلینتون خوشایند نیست. چرا که اگر رییس جمهور شود، با توجه به سیاستهای اقتصادیاش که مشابه سیاستهای اوباماست، دچار مشکل خواهد شد. کلینتون، در پی رای مردم بریتانیا به خروج، بلافاصله طی یک بیانیه خطاب به مردم آمریکا، هم به رای مردم انگلیس متلک انداخت و هم به ترامپ: «حرکت شما اما این باشد که زیر پرچم یک کشور مشکل خود را حل نمایید نه با عملی که پیامد تجزیه داشته باشد». وی سپس ادامه داد: «این عمل انگلیس، پیامدهای اقتصادی برای اقتصاد بینالمللی دارد و امیدوارم عواقب آن گریبانگیر خانوادههای کارمند و کارگر آمریکایی نشود». وی، در توئیتر خود آورد: «ساعاتی پس از رایگیری در مورد خروج انگلیس از اتحادیه اروپا، دانلد ترامپ در خاک بریتانیا بود تا در مورد این صحبت کند که چگونه شخصا از این قضیه ذینفع شده است».
پیش از رایگیری، بسیاری از نخبگان سیاسی به مردم انگلیس اخطار دادند که رای «آری» به خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، یعنی پشت کردن به اتحادیه و نهادی که از زمان جنگ جهانی دوم بیشترین تاثیر را در شکلگیری و حفظ صلح و شکوفایی در اروپا داشته است. همین هراس را هم کلینتون و همپالگیهایش دارند که مبادا «مشت آمریکایی» ترامپ چنان بر کالبد و پیکره اقتصادی آمریکا فرود آید که دیگر آبرویی برایش در جهان نماند. کار به جایی رسیده بود که صندوق بینالمللی پول هم به مردم انگلیس اخطار داد اما آنها بدون توجه به تمامی این اخطارها به خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا رای دادند. «تونی بلر» -نخست وزیر اسبق انگلیس- پس از همهپرسی- در گفتگو با CNN گفت: «خروج از اتحادیه اروپا یک نوع سیاست شورشی بود. گروههای چپ و راست مرکزگرا، خواستند تا خشم و طغیان خود علیه عقلانیتی که سالها بود را با رای مردم به خروج از اتحادیه اروپا نشان دهند و موفق هم شدند و در واقع مردم بحرانیترین تصمیمات را در بحرانیترین شرایط میگیرند».
«دیوید کامرون» نخست وزیر انگلیس پس از اعلام نتیجه نهایی در حالی که بسیار از بیتوجهی مردمش به درخواست وی مبنی بر ماندن در اتحادیه اروپا خشمگین بود، رسما اعلام کرد که تا ماه نوامبر استعفا خواهد داد.
البته سیستم رفراندوم بریتانیایی با یک رفراندوم محتمل آمریکایی چند تفاوت دارد: اولا که انگلیسیها به ازدواج دیرباز انگلیس با اتحادیه اروپا نه گفتند. دوما به حزب حاکم که حزب محافظهکار است و با نوعی بدبینی بیمارگونه به شرکای اروپایی خود نگاه میکند. سوما، خشم خود از عملکرد دولت «دیوید کامرون» که موجب تنزل جایگاه انگلیس در عرصه بینالمللی شده بود را نشان دادند.
بریتانیاییها، در یک حرکت سمبلیک با رای 52 درصد به 48 درصد، ضربه شست محکمی به نظام سیاسی حاکم زدند اما هیچ تضمینی نیست که آمریکاییها با همین نوع طغیانگری در مقابل نظام یا حزب حاکم در ماه نوامبر رفتار کنند. سیستم آمریکا فرق میکند. این کشور در هر ایالت با تنوع نژادی روبروست و سامانه رای الکتورال و کالج انتخاباتی دارد که خشم مردم در برابر نظام حاکم را تلطیف میکند. اما برکزیت از آن دست اتفاقاتی است که موجب نگرانی دموکراتها در آمریکا میشود.
نظرسنجیهای بریتانیا قبل از نتیجه نهایی برکزیت، خشم مردم نسبت به نظام حاکم را دست کم گرفته بودند و یا با تخفیف نشان میدادند. اما نتیجه نشان داد که کلینتون که در راس نظرسنجیها در آمریکا قرار دارد با توجه به آن تجربه، چندان نباید به آن چیزی که اکنون در نظرسنجیها میبیند دلخوش باشد. علاوه بر این، اصلا بعید نیست که مردم آمریکا مانند مردم انگلیس که این «نه» قدرتمندانه را به نگاه حزب حاکم گفتند، به اقتصاد تجارت آزاد دموکراتها هم بگویند. برکزیت بصورت قاطعانه میتواند پیغام این باشد که ترامپ عرصه انتخابات را شخم خواهد زد و در مرکز ادعاهایش مبنی بر غلط بودن سبک نگاه اقتصادی دموکراتها، بسیار مورد توجه مردم آمریکا و رای مثبت آنها قرار گیرد و به عبارت عامیانه جمله «دیدین راست میگفتم؟» تعبیر شود. لذا، میلیاردر نیویورکی در شرایط که مردم نگاه اقتصادی او را تعبیریافته دیدهاند، با تفوق بر کلینتون نقشه انتخابات را کاملا به نفع خود تغییر میدهد. پس از برکزیت، بازار سهام اروپا کاهش 10 درصد ارزش سهام شد و این یکی از بدترین رکودها پس از «رکود بزرگ» در سال 2008 بود. اگر این تکانش و پسلرزه موقتی باشد که ضرری به اقتصاد آمریکا نمیرسد؛ اما اگر تداوم یابد، گریبانگیر اقتصاد آمریکا خواهد شد و به شدت هیلاری کلینتون که طلایهدار سومین دوره پیاپی حکمرانی دموکراتها پس از دو دوره اوباما خواهد بود را به مشکل خواهد انداخت. اکنون، ترامپ میتواند با زیرکی تمام، تقصیرها را به گردن اوباما بیاندازد و وی را متهم به این کند که آن قدر به عنوان رییس جمهور امپراتور اقتصادی جهان مدیریت نداشت که نگذارد کار به اینجا برسد.
اما برکزیت تهدیداتی را هم برای ترامپ در بر دارد. اکنون که ترامپ در تبریک گفتن به مردم انگلیس در مورد برکزیت پیشگام بوده و از این قضیه بسیار خرسند است، خود را در یک شرایط پیروزی نسبت به نخبگان بینالمللی که دائما توصیه به عدم خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا میکردند میبیند و از خود یک بازیگر اصلی در سیاست بینالملل ساخته است. اما کلینتون به خوبی میتواند از این شرایط بهره ببرد. او میتواند به مردم آمریکا بگوید که در این شرایط تهدیدآمیز اقتصادی، ترامپ که هیچ تجربهای در دستگاه دیپلماسی و سیاست ندارد، نمیتواند رییس جمهور ناجی و مناسب باشد و بهترین گزینه خود اوست که هم سالها تجربه بانوی اول آمریکا، سناتوری، و وزارت امور خارجه را دارد و هم با رهبران جهانی میانه خوبی دارد.
در طی ماههای انتخابات، تمامی تلاش ستاد کلینتون بر این بود که درخشانترین وجه تمایز وی با ترامپ که همانا مدیریت بحران است را پررنگ کرده و نشان دهد. اکنون، نیز بیشباهتی قضیه برکزیت با انتخابات آمریکا را دستور کار قرار خواهد داد چرا که نمیخواهد مردم آمریکا با تاسی از مردم انگلیس، همذاتپنداری کرده و نظام حاکم آمریکا که در دست حزب دموکرات است را مانند حزب محافظهکار انگلیس ببیند و در رفراندوم بزرگ 8 نوامبر عملا دموکراتها را جواب کنند.
قطع یقین، پیامدهای برکزیت -فارغ از خوب یا بد بودن- در سالهای بعد خود را نشان خواهد داد. در آینده شاهد نواختن ساز جدایی از سوی کشورهای دیگر هم خواهیم بود و انتظار از هم پاشیدن اتحادیه اروپا بیجا نیست. اتحادیهای که شریک بسیار مهمی برای آمریکاست و این کشور کم از این قضیه متضرر نخواهد شد. آمریکا در آسیا به شدت درگیر چین است؛ در اروپا درگیر حرکات و قضایای مربوط به روسیه به عنوان رقیبی قدرتمند است؛ در خاورمیانه درگیر سازمانها و گروههای نیابتی است؛ و اگر اتحادیه اروپا فروپاشد، دچار مشکل تامین امنیت در غرب خواهد شد. علاوه بر این، با جدا شدن کشوری چون اسکاتلند از خاک بریتانیا که اعلام برگزاری رفراندوم برای جدایی از بریتانیا کرده، عملا با یک ارتش ضعیفتر بریتانیا روبرو خواهیم بود و ناتو که برنامه هستهای بازدارنده اسکاتلند تحت بریتانیا وابسته است، از سوی ملیگرایان اسکاتلندی در مضیقه قرار خواهد گرفت و زیرساخت امنیتیاش دچار مشکل خواهد شد؛ و این موضوع مستقیما به رییس جمهور آینده آمریکا ربط دارد؛ هم اوست که باید با این مشکلات عظیم دست و پنجه نرم کند. لذا، تمامی این جوانب، بر رفتار فعلی دو نامزد ریاست جمهوری آمریکا تاثیر بسزایی خواهد داشت.
منابع:
برکزیت (طرح خروج انگلیس از اتحادیه) اتفاقی است که قطع یقین بر اقتصاد جهانی تاثیر خود را میگذارد و از آنجایی که آمریکا از این قاعده مستثنی نیست، در انتخابات سراسری نوامبر طنین خواهد انداخت. در واقع، کمپین رفراندوم انگلیس -درست مثل انتخابات آمریکا - ما را به یاد خشم مردم این کشور از نظام حکومتی، ترس سیاستمداران، خصومت نسبت به نخبگان سیاسی و بروز ناسیونالیسم طغیانگر میاندازد. جایی که رای دهندگان عادی کنترلی بر سیاست ندارند تا بتوانند زندگی خود را سامان ببخشند. مردم انگلیس با رای خود در یک لجبازی سیاسی کامل با برخی از سیاستمداران خودسر این کشور، خواستار جدایی از اتحادیه شدند و این برای ترامپ که پیوسته داعیه فساد در نظام سیاسی آمریکا را داشته، بهترین فرصت جهت جذب ارای بیشتر است. کافی است به توئیت اخیر او در این رابطه نگاهی کنیم:
"خیلیها آنچه که در انگلیس اتفاق افتاد را با آن چیزهایی که در آمریکا در حال رخداد است مقایسه میکنند. مردم میخواهند کشورشان را {از دست سیاستمداران} نجات دهند"
در اصل، مردم بریتانیا با یک دهنکجی سیاسی به اوباما که خواستار عدم خروج انگلیس از اتحادیه اروپا بود و دائم اخطار نسبت به بروز مشکلات در اقتصاد آمریکا و جامعه بینالملل در پی اتخاذ این تصمیم میداد، برای او خط و نشان کشیدند. اکنون، وقوع برکزیت چندان به مذاق هیلاری کلینتون خوشایند نیست. چرا که اگر رییس جمهور شود، با توجه به سیاستهای اقتصادیاش که مشابه سیاستهای اوباماست، دچار مشکل خواهد شد. کلینتون، در پی رای مردم بریتانیا به خروج، بلافاصله طی یک بیانیه خطاب به مردم آمریکا، هم به رای مردم انگلیس متلک انداخت و هم به ترامپ: «حرکت شما اما این باشد که زیر پرچم یک کشور مشکل خود را حل نمایید نه با عملی که پیامد تجزیه داشته باشد». وی سپس ادامه داد: «این عمل انگلیس، پیامدهای اقتصادی برای اقتصاد بینالمللی دارد و امیدوارم عواقب آن گریبانگیر خانوادههای کارمند و کارگر آمریکایی نشود». وی، در توئیتر خود آورد: «ساعاتی پس از رایگیری در مورد خروج انگلیس از اتحادیه اروپا، دانلد ترامپ در خاک بریتانیا بود تا در مورد این صحبت کند که چگونه شخصا از این قضیه ذینفع شده است».
ترامپ در زمین گلف خود در اسکاتلند
پیش از رایگیری، بسیاری از نخبگان سیاسی به مردم انگلیس اخطار دادند که رای «آری» به خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، یعنی پشت کردن به اتحادیه و نهادی که از زمان جنگ جهانی دوم بیشترین تاثیر را در شکلگیری و حفظ صلح و شکوفایی در اروپا داشته است. همین هراس را هم کلینتون و همپالگیهایش دارند که مبادا «مشت آمریکایی» ترامپ چنان بر کالبد و پیکره اقتصادی آمریکا فرود آید که دیگر آبرویی برایش در جهان نماند. کار به جایی رسیده بود که صندوق بینالمللی پول هم به مردم انگلیس اخطار داد اما آنها بدون توجه به تمامی این اخطارها به خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا رای دادند. «تونی بلر» -نخست وزیر اسبق انگلیس- پس از همهپرسی- در گفتگو با CNN گفت: «خروج از اتحادیه اروپا یک نوع سیاست شورشی بود. گروههای چپ و راست مرکزگرا، خواستند تا خشم و طغیان خود علیه عقلانیتی که سالها بود را با رای مردم به خروج از اتحادیه اروپا نشان دهند و موفق هم شدند و در واقع مردم بحرانیترین تصمیمات را در بحرانیترین شرایط میگیرند».
«دیوید کامرون» نخست وزیر انگلیس پس از اعلام نتیجه نهایی در حالی که بسیار از بیتوجهی مردمش به درخواست وی مبنی بر ماندن در اتحادیه اروپا خشمگین بود، رسما اعلام کرد که تا ماه نوامبر استعفا خواهد داد.
{$sepehr_media_1624153_400_300}
البته سیستم رفراندوم بریتانیایی با یک رفراندوم محتمل آمریکایی چند تفاوت دارد: اولا که انگلیسیها به ازدواج دیرباز انگلیس با اتحادیه اروپا نه گفتند. دوما به حزب حاکم که حزب محافظهکار است و با نوعی بدبینی بیمارگونه به شرکای اروپایی خود نگاه میکند. سوما، خشم خود از عملکرد دولت «دیوید کامرون» که موجب تنزل جایگاه انگلیس در عرصه بینالمللی شده بود را نشان دادند.
بریتانیاییها، در یک حرکت سمبلیک با رای 52 درصد به 48 درصد، ضربه شست محکمی به نظام سیاسی حاکم زدند اما هیچ تضمینی نیست که آمریکاییها با همین نوع طغیانگری در مقابل نظام یا حزب حاکم در ماه نوامبر رفتار کنند. سیستم آمریکا فرق میکند. این کشور در هر ایالت با تنوع نژادی روبروست و سامانه رای الکتورال و کالج انتخاباتی دارد که خشم مردم در برابر نظام حاکم را تلطیف میکند. اما برکزیت از آن دست اتفاقاتی است که موجب نگرانی دموکراتها در آمریکا میشود.
نظرسنجیهای بریتانیا قبل از نتیجه نهایی برکزیت، خشم مردم نسبت به نظام حاکم را دست کم گرفته بودند و یا با تخفیف نشان میدادند. اما نتیجه نشان داد که کلینتون که در راس نظرسنجیها در آمریکا قرار دارد با توجه به آن تجربه، چندان نباید به آن چیزی که اکنون در نظرسنجیها میبیند دلخوش باشد. علاوه بر این، اصلا بعید نیست که مردم آمریکا مانند مردم انگلیس که این «نه» قدرتمندانه را به نگاه حزب حاکم گفتند، به اقتصاد تجارت آزاد دموکراتها هم بگویند. برکزیت بصورت قاطعانه میتواند پیغام این باشد که ترامپ عرصه انتخابات را شخم خواهد زد و در مرکز ادعاهایش مبنی بر غلط بودن سبک نگاه اقتصادی دموکراتها، بسیار مورد توجه مردم آمریکا و رای مثبت آنها قرار گیرد و به عبارت عامیانه جمله «دیدین راست میگفتم؟» تعبیر شود. لذا، میلیاردر نیویورکی در شرایط که مردم نگاه اقتصادی او را تعبیریافته دیدهاند، با تفوق بر کلینتون نقشه انتخابات را کاملا به نفع خود تغییر میدهد. پس از برکزیت، بازار سهام اروپا کاهش 10 درصد ارزش سهام شد و این یکی از بدترین رکودها پس از «رکود بزرگ» در سال 2008 بود. اگر این تکانش و پسلرزه موقتی باشد که ضرری به اقتصاد آمریکا نمیرسد؛ اما اگر تداوم یابد، گریبانگیر اقتصاد آمریکا خواهد شد و به شدت هیلاری کلینتون که طلایهدار سومین دوره پیاپی حکمرانی دموکراتها پس از دو دوره اوباما خواهد بود را به مشکل خواهد انداخت. اکنون، ترامپ میتواند با زیرکی تمام، تقصیرها را به گردن اوباما بیاندازد و وی را متهم به این کند که آن قدر به عنوان رییس جمهور امپراتور اقتصادی جهان مدیریت نداشت که نگذارد کار به اینجا برسد.
ترامپ در اسکاتلند لحظاتی پس از شنیدن نتیجه رفراندوم
اما برکزیت تهدیداتی را هم برای ترامپ در بر دارد. اکنون که ترامپ در تبریک گفتن به مردم انگلیس در مورد برکزیت پیشگام بوده و از این قضیه بسیار خرسند است، خود را در یک شرایط پیروزی نسبت به نخبگان بینالمللی که دائما توصیه به عدم خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا میکردند میبیند و از خود یک بازیگر اصلی در سیاست بینالملل ساخته است. اما کلینتون به خوبی میتواند از این شرایط بهره ببرد. او میتواند به مردم آمریکا بگوید که در این شرایط تهدیدآمیز اقتصادی، ترامپ که هیچ تجربهای در دستگاه دیپلماسی و سیاست ندارد، نمیتواند رییس جمهور ناجی و مناسب باشد و بهترین گزینه خود اوست که هم سالها تجربه بانوی اول آمریکا، سناتوری، و وزارت امور خارجه را دارد و هم با رهبران جهانی میانه خوبی دارد.
در طی ماههای انتخابات، تمامی تلاش ستاد کلینتون بر این بود که درخشانترین وجه تمایز وی با ترامپ که همانا مدیریت بحران است را پررنگ کرده و نشان دهد. اکنون، نیز بیشباهتی قضیه برکزیت با انتخابات آمریکا را دستور کار قرار خواهد داد چرا که نمیخواهد مردم آمریکا با تاسی از مردم انگلیس، همذاتپنداری کرده و نظام حاکم آمریکا که در دست حزب دموکرات است را مانند حزب محافظهکار انگلیس ببیند و در رفراندوم بزرگ 8 نوامبر عملا دموکراتها را جواب کنند.
قطع یقین، پیامدهای برکزیت -فارغ از خوب یا بد بودن- در سالهای بعد خود را نشان خواهد داد. در آینده شاهد نواختن ساز جدایی از سوی کشورهای دیگر هم خواهیم بود و انتظار از هم پاشیدن اتحادیه اروپا بیجا نیست. اتحادیهای که شریک بسیار مهمی برای آمریکاست و این کشور کم از این قضیه متضرر نخواهد شد. آمریکا در آسیا به شدت درگیر چین است؛ در اروپا درگیر حرکات و قضایای مربوط به روسیه به عنوان رقیبی قدرتمند است؛ در خاورمیانه درگیر سازمانها و گروههای نیابتی است؛ و اگر اتحادیه اروپا فروپاشد، دچار مشکل تامین امنیت در غرب خواهد شد. علاوه بر این، با جدا شدن کشوری چون اسکاتلند از خاک بریتانیا که اعلام برگزاری رفراندوم برای جدایی از بریتانیا کرده، عملا با یک ارتش ضعیفتر بریتانیا روبرو خواهیم بود و ناتو که برنامه هستهای بازدارنده اسکاتلند تحت بریتانیا وابسته است، از سوی ملیگرایان اسکاتلندی در مضیقه قرار خواهد گرفت و زیرساخت امنیتیاش دچار مشکل خواهد شد؛ و این موضوع مستقیما به رییس جمهور آینده آمریکا ربط دارد؛ هم اوست که باید با این مشکلات عظیم دست و پنجه نرم کند. لذا، تمامی این جوانب، بر رفتار فعلی دو نامزد ریاست جمهوری آمریکا تاثیر بسزایی خواهد داشت.
منابع:
http://edition.cnn.com/2016/06/24/politics/us-election-brexit-donald-trump-hillary-clinton/
http://www.nytimes.com/2016/06/25/us/politics/is-brexit-the-precursor-to-a-donald-trump-presidency-not-so-fast.html?ref=politics&_r=0
http://www.nytimes.com/2016/06/25/us/politics/is-brexit-the-precursor-to-a-donald-trump-presidency-not-so-fast.html?ref=politics&_r=0