به گزارش مشرق، در ایام پرفضیلت قدر به سر می بریم. ساعات و دقایقی که در ذره ذره آن، عطر پرواز ملائک احساس می شود و سفره مغفرت و معرفت الهی برای بهره گیری بندگان باز شده است. در بین اسن شب ها که به عنوان شب قدر بر آن ها تاکید شده است، شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان رنگ و طعم دیگری دارد. شبی از شب های قدر که یاد آور عظمت و منزلت حضرت امیر املمومنین علی (ع) است. در این شب، ذکر مناقب و مظلومیت ایشان زینت بخش محافل دینی و خلوت شب زنده داران است و هرکس به وسع خویش خوشه چین بوستان معرفت سرسلسله امامت خواهد بود.
شب شهادت مولای متقیان جانسوز و حزن انگیز است اما در عین حال مجالی است تا در سایه آن بار دیگر سیره و گفتار آن بزرگمرد تاریخ و ظلمی که از جانب جاهلان هم عصرش بر او روا شد را مرور کنیم. اما درکنار این یادآوری های لازم، ضرورت مهم دیگری نیز وجود دارد که کم توجهی به آن خسارت سنگینی را در پی خواهد داشت.
کتابی برای همگان، در هر زمان و مکان
«نهج البلاغه» عصاره اندیشه های گران قدرحضرت علی (ع) است. این کتاب امروز در میان شیعه، اهل سنت، غیر مسلمانان و حتی جامعه اروپایی از جایگاهی ارزنده و ارزشمند برخوردار است و مورد توجه و امعان نظر شخصیت های علمی و فرهنگی قرار گرفته است.
این مجموعه زیبا و نفیس که روزگار از کهنه کردن آن ناتوان است و گذشت زمان و ظهور افکار و اندیشه ای نوتر و روشن تر بر ارزش آن افزوده، منتخبی است از خطابه ها و دعاها، وصایا، نامه ها و جمله های کوتاه مولای متقیان علی (ع) که بوسیله سید شریف رضی در حدود هزار سال پیش گردآوری شده است.
او از نظر خودش آنهایی که از جنبه بلاغت برجستگی خاصی را داشته اند انتخاب کرده، از اینرو این منتخب را نهج البلاغه نام نهاد. کلمات امیرالمؤمنین (ع) از قدیم ترین ایام با دو امتیاز همراه بوده است. 1- فصاحت و بلاغت 2- همه جانبه بودن (چندی بعدی بودن) توأم شدن این دو با هم سخن علی (ع) را در حد اعجاز قرار داد و به همین جهت سخن علی (ع) در حد واسط کلام مخلوق و کلام خالق قرار گرفته است.
در گذشته تمامی فقهای شیعه قبل از آغاز درس خارج خود، خطبه ای از نهج البلاغه را قرائت کرده و آن را شرح می دادند یا به عنوان تبرک از نهج البلاغه استمداد و به آن استشهاد می کردند و پس از اعلام گرایش افراد خاصی از طایفه های اهل سنت به نهج البلاغه، سایر افراد نیز نسبت به استفاده از این بیانات، میل و رغبت نشان دادند و این جریان امروز تا جایی پیش رفته است که «توماس کارلایل» مستشرق اسپانیایی با تفکرات خاص خود می گوید: اگر امروز علی در مسجد کوفه خطبه می خواند، می دیدید که بیشترین مستمعین او را ما اروپایی ها تشکیل می دادیم! این ارزش، جایگاه و قیمت نهج البلاغه در فضای کنونی جهان است.
نهج البلاغه، کتابی در دسترس که قله فصاحت، حکمت و بلاغت است!
اما با وجود این ویژگی ها، این کتاب ارزشمند آن گونه که بایسته و شایسته است مورد توجه قرا نگرفته است. دلیل این مهجوریت دو طرفه است به این معنا که هم از طرف مدرسین، حوزه و دانشگاه، کم کاری و کوتاهی صورت گرفته و هم از طرف مصرف کنندگان جامعه شیعی. یعنی کسانی که عاشقان، محبان و ارادتمندان به آستان اهل بیت هستند چندان اهتمامی به این موضوع ندارند ما بیشتر وقتمان را مشغول جلسات و هیئات عزاداری یا جشن و سرور هستیم، ذکر اهل بیت را می کنیم اما از فکر اهل بیت بهره ای نمی بریم و این معضلی است که در جامعه شیعی وجود دارد.
نهج البلاغه هم از بعد ویژگی های بلاغت و فصاحت در قله قرار دارد و هم فصیح ترین و شیرین ترین ظرافت های بیانی به شکلی موجز و مختصر در آن ارائه شده است. از سوی دیگر، گستردگی مخاطبان آن که شامل حاکمان و کارگزاران حکومت اسلامی تا افراد عادی می شود و همه عرصه های زندگی را نیز در بر می گیرد، به آن جنبه جامعیت نیز بخشیده است. محتوایی که شامل کلمات قصار کوتاه تا خطبه های بلندی است که هر دو معارفی عمیق را با زبانی شیوا بیان می کند.
متاسفانه جای چنین اثر ماندگار و پرارزشی در سیستم آموزشی و کتاب های درسی مدارس و دانشگاه های ما به شدت احساس می شود. البته در مقاطع مختلف تحصیلی در مدارس به صورت جسته و گریخته مباحثی از نهج البلاغه برای استفاده دانش آموزان ارائه شده است. در دانشگاه ها نیز در قالب دروس عمومی و معارف اسلامی تا حدی به این کتاب پرداخته می شود اما به نظر می رسد کیفیت و کمیت آن بسیار ناچیز بوده و جای کار بیشتری دارد.
کتاب حکمت و معرفت در آیینه بزرگان
حضرت امام خمینی(ره) در بخشی از طلیعه وصیت نامه سیاسی – الهی خود، نهج البلاغه را افتخاری برای جامعه شیعی خوانده و معتقد است:« ما مفتخریم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهایی بخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ماست».
بنیانگذار انقلاب اسلامی، همچنین در پیام خود به کنگره هزاره نهج البلاغه، درباره اهمیت و ارزش والای این کتاب چنین فرمودند: «کتاب نهج البلاغه، که نازله روح او [علی] است، برای تعلیم و تربیت ما خفتگان در بستر منیّت و در حجاب خود و خودخواهی خود [آمده و] معجونی است برای شفا، و مرهمی است برای دردهای فردی و اجتماعی، و مجموعه ای است دارای ابعادی به اندازه یک انسان و یک جامعه بزرگ انسانی، از زمان صدور آن، تا هر چه تاریخ به پیش رود و هر چه جامعه ها به وجود آید و دولت ها و ملت ها متحقق شوند و هر قدر متفکران و فیلسوفان و محققان بیایند و در آن غور کنند وغرق شوند… سلام و درود بر مولایمان که نمونه انسان و قرآن ناطق است و تا ابد نام بزرگ او باقی است و خود الگوی انسانیّت و مظهر اسم اعظم است».
رهبر انقلاب نیز بارها بر جایگاه والای این کتاب تاکید داشته اند. از جمله در دیدار با دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف در آذر ماه سال 78 فرمودند« عزیزان با نهجالبلاغه انس پیدا کنید. نهجالبلاغه، خیلی بیدار کننده و هوشیار کننده و خیلی قابل تدبر است. در جلساتتان، با نهج البلاغه و کلمات امیرالمؤمنین (ع) انس پیدا کنید. اگر خدای متعال توفیق داد و یک قدم جلو رفتید، آن وقت با صحیفهی سجادیه – که علیالظاهر فقط کتاب دعاست؛ اما آن هم مثل نهجالبلاغه، کتاب درس و کتاب حکمت و کتاب عبرت و کتاب راهنمای زندگی سعادتمندانهی انسان است – انس بگیرید.»
ایشان همچنین درخطبه های دهم دی ماه سال هفتاد وهشت نیز به این موضوع پرداختند:«سخن امیرالمومین نهجالبلاغه است؛ فصیحترین کلام آدمی در میان عرب. «نهج البلاغه» اوج هنر و اوج زیبایی است؛ زیبایی لفظ و زیبایی معناست. انسان مبهوت میماند! هیچ شاعر بزرگ عرب، هیچ نویسندهی هنرمند عرب، نتوانسته بگوید که من از مراجعهی به نهجالبلاغه بینیازم».
«ابن ابی الحدید» در عظمت این کتاب و کلمات آن می گوید «اگر جا داشته باشد برای کلام کسی سجده کرد، باید بر این کلام سجده کرد» و باز در جایی دیگر اشاره می کندکه «من خطبه ای را در نهج البلاغه بیش از یک هزار بار خوانده ام و هنوز برای من تازگی دارد».
دانشمند مسیحی، امین نخله، در جواب شخصی که از وی درخواست کرده بود صد کلمه از کتاب نهج البلاغه را برای او انتخاب کند، چنین می گوید: «به خداسوگند نمی دانم چگونه از میان صدها کلمه گهربار، صد کلمه آن را انتخاب کنم. من از انتخاب یک کلمه آن هم عاجزم؛ زیرا این کار درست به این می ماند که دانه یاقوتی را از کنار دانه های دیگر بردارم. به هر حال این کار را انجام دادم، درحالی که دستم یاقوت های درخشنده را زیر و رو می کرد و چشمانم از پرتو نور آنها خیره می شد. نمی توانی باور کنی که به علت تحیر و سرگردانی که درانتخاب هر یک از این کلمه ها داشتم، با چه مشکلی این کلمات را از این معدن بلاغت بیرون آوردم. این صد کلمه را بگیر و متوجه باش که آنها، پرتوهایی از نور بلاغت و جلوه هایی از انوار فصاحت است».
چنین مجموعه ارزشمند و قدر نادیده ای باید بیش از پیش در اعرصه های مختلف آموزشی و تربیتی نسل های آینده حضور داشته باشد. کتاب که می تواند در مسیر تربیت فردی و اجتماعی و ایجاد جامعه ای مطلوب روشنگر راه باشد این روزها در حاشیه است. تدوین سر فصل های آموزشی با قالب هایی گیرا و موثر و گنجاندن ان در کتاب های درسی دانش اموزان و دانشجویان گامی است که می تواند اندکی از این غفلت را جبران کند.
پایگاه رصد