سرویس جهان مشرق - به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی «میدل ایست آی»، حاکم امارات، محمد بن زاید، از طرحی برای به پادشاهی رسیدن «محمد بن سلمان» تا آخر همین سال میلادی حمایت میکند.
محمد بن سلمان، نایب ولیعهد سعودی، از طریق حاکم امارات باخبر شده که می تواند حمایت ایالات متحده را برای نشستن بر تخت پادشاهی تا پایان 2016 به دست بیاورد.
دو منبع موثق که خود جایگاه مهمی در حکومت سعودی دارند، به شرط ناشناس ماندن، به پایگاه خبری «میدل ایست آی» گفتهاند که ولیعهد ابوظبی، محمد بن زاید آل نهیان (که بعد از کنار زدن غیر رسمی برادرش خلیفه بن زاید، عملا رییس امارات متحده عربی است) به محمد بن سلمان توصیه کرده است که رویکرد دووجهی را برای تبدیل شدن گزینه مطلوب نظر آمریکا به عنوان شاه بعدی سعودی در پیش بگیرد.
دومین شرط آمریکاییها، به گفته همین منبع، برای ترجیح بن سلمان به جانشینی پدرش، ایجاد "یک کانال ارتباطی قوی" با رژیم اسراییل از سوی اوست.
محمد بن سلمان 30 ساله، بعد از انتصابش به نیابت ولیعهد در سال گذشته، به سرعت پلههای قدرت و نفوذ را بالا رفت. او همچنین وزارت دفاع سعودی و ریاست دیوان سلطنتی را هم به عهده دارد. با این حال، به لحاظ قانونی او دومین نفر برای جانشینی شاه، بعد از محمد بن نایف، ولیعهد و وزیر کشور سعودی، محسوب میشود.
بن سلمان در همین مدت کوتاه نشان داده که برای هر چه بیشتر مطرح شدن و کسب وجهه از هیچ اقدامی رویگردان نیست. کما این که عامل اصلی تجاوز نظامی مستقیم به یمن را شخص او می دانند. گرچه کودککشی سعودیها در یمن، چهره او را در منطقه به شدت آلوده و نامحبوب کرده، ولی او قصد دارد تا به هر قیمتی خود را در سطح بین المللی، به ویژه در محافل واشینگتن، مسوول اصلی و مغز متفکر امور نظامی عربستان جلوه دهد. او در زمینه اقتصادی، طرح جاه طلبانه و تا حد زیادی متوهمانه «چشم انداز 2030» را برای کاهش چشمگیر وابستگی اقتصاد عربستان به نفت در دستور کار قرار داده و کمپین رسانهای پر سر و صدایی هم برای تبلیغ آن نزد غربیها به راه انداخته است.
تیم تبلیغاتی و رسانهای بن سلمان با صرف هزینههای کلان و لابی با رسانههای غربی همچون «سی ان ان» یا «بلومبرگ»، برای او مصاحبه جور میکنند تا او را نسبت به ولیعهد کنونی، بن نایف، هر چه بیشتر مطرح کنند و جانشین بلافصل پدرش جلوه دهند. گویی بر اساس توصیههای بن زاید، بن سلمان قصد دارد تغییری اساسی در نقش مذهب در سیاست این کشور ایجاد کند:
«او طرحی برای ملغی کردن تدریجی پلیس مذهبی و دستگیری اسلامگراهای(وهابی) بسیار بانفوذ دارد.» این را یکی از دو منبع سعودی به «میدل ایست آی» میگوید، «به علاوه، او هیات علمای ارشد، عالیترین هیات مذهبی سعودی، را هم تعطیل خواهد کرد و جلوی همه فعالیتهای اسلامی را که در خدمت وهابیت است، خواهد گرفت.»
چه بن سلمان واقعا برنامه جدی برای انجام چنین برنامه هایی داشته باشد، و چه همه این ها را صرفا یک بازارگرمی رسانه ای از سوی او نزد غربیها بدانیم، در صورت توفیق در فروختن تصویر خود به عنوان یک «حامی تغییر» به واشینگتن، می تواند رقیب باتجربهاش بن نایف را به حاشیه براند. در حال حاضر، بسیاری از سیاستمداران امریکایی، محمد بن نایف را به عنوان شریکی بلندمدت، قابل اعتمادتر میدانند.
محمد بن نایف، ولیعهد و ویر کشور سعودی
موسسات روابط عمومی در ایالات متحده می توانند با پول و هدایت خود بن سلمان، موج تبلیغات بزرگی پیرامون اصلاحات مذهبی او راه بیاندازند تا وی را چهره ای معقول و قابل اعتماد برای اهداف غرب نشان دهند:
«هدف این است که او به عنوان یک قهرمان در مطبوعات و دانشگاههای آمریکا مطرح شود و در نتیجه دولت امریکا هم (از این موج) پیروی کند.»
تحلیلگران مسایل عربستان هم معتقدند که بیاثر کردن قدرت تشکیلات مذهبی، ماموریت دشواری برای شاهزاده جوان است. «کریستوفر دیویدسن»، نویسنده کتاب «بعد از شیوخ: سقوط آتی پادشاهی های خلیج(فارس)» معتقد است:
«بن سلمان میتواند کسی باشد که به این پیمان شصت ساله حکومتی (میان حکومت و شیوخ وهابی) که از زمان ملک فیصل شروع شده پایان میدهد، ولی این کار در عمل بسیار دشوار است.»
مقصود او هیات علمای ارشد است که به طور رسمی در 1972 توسط فیصل، شاه سعودی، تاسیس شد و از آن موقع قدرت بسیار چشمگیری اعمال کرده است. این شورا مسوول صدور احکم مذهبی برای تایید مشروعیت هر حاکم جدید هستند.
با این وجود، همین حالا هم اقداماتی برای تضعیف قدرت تشکیلات مذهبی در جریان است. در ماه آپریل، پلیس مذهبی (هیات امر به معروف و نهی از منکر) حق تعقیب و دستگیری افراد را از دست داد و به آنها گفته شد که ارزشهای اسلامی را «با مهربانی و ملایمت» به اجراء بگذارند.
«اندرو هموند»، مدیر سابق دفتر خبرگزاری رویترز در ریاض، میگوید که گرچه «وهابیت دولتی» را میتوان تطمیع و تعدیل کرد، ولی قطعا واکنشهایی از طرف بدنه اجتماعی آن وجود خواهد داشت: «علمای مستقل (غیردولتی) مخالف هستند- مساله این است. اگر شما صراحتا با آنها، به عنوان یک نهاد، وارد جنگ شوید، دیگر چه مشروعیتی دارید؟»
به اعتقاد او یک حرکت عجولانه و حساب نشده از جانب بن سلمان جوان و تازه به قدرت رسیده، میتواند اثرات بیثباتکننده ناشی از واکنش مذهبیون را در پی داشته باشد، «مگر این که این اقدام بخشی از یک تلاش گستردهتر برای بازتعریف مشروعیت از طریق یک پارلمان واقعی باشد...من واقعا فکر نمیکنم که قصد او چنین چیزی باشد.»
رابطه مستحکم با اسراییل، تاییدیه واشنگتن
دومین توصیه بن زاید به بن سلمان برای کسب حمایت واشینگتن، حیرت کم تری برانگیخت: ایجاد رابطه با رژیم اسراییل.
طبق گزارش های متعدد از منابع مختلف، ریاض و تل آویو سال گذشته همکاری نزدیکی برای جلوگیری از توافق هسته ای آمریکا با ایران داشتند.
نمایندگان دو دولت در رویدادهای مشترک در کنار هم ظاهر شدند. مثلا در ژوئن 2015، ژنرال بازنشسته سعودی، «انور عشقی» در کنار مقام اسراییلی، «دوره گلد»، سفیر اسبق رژیم صهیونیستی در آمریکا، در شورای روابط خارجی آمریکا سخنرانی کرد.
حساسیت ایجاد رابطه با اسراییل نزد ملتهای عربی هم البته مورد توجه بن زاید بوده است. در حالی که روابط امارات - اسراییل در سال های اخیر، عمیقتر شده است، بخش عمده این روابط پنهان مانده است. اما بنا بر خبرهای موثق، پروازهای پنهان بین امارات و اسراییل در جریان است، و این دو مبادلات تجاری قابل توجه به ویژه در زمینه «امنیت» و «کشاورزی» دارند.
اهمیت تاثیری که رابطه با اسراییل بین سیاستمداران آمریکایی (به ویژه در کنگره) ایجاد میکند، برای رهبران عرب خلیج فارس آن اندازه هست که بخواهند ریسک کنند.
دیویدسن نظر جالبی در این زمینه دارد: «به طور سنتی مشتریهای عرب ایالات متحده تلاش میکنند که نشان دهند که دست کم با دولتی که مهمترین شریک آمریکا در خاورمیانهاش میدانند، مشکلی ندارند و به این صورت برای واشینگتن خودشیرینی کنند.»
یکی از دو منبع سعودی میدل ایست آی میگوید که اگر بن سلمان بتواند کانال مورد نظر را به اسراییل بگشاید، احتمالا میتواند علی رغم علاقه آمریکاییها به بن نایف، نظرها را در واشینگتن به خود جلب کند، چرا که «این مساله برای امریکاییها بسیار کلیدی و راهبردی است.»
در دیدار اخیر بن سلمان از آمریکا که او با اوباما و مدیر فیسبوک، مارک زاکربرگ، ملاقات داشت، شبکه «ان بی سی»، از قول یک مقام اطلاعاتی سابق آمریکایی نوشت که «محمد بن نایف»، ولیعهد فعلی، بیمار و رو به مرگ است.
اما حقیقت این است که محمد بن نایف سالم است و این چیزی جز یک انگ زنی برای زیر سوال بردن صلاحیت و آمادگی او برای جانشینی نیست. به باور هموند این بخشی از یک تلاش گسترده تر در درون امریکا برای تبلیغ بن سلمان و تخریب بن نایف است که با منابع مالی خود بن سلمان هدایت میشود:
«قطعا تلاشی هماهنگ وجود دارد که نه تنها بن سلمان را چهرهی روز، تنها انتخاب، منجی خاندان سعودی و کشور و به طور موازی بن نایف را زهوار دررفته، عقب مانده و تمام شده جلوه دهد.»
البته بن نایف حریف دست و پا بسته ای برای بن سلمان جوان نیست.
او روابط نزدیک و قدیمی با واشینگتن دارد و این عمدتا مربوط به نقش او به عنوان مسوول برنامه ضدتروریزم در وزارت کشور عربستان است. این شاهزاده 56 ساله که در اف بی آی و اسکاتلندیارد دورههای ضدتروریستی را آموزش دیده، در سالهای 2003 تا 2005 توانست کمپین القاعده را برای بمب گذاری و حملات مسلحانه در داخل خاک عربستان در هم بکوبد. او با سوابق مدیریتی و امنیتی خود در وزارت کشور، شریکی قابل اعتماد برای آمریکا در داخل تشکیلات نظامی و امنیتی سعودی است.
بن نایف، برخلاف بن سلمان، اصلا رابطه خوبی با ولیعهد ابوظبی، محمد بن زاید ندارد. دلیل اصلی آن، افشای سندی به تاریخ 2003 توسط ویکی لیکس است که در آن بن زاید، پدر محمد بن نایف را تلویحا «میمون» خطاب می کند: «فرضیه داروین درست بود!»
سلمان بن عبدالعزیز، شاه فعلی سعودی، با 80 سال سن دچار بیماریهای متعدد است، از این رو بحث جانشینی او بسیار مهم و اساسی است.
منبع نزدیک به بن سلمان به «میدل ایست آی» اطلاع داده که «از حالا تا ماه دسامبر، اقدامی اساسی برای نشاندن نایب ولیعهد بر تخت پادشاهی انجام خواهد گرفت.»
دیدگاه اقتصادی بن سلمان برای فروختن داراییهای دولتی و باز کردن هر چه بیشتر پای شرکتهای چندملیتی به داخل عربستان و... متوجه اثرگذاری بر مخاطبان خارجی است. اندرو هموند این ها را چیزی جز «ویترین آرایی» نمیداند:
«این تبدیل خاندان سالاری به شکلی از نئولیبرالیزم است که به خاندان حاکم برای چاپیدن کشور، انحصاری کردن قدرت و خاموش کردن صدای مردم عادی در مورد شیوه اداره کشور- اگر بتوان ان را کشور نامید- زمان بیشتری میدهد.»
دیویدسن هم زمان را برای بیرون حساب کردن بن نایف از رقابت، بسیار زود میداند:
«محمد بن نایف متحدانی قدرتمند در نیروهای امنیتی و نظامی دارد و آنها هنوز بسیار به او وفادارند. به نظرم او روابط کاری با شورای علمای ارشد هم دارد. قطعا نمیتوان او را از رقابت (برای پادشاهی) کناررفته حساب کرد.»