به گزارش مشرق، پایگاه اینترنتی روزنامه الحیات چاپ لندن در گزارشی به قلم رائد جبر نوشت نزدیک شدن سریع روسیه و ترکیه به یکدیگر بسیاری را واداشت احتمال توطئه را بپذیرند. برخی در مسکو به ترتیبات و تفاهماتی اشاره کردند که معادلات را دگرگون کرد و صفحه ای برای محاسبات جدید در سوریه و منطقه گشود. برخی ها می گویند تبادل هیات های غیر رسمی متقابل بین روسیه و ترکیه، راه را برای خروج از بحران هموار کرد این روند با نامه عذرخواهی رئیس جمهور ترکیه آغاز شد و به دنبال آن ولادیمیر پوتین فورا با رجب طیب اردوغان تماس گرفت و راه را برای عادی سازی سریع روابط گشود.
برخی دیگر به نقش میانجیگری نور سلطان نظربایف رئیس جمهور قزاقستان توجه کردند و برخی دیگر به نقش مشابهی که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل در این زمینه بازی کرده است، اشاره کردند. به هر حال نزدیک شدن مسکو و آنکارا به یکدیگر نیاز مبرم هر دو طرف بود اما مهمتر از همه این موضوع است که این امر چه تاثیری بر سوریه خواهد گذاشت؟ مصادف شدن این امر با مصالحه ترکیه و اسرائیل در همین زمان چه معنی دارد؟
نمی توان سوال دوم را نادیده گرفت زمانی که دو مصالحه با تمرینات روسی - اسرائیلی همزمان شد که این تمرینات به یک سابقه در دریای مدیترانه تبدیل شد و با تصمیم دیگر پوتین و نتانیاهو مرتبط گردید. براین اساس به شرکتهای گاز روسی اجازه داده شد از مزایای توسعه دو میدان گاز اسرائیل به نام «لویتان» و «تمر» در دریای مدیترانه سهیم شوند. این بدان معنی است که همکاری نظامی مبنای شراکت سیاسی، منطقه ای و اقتصادی شده است. بارزترین پایه های آن دفاع از زیرساخت انرژی اسرائیل در منطقه است با این اعتبار که عرض اندام کشتی های جنگی روسیه در نزدیکی تاسیسات گازی اسرائیل در دریای مدیترانه پیام قاطعی برای ایران، حزب الله و نظام سوریه است که حمله به مواضع حیاتی اسرائیل ممنوع است.
پوتین اخیرا در نشست سالیانه سفراء روسیه گفت: اگر بگوئیم خاورمیانه تنها منطقه ای نیست که آینده اش به سرنوشت سوریه گره خورده است، مبالغه نکرده ایم و سیاست بین المللی کمتر قابل پیش بینی شده است و به همراه آن نزاع بر سر منابع و بازارهای جهانی شدت می گیرد.
تحلیلگران این جمله پوتین را به شکل گیری ائتلافی بین روسیه، ترکیه و اسرائیل تعبیر می کنند. اکنون منافع مشترک این ائتلاف و ابزار آن در حال نمایان شدن است.
از طرف روسیه برخی از روسی ها می گویند شکست مسکو در تقویت شراکتهای منطقهای آن را به سوی این برون رفت هدایت کرد. مسکو در بازپس گیری عراق شکست خورد و محاسباتش روی مصر نیز موفق نبود هر چند مصر را به عنوان کشوری می داند که احتمال دارد به قدرتمندترین متحد تبدیل شود. روسیه همچنین در تقویت شراکت با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج(فارس) به سبب تضاد مواضع بر سر سوریه و منطقه، شکست خورد.
با توجه به چنین شرایطی روسیه به شراکتی نیازمند شد که با دو قدرت منطقهای که دارای روابط مهمی با یکدیگر هستند، تقویت شود. بنابراین همکاری اش را با اسرائیل قبل از ورود ترکیه به عنوان طرف سوم این محور، در سطوحی تقویت کرد که می تواند به یک سابقه تبدیل شود. کارشناسان معتقدند مسائلی وجود دارد که مواضع این سه قدرت را در زمینه سوریه متحد سازد با اینکه نظراتشان برای ایجاد حل و فصل نهایی در سوریه تا کنون متضاد بود به ویژه اینکه بر سر سرنوشت بشار اسد رئیس جمهور اختلاف دارند.
روسیه از بروز هرج و مرج فراگیری در سوریه نگران است و براساس ملاحظات مختلفی ترجیح می دهد یک دولت متحد و نهادهای قدرتمند را در سوریه حفظ کند. این سه طرف (روسیه، ترکیه و اسرائیل) احساس نیاز به ائتلافشان می کنند قبل از اینکه منطقه در پی حل و فصل مساله سوریه وارد ترتیبات منطقهای جدیدی شود. همچنین تروریسم خطری مساوی برای سه طرف به شمار می رود هر چند هر سه در زمینه برداشت از تروریسم و ابعاد آن اختلاف نظر دارند.
یک تحلیلگر برجسته دو روز قبل گفت مسکو اعلام کرده است زمان جنگهای حلب و الرقه نزدیک نیست. این امر به صورت مستقیم به اهداف این محور جدید مرتبط می شود که هنوز کل آن مشخص نشده است.
برخی دیگر به نقش میانجیگری نور سلطان نظربایف رئیس جمهور قزاقستان توجه کردند و برخی دیگر به نقش مشابهی که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل در این زمینه بازی کرده است، اشاره کردند. به هر حال نزدیک شدن مسکو و آنکارا به یکدیگر نیاز مبرم هر دو طرف بود اما مهمتر از همه این موضوع است که این امر چه تاثیری بر سوریه خواهد گذاشت؟ مصادف شدن این امر با مصالحه ترکیه و اسرائیل در همین زمان چه معنی دارد؟
نمی توان سوال دوم را نادیده گرفت زمانی که دو مصالحه با تمرینات روسی - اسرائیلی همزمان شد که این تمرینات به یک سابقه در دریای مدیترانه تبدیل شد و با تصمیم دیگر پوتین و نتانیاهو مرتبط گردید. براین اساس به شرکتهای گاز روسی اجازه داده شد از مزایای توسعه دو میدان گاز اسرائیل به نام «لویتان» و «تمر» در دریای مدیترانه سهیم شوند. این بدان معنی است که همکاری نظامی مبنای شراکت سیاسی، منطقه ای و اقتصادی شده است. بارزترین پایه های آن دفاع از زیرساخت انرژی اسرائیل در منطقه است با این اعتبار که عرض اندام کشتی های جنگی روسیه در نزدیکی تاسیسات گازی اسرائیل در دریای مدیترانه پیام قاطعی برای ایران، حزب الله و نظام سوریه است که حمله به مواضع حیاتی اسرائیل ممنوع است.
پوتین اخیرا در نشست سالیانه سفراء روسیه گفت: اگر بگوئیم خاورمیانه تنها منطقه ای نیست که آینده اش به سرنوشت سوریه گره خورده است، مبالغه نکرده ایم و سیاست بین المللی کمتر قابل پیش بینی شده است و به همراه آن نزاع بر سر منابع و بازارهای جهانی شدت می گیرد.
تحلیلگران این جمله پوتین را به شکل گیری ائتلافی بین روسیه، ترکیه و اسرائیل تعبیر می کنند. اکنون منافع مشترک این ائتلاف و ابزار آن در حال نمایان شدن است.
از طرف روسیه برخی از روسی ها می گویند شکست مسکو در تقویت شراکتهای منطقهای آن را به سوی این برون رفت هدایت کرد. مسکو در بازپس گیری عراق شکست خورد و محاسباتش روی مصر نیز موفق نبود هر چند مصر را به عنوان کشوری می داند که احتمال دارد به قدرتمندترین متحد تبدیل شود. روسیه همچنین در تقویت شراکت با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج(فارس) به سبب تضاد مواضع بر سر سوریه و منطقه، شکست خورد.
با توجه به چنین شرایطی روسیه به شراکتی نیازمند شد که با دو قدرت منطقهای که دارای روابط مهمی با یکدیگر هستند، تقویت شود. بنابراین همکاری اش را با اسرائیل قبل از ورود ترکیه به عنوان طرف سوم این محور، در سطوحی تقویت کرد که می تواند به یک سابقه تبدیل شود. کارشناسان معتقدند مسائلی وجود دارد که مواضع این سه قدرت را در زمینه سوریه متحد سازد با اینکه نظراتشان برای ایجاد حل و فصل نهایی در سوریه تا کنون متضاد بود به ویژه اینکه بر سر سرنوشت بشار اسد رئیس جمهور اختلاف دارند.
روسیه از بروز هرج و مرج فراگیری در سوریه نگران است و براساس ملاحظات مختلفی ترجیح می دهد یک دولت متحد و نهادهای قدرتمند را در سوریه حفظ کند. این سه طرف (روسیه، ترکیه و اسرائیل) احساس نیاز به ائتلافشان می کنند قبل از اینکه منطقه در پی حل و فصل مساله سوریه وارد ترتیبات منطقهای جدیدی شود. همچنین تروریسم خطری مساوی برای سه طرف به شمار می رود هر چند هر سه در زمینه برداشت از تروریسم و ابعاد آن اختلاف نظر دارند.
یک تحلیلگر برجسته دو روز قبل گفت مسکو اعلام کرده است زمان جنگهای حلب و الرقه نزدیک نیست. این امر به صورت مستقیم به اهداف این محور جدید مرتبط می شود که هنوز کل آن مشخص نشده است.