در بازی با آلمان دشام تقریبا از تاکنیک بازی با ایسلند استفاده کرد. اما هافبک های آلمان قابل مقایسه با ایسلند نیستند. و تقریبا چیدمان میانه زمین دشام جواب داد و مسوت اوزیل گیر کرد. در خط حمله هم گریزمان تقریبا در وسط کار می کرد و تقریبا مهاجم هدف بود و در واقع یک دوگانگی برای دفاع حریف ایجاد می کرد که او هدف است یا ژیرو. گل چهارم بازی با ایسلند را به یاد آورید یا دو گل بازی با ایرلند. در هر دو ژیرو نقش مهاجم پشت را داشت و گریزمان کار هدف را انجام می داد. در حالی که در دفاع قضیه کامل بر عکس بود و ژیرو در دفاه نقش زیادی ندارد.
آلمان ها اما نباید بر سر نیکولا ریتزولی فریاد بزنند، فریاد ها باید بر سر باستین شواین اشتایگر باشد که اشتباهی بچگانه کرد. دشام گل اولش را به نوعی مدیون آلگری است. در یوونتوس اورا روی کرنر ها به وسط محوطه و در حالت موازی با تیر یک قرار می گیرد و از ضربات سر استفاده می کند و یا روی توپ اثر می گذارد برای ضربه دوم.
بعد از آن باید گریزمان وارد می شد و نشان می داد که بهترین بازیکن تورنمنت است. بازیکنانی بزرگ حتی از روی نقطه پنالتی هم به نویر گل نزدند. در رتبه بعد پوگبا و پایه حضور داشتند. این نکته هم وجود دارد که آیا پوگبا باید گل بزند. آن هم در تیم ملی فرانسه که وظایفی دفاعی بیشتری دارد بار ها در بازی نیمه نهایی که خیلی مهم بود او قطع توپ داشت و البته تاثیر غیر مستقیم. در هیت مپ زیر اثر غیر مستقیم او را می بینید که سبب افزایش نفرات می شد.
در خیلی از مقالات به ماریو گومز اشاره شده است. در واقع اشاره شوده بود و حالا پس از حذف ارزش های این بازیکن مشخص شد. یک مهاجم نوک تمام عیار. چیزی به مانند ژیرو با تفاوت هایی. ژیرو کند است اما گومز نه. ژیرو بازی سازی خوبی انجام نمی دهد اما گومز چرا. تک گل آلمان به ایتالیا گواه این قضیه است. گومز که شماره 9 است به دم پرچم کرنر می آید تا فرصت برای دیگر بازیکنان فراهم شود اما نکته مهم مسیر حرکت گومز نیست. پاسی است که می دهد. از بین سه بازیکن پاسی را می دهد که پایه گذار گل می شود.
نفر بعد توماس مولر است که یکی از بدترین تورنمنت هایش را پشت سر گذاشت. یک از دلایل نبود گومز است. مولر یک شماره 9 محض نیست. او پشت مهاجم بازی می کند در واقع زیر سایه مهاجم اول است و این سایه است که به او کمک می کند که گل بزند. کمتر گل خارق العاده ای از او به یاد داریم در واقع منظور گل زدن مثل بزرگان دنیای فوتبال است به مانند کریستیانو رونالدو و مسی. او تخصصش فینیشنگ است و این فینیشنگ وابسته به مهاجم اول تیم است.
از هوگو لوریس نیز غافل نشویم. کمی و بیش فوتبال دوستان را به یاد کاسیاس می اندازد با استایلی مشابه. با صحبت به جا و فریاد هایی مناسب. ستاره دیگر تیم دشام موسی سیسوکو بود. او از دو بازی قبل به ترکیب رسید. اما فوق العاده بود. به چشم نیامد اما آمار کار او را به رخ می کشند. 2 دفع توپ، 1 بلاک، 3 تکل موفق، 50 درصد پیروزی در دوئل های هوایی. و 4 سانتر و البته 0 موقعیت ایجاد شده که اصلا مهم نیست. چون وظیفه اش ایجاد موقعیت نبوده است. او در کنار های زمین با دفاع های کنار حرکت می کرد. در واقع سیستم 1-3-2-4 فقط شکل هندسی بود. سیسوکو به عقب می آمد به پوگبا و ماتوئیدی اضافه می شد تا در ابتدا کروس و اوزیل مهار شوند و سپس با افزایش تعداد نفرات آلمان را به تیکی تاکای بی اثر این روز های اسپانیا سوق دهند.
اما نقش اصلی این داستان. ساموئل اومتیتی. مدافع جوانی که تازه به بارسلونا ملحق شده است. او اصلا در لیست 23 نفره دشام برای یورو نبود و مصدومیت متئو سبب حضور او در اردو شد. به نظر هم قرار نبود بازی کند اما به خاطر محرومیت رامی در بازی با ایسلند در قلب دفاع ایستاد و اولین بازی ملی اش را انجام داد. از دقیقه 25 تا 93 بازی نیمه نهایی آلمان نتواسنت حتی یک شوت در چارچوب بزند. اومتیتی در بازی 9 دفع توپ داشت. او در ظرف 5 روز دو بازی مهم و تاریخی انجام داد و تنها 2 پاس اشتباه داد. دو چیز مشخص است اعتماد به نفس فوق العاده و البته قدرت ذهنی بالا به خاطر بازی کردن در آن فشار و در مقابل آنچان بازیکنانی بزرگی. این آغاز راه این بازیکن 22 ساله است و البته در روز یک شنبه حساس ترین رقابتش را در مقابل رونالدو خواهد داشت. که به احتمال زیاد در طول فصل هم شاهد آن خواهیم بود. با توجه به بازی های یورو به نظر استعداد یاب های بارسلونا درست عمل کرده اند و بازیکنی را پیدا کرده اند که آماده جا افتادن در سبک بارسلونا است. پاسور، پا به توپ، ایده آل در کار های دفاعی اما کم تجربه. بارسلونا چندین سال است که با مشکل دفاع وسط روبرو است. به نظر امسال قصد حل این مشکل را دارد.