«دراكولا» شما را مي­‌خنداند اما نه زياد. پيامش، پيام شريفي است اما شايد زيادي شفاف و پررنگ پيام مي­‌دهد و عملا براي يك فيلم بلند سينمايي كم­ مايه است و نهايتا سوژه­ ناب خون‌آشام‌ها نيز در اين فيلم حيف شده است.

گروه فرهنگ و هنر مشرق- اعتياد بلای خانمان ­سوزی است كه حتي دراكولا را هم از پا در می آورد. اين، پيام فيلم «دراكولا»ست. رضا عطّاران، بعد از «خوابم مي­اد» كه دست­كم در نيمه­ اول خوش­ ساخت است و «رد كارپت» كه به قول خودش فيلمي است «پارتيزاني» و جسورانه، در سومين تجربه­ كارگرداني­‌اش، فيلمي ساخته كه نه نوآوري فيلم اولش را دارد و نه نشاني از جسارت كارگردان «ردكارپت» در آن ديده مي­‌شود. «دراكولا» ضعيف­ ترين فيلم عطاران است. حتی پرداختن به سوژه­ خون­‌آشام نيز، كه مي­‌توان گفت در سينماي ايران كم­ سابقه است، باعث نشده «دراكولا» از يك فيلم معمولي فراتر برود.

«دراكولا» فيلمي است پر از سكانس‌­هاي تكراري و گاه كاملا اضافي (مثلا سكانس رقص شخصيت­‌ها روي موزيك­ ويدئوی فارل ويليامز). گاهي حس مي­‌شود كه فيلم تركيبي است نه چندان منسجم از كليپ­‌هاي مختلف كه گاه خنده­ دارند و گاه قرار است آموزنده باشند! به همين خاطر است كه «دراكولا» در بعضي از لحظاتش بيشتر يادآور سريال­‌هاي نود قسمتي تلويزيوني است تا يك فيلم سينمايي با اين تفاوت كه سريال­‌هاي نود قسمتي معمولاً خنده­ دارترند! اصرار بر تكرار شوخي­‌هايي دم دستي با چيزهايي مثل لايك­‌هاي اينستاگرام و سريال­‌هاي ماهواره­‌اي فيلم را از نفس مي­‌اندازد. هرچند به نظر مي­‌رسد كه فيلم مي­‌خواهد اين نوع از اعتياد را هم در كنار اعتياد به مواد مخدّر قرار بدهد و بگويد كه همه­ ما به نوعي معتاديم، حالا يا به تعداد لايك­‌هايي كه درفضاي مجازي مي­‌گيريم، يا به سريال­‌هاي تلويزيوني، يا به دود و دم! و هر نوع اعتيادي مضر و مخرب است؛ يكي كمتر، يكي بيشتر. در كل پيام فيلم، پيام شريفي است. اما كليت فيلم چندان دلچسب نيست، به همين خاطر، نه شوخي­‌هايش زياد مي­‌خنداند و نه پيامش چندان تاثيرگذار است.

 
حیف خون آشام‎ها! 
 
 

و اما اجازه بدهيد نگاهي هم به رضا عطاران در قامت بازيگر بياندازيم. عطاران در فيلم­‌هايي چون «چه خوبه كه برگشتي»، «دهليز» و حتي «ردكارپت» نشان داده كه بازيگر توانمندي است، تا جايي كه مي‌­توان گفت در «چه خوبه كه برگشتي» تنها كسي است كه خوب بازي مي­‌كند! اما عطاران «دراكولا» باز همان كاراكتر تكراري هميشگي­‌ است كه در هزار و يك فيلم و سريال مختلف از او ديده‌­ايم. يك آدم خونسرد و بي­خيال كه نه عزتِ نفس دارد، نه ذره‌­اي حس مسئوليت‌­پذيري. با اين تفاوت كه اين بار معتاد هم هست. هرچند كه اعتيادش باعث نشده تفاوت خاصي را با كاراكترهايي كه قبلا بارها و بارها بازی كرده احساس كنيم.

لوون هفتوان نيز كه در «پرويز» بازي درخشاني ارائه مي‌­كند و در «مردي كه اسب شد» نيز همان نمايش درخشان را در نقشي عجيب و منحصر به فرد تكرار مي­‌کند، با فيلم‌­هاي چون «يك دزدي عاشقانه» و «دراكولا» دارد خاطره­ خوب بازي­‌هاي قوي­‌اش را خراب مي‌­كند.

اما بعد از اين همه انتقاد، بايد به يك نكته­ مثبت هم در مورد «دراكولا» اشاره كرد: طراحي صحنه. پاركی كه پاتوق معتادان است و نماهاي مخلتف از خانه­ دراكولا، مخصوصا زيرزمين مرموز و خوفناكش، هنرمندانه طراحي و اجرا شده‌­اند و انصافا نقطه­ قوت فيلم به حساب مي­‌آيند.

 
 
حیف خون آشام‎ها! 
 

در مجموع، «دراكولا» شما را مي­‌خنداند اما نه زياد. پيامش، پيام شريفي است اما شايد زيادي شفاف و پررنگ پيام مي­‌دهد. قصه دارد، اما قصه‌اش فراز و فرود چنداني ندارد، گره و تعليق خاصي هم ندارد، و عملا براي يك فيلم بلند سينمايي كم­ مايه است. و نهايتا سوژه­ ناب خون‌آشام‌ها نيز در اين فيلم حيف شده است. عطاران در دو فيلم قبلي­اش، عليرغم همه­ انتقاداتي كه به آن­‌ها وارد بود، نشان داده بود كه ذهن خلاق و جسوري دارد و سينماي ايران مخصوصا در حوزه­ طنز مي­‌تواند به او (در قامت فيلمساز) اميدوار باشد. اميدی كه با «دراكولا» از دست رفت. اما اميدوارم با فيلم بعدي باز اميدوارمان كند.

پي­ نوشت: «دراكولا» با اشاره­‌هايش به مكيدن خون و صحنه­‌هاي متعدد مصرف مواد، قطعا براي كودكان فيلم مناسبي نيست. اما متأسفانه به دليل فقدان رده­ بندي سني در سينماي ايران، شاهد حضور كودكان زيادي در سالن سينما هستيم. عجالتا تا تصميم قاطعي در اين مورد گرفته نشده، بد نيست خانواده­‌ها براي بردن بچه­‌هايشان به سالن سينما، كمي وسواس بيشتري به خرج بدهند.

پدرام عبهر

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس