محمد تقی فهیم: «دختر» هشتمین فیلم بلند سیدرضا میرکریمی است. او که با «زیر نور ماه» خوش درخشید و نوید ورود یک فیلمساز مذهبی وطن پرست را داد با فیلم «خیلی دور خیلی نزدیک» همه را غافلگیر کرد و ثابت کرد که سینما یک وسیله در دست هنرمند است که چنانچه تفکر و تحلیل متاثر از دین و مذهب داشته باشد، فیلم دینی به منصه خواهد رسید.
میرکریمی در بین نسل فیلمسازان میانه وفادار به
نظام و انقلاب، همواره آثارش جذاب و پذیرفتنی در نزد مردم و منتقدان بوده
است. پس از فیلم «یه حبه قند» هواداران فیلم های میرکریمی دچار انشقاق
شدند. تماشاگرانش نیز با ریزش جدی روبرو شدند. او حالا با فیلمی آمده تا
شاید وضعیت فیمابین خود، مردم و مخاطبانش را بهبود ببخشد ولی ...
برای آنهایی که فیلم را ندیده اند: «دختر» یک ملودرام اجتماعی با گرایش خانوادگی است. سناریو توسط مهران کاشانی نوشته شده و منطقه آزاد اروند آن را پشتیبانی مالی کرده است. مثلث فرهاد اصلانی، مریلا زارعی و ماهور الوند(دختر سیروس الوند) نقش آفرینان اصلی آن هستند. فیلم حکایتی آشنا دارد. دختری شهرستانی (ستاره) به خاطر سخت گیری پدر مذهبی اش، بی اطلاع او راهی تهران می شود تا در یک مهمانی دوستانه شرکت کند. اما ریزگردها مانع از پرواز هواپیما و برگشتن به موقع دختر به خانه می شوند. بنابراین سرگردان خیابان های تهران می شود تا اینکه با عمه گریخته از فشار پدرش در گذشته، پیوند می خورد، وضعیتی که پدر را (سرکارگر پالایشگاه آبادان) هم به سوی تهران روانه می کند تا اصل کشمکش ها در این کلان شهر شکل بگیرد. در واقع پدر با سفر سیر و سلوکانه اش، جهانی دیگر را تجربه می کند همچنان که دختر نیز با پشت سر گذاشتن تنش هایی به واقعیت های متفاوتی دست می یابد و دنیایی دیگر را کشف می کند.
اگر بخواهیم فیلم «دختر» را در کارنامه میرکریمی بررسی و با فیلم های قبلی اش مقایسه کنیم (نه با دیگران و از جمله برخی تازه نفس ها) جهشی در آن نمی بینیم ولی نسبت به دو فیلم آخرش و خصوصا «امروز»، چند گام به جلو حرکت کرده است ولی تا رسیدن حتی به جایگاه و مقام «خیلی دور خیلی نزدیک» به عنوان بهترین فیلم اش، متاسفانه چند قدم عقب تر است. همین که میرکریمی از هوش و توان لازم برخوردار است که در زمین «امروز» گیر نکرده و تا توانسته خود را به بهترین اثرش نزدیک کرده است جای شکرش باقی است.
برای نگارنده (که از علاقه مندان فیلم های میرکریمی ام)، یه حبه قند، یک رودربایستی با خودم بود تا کنارش بایستم ولی «امروز» فاجعه ای بود که دیگر جز مقابلش قرار گرفتن چاره ای نبود ولی حالا دوباره میرکریمی در فیلم دختر به پله ای از کارنامه خودش ارتقا یافته که راضی کننده است و می شود امیدوار بود که این «سید» فیلم خودش را خواهد ساخت و بدون باج دهی به فرد یا جریانی فقط به مردم و این دیار فکر خواهد کرد چرا که دراین صورت مجبور است فیلم برای پرده بسازد و نه مثل «امروز» انتظار پشتیبانی دیگرانی جز مردم را داشته باشد . به واقع هم اگر هنوز «دختر» لنگ می زند از ناحیه رسوبات فیلم قبلی اش است . در واقع «دختر» رنج تکرار موضوع و حرف های دستمالی شده در قصه ای لاغر را می برد و متقابلا سرپایی اش از ناحیه فرمیک (ونه ساختار که دو تکه است) و رویکردهای تکنیکالی مانند تصاویر و فضاهای بصری جذاب است . دختر اساسا فیلم پرده است . اما بی دقتی های زیادی خرجش شده ! از همین نام فیلم بگیرید که سینمایی نیست تا دستمایه قرار دادن موضوع و مضامینی بارها گفته شده ، منجمله دختران فراری و پدر ریش دار نماز خوان متعصب البته خوب ! ، (از نوعی که دل آدم برایش بسوزد) . این مسایل سال های سال است که در سینما دست به دست می شود و هر وقت آقایان می خواهند به سراغ سنت و مدرنیته و فاصله نسل ها بروند یک راست آدرس مردان مذهبی با غیرت سطحی و فاقد ظرفیت ارتباط با دنیای مدرن را می گیرند تا آنجا که پیشروان این دستمایه ها در سینمای قدیم مانند گلستان و ... دربست به سکولاریسم هم ادای دین می کردند . گریزی نیست این رویکردها همواره پهلو به پهلوی سکولاریسم پیش می روند حتی اگر کسی مانند میرکریمی و نویسنده اش که در دیانتشان شکی نیست مدیر باشند ، چون شخصیت محوری درام ، مذهبی است ، تراوشاتی ضد مذهبی اجتناب ناپذیر است.
فیلم «دختر» منهای دو سکانس رادیوی کافی شاپ برای افتتاحیه و اختتامیه و کم آوردن در داستان، اثری شسته و رفته و سنجیده است، شیک است. دوربین ثابت اش آرامش می پراکند. لانگ شات زیاد دارد، هلی شات هایش برای پر کردن تایم یا صرفا «مد» نیست. جذابیت بصری دارد. فیلمبرداری به تاکید هضم درام است، موسیقی به قاعده و ضرورت پخش می شود. بازی ها دلچسب و پذیرفتنی هستند. فرهاد اصلانی (طبق معمول) خوب و «آس» فیلم است. اصلانی با تجربه های قبلی اش به درستی توانسته شخصیت مرد مذهبی به ظاهر خشن و مستبد را نمایشی کند. سه نفر اصلی فیلم با پردازش مناسب ، شخصیت شده اند. حتی پدر که موجودیت اش وام دار تعداد بی شمار ازاین قبیل پدرها در سینمای ایران است و خطر تیپ شدن را داشته، با جزییاتی از تیپ گریخته و «کاراکتر» شده است. در مجموع فیلم از همین رویکردها راضی کننده است شاید از همین رو خود میرکریمی در گفتگویی چنین نظر می دهد: «این فیلم نسبت به سایر فیلم هایم بیشترین مخاطبان مردمی را خواهد داشت». شاید اگر رویکرد مضمونی فیلم بدور از سیاست زدگی و «جو» روز بود، اثری به مراتب سینمایی تر می شد. اینکه فیلمسازی مانند میرکریمی که خود توانسته به سبک و سیاقی مستقل در سینما (به ویژه سینمای دینی) دست یابد، حالا به پایان بندی هایی چون «جدایی» برسد و بی دلیل «برجام» وصله کند و شخصیت اصلی اش را بدون منطق دراماتیک، معترض (تلویحا) به گذشته پر افتخار مردم ، یعنی دفاع مقدس و ارزش هایش پرداخت کند، یک جای کار می لنگد و این لنگش به تاروپود اثر نفوذ می کند. این وصله ها بی تردید انرژی برده اند تا سازنده از برخی جوانب کار بازماند، مانند تغییر جهت فیلم از استمرار حول دختر، چرخیدن به پدر و غلطیدن به سوی عمه، آسیب رسان جدی اند در صورتی که اگر روی رابطه پدر و دختر بیشتر کار می شد و مسئله فیلم واقعا مسئله دختر می شد، ماندگاری فیلم تضمین شده بود. محکوم کردن نسل گذشته در وضعیت فعلی نسل حاضر، ندیدن (یا ندیدن تعمدی) تاثیر و نفوذ عوامل بیرونی بر محیط داخلی است و حتی قبل از آن، تحلیل جامعه شناختی ضعیف نیز باعث ضعف جدی در زیبایی شناسی فیلم شده است چرا که این پرسش جدی هر تماشاگر است که آیا به واقع تهدید جدی خانواده ایرانی، پدران مذهبی غیرتی و اهل جبهه و جنگ هستند یا سرایت و رسوب فرهنگ بیگانه و شعارهای نولیبرالی و سرمایه پرستی وارداتی، اصلی ترین تهدید به شمار می رود؟
بعدازتحریر :
متاسفانه برخی نمک شناسی ها در هنر ! ضایعه آفرین اند و در صورتی که هنرمند نتواند دل و ذهن اش را از برخی اتصال ها پاک کند، خروجی زحماتش تاریخ مصرف دار خواهد شد. آیا فیلم «دختر» چند سال دیگر در مقام «خیلی دور خیلی نزدیک » خواهد نشست یا مانند انبوهی از آثار سینمایی به نسیان خواهد رسید؟