به گزارش مشرق، «حسین شیخالاسلام» طی یادداشتی در روزنامه «حمایت» نوشت: کودتای نظامی اخیر در ترکیه، بیشک یکی از مهمترین تحولات دوران حاکمیت حزب عدالت و توسعه به شمار میآید که فرضیههای مختلفی پیرامون شکلگیری و انگیزههای آن وجود دارد.
در ابتدا باید یادآور شد که دنیای اسلام، به سمت الگوی مردمسالاری دینی پیش میرود و تحقق این الگو در هر کشوری از سلامت سازوکار سیاسی آن کشور، حکایت دارد.
بر همین اساس، هر ملت و کشوری که موافق مردمسالاری باشند بهطور طبیعی با مدلهای دیکتاتوری و مستبدانه حکومتی مخالفاند. باید توجه داشت که بعضی حکومتهای منطقه با دموکراسی و مردمسالاری، تعارض بنیادین دارند، بهخصوص اینکه برخی کشورها در عین برخورداری از این ویژگی حکومتی، بهتدریج نیز در سیاستهای منطقهای خود تجدیدنظر نمودهاند.
تردیدی نیست که بارزترین نمونه حکومتهای مستبد در غرب آسیا، عربستان سعودی است که از هر نوع مشارکت مردم در سرنوشت خود، وحشت دارد. در جریان بیداری اسلامی، دولتهای فاسد و وابسته به عربستان در منطقه، یکی پس از دیگری ساقط شدند و حاکمان ریاض از هیچ تلاشی برای حمایت از آنان و یا حداقل پناه دادن به رهبران فراری آنها فروگذار نکردند.
قطر، بحرین، امارات، اردن و بحرین هم مانند عربستان، از برقراری مردمسالاری دینی واهمه دارند و در همین راستا، کمکهای فراوانی برای تضعیف یا ساقط کردن دولتهای حائز این ویژگی بهخصوص کشورهای همسو با جریان مقاومت نمودهاند. علت اینهمه مخالفت عربستان و اذنابش با دموکراسی، احساس خطری است که از ناحیه شراکت مردم در حاکمیت برای منافعشان وجود دارد و چنانچه روزی فرابرسد که صندوقهای رأی بر تصمیمات هیئت حاکمه ارتجاع منطقه تفوق پیدا کند، یقیناً هیچ اثری از اسمورسم آنان باقی نخواهد ماند.
از سوی دیگر، نباید از نقش آمریکا در حمایت تمامقد از مستبدین منطقه غفلت کرد. باوجوداینکه عربستان و متحدین منطقهای این کشور از شیوههای قرونوسطایی برای حکومتداری استفاده میکند اما کاخ سفید، تأمین و تضمین منافعش را در جانبداری از ارتجاع منطقه میبیند.
در ارتباط با کودتای اخیر ترکیه و در نخستین ساعات این واقعه، تقریباً تمام کشورهای منطقه آن را محکوم کردند اما عادل الجبیر، وزیر خارجه سعودی در کنفرانس خبری خود در واشنگتن تأکید کرد که نمیتواند درباره کودتا موضعگیری کند!
از سوی دیگر، هفته گذشته در خبرها آمده بود که آنکارا علناً از تمایل خود برای عادیسازی روابط با سوریه سخن به میان آورده و نخستوزیر این کشور تصریح کرد برای موفقیت تلاشها برای مقابله با تروریسم، سوریه نیازمند ثبات است.
همین جمله کافی بود تا تغییر شگرف سیاست خارجی ترکیه در قبال سوریه، عربستان و آمریکا را نگران کند و موجب شود تا ضرب شستی هشدار گونه به آنکارا بدهند. نحوه طراحی این کودتای عجولانه بهگونهای ناشیانه بود که هر ناظری به عدم برنامهریزی و مدیریت آن پی میبرد و روشن میشود که این کودتا، نه بهمنظور براندازی حزب عدالت و توسعه، بلکه برای گوشمالی و به صدا درآوردن زنگ خطر برای ترکیه، طراحیشده بود.
باوجوداینکه سیاست ترکیه در مقابل سوریه، تغییر چندانی نکرده بود اما همین پالس مثبت هم برای آنان گران تمام شد. مسئله سوریه و پیروزی تروریستها برای عربستان و آمریکا، یک مسئله حیثیتی است و بهخوبی میدانند در صورت اصلاح رفتار ترکیه در قبال داعش، کار تروریستها در سوریه به پایان خواهد رسید و لطمه بزرگی به پادشاهی سعودی وارد خواهد شد.
بهعبارتدیگر، هدف طراحان سعودی و آمریکایی این کودتا، انتقامگیری از ترکیه برای نشان دادن نرمش در قبال سوریه بود و اینکه به آنان یادآوری کنند در صورت تخطی از سیاستهای کلی آمریکا و عربستان برای ایجاد خاورمیانه بزرگ، جنگی، نظیر جنگ سوریه را بهراحتی در ترکیه به راه خواهند انداخت.
بهخصوص اینکه اخیراً عربستان تلاش فراوانی را برای تشکیل یک ارتش منطقهای بهمنظور مقابله با ایران، آغاز نمود و رزمایش مشترک «رعد الشمال» را با همپیمانان عربی و منطقهای خود به اجرا گذاشت که هدف از آن، ورود به معرکه سوریه و مقابله با سیاستهای منطقهای ایران بود. نکته قابل توجه این رزمایش این بود که رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه در مراسم اختتامیه این رزمایش غایب بود که بهنوعی، بوی مخالفت با اقدام نظامی در سوریه را میداد.
برخلاف آنچه برخی تحلیلگران در مورد عدم امکان وقوع جنگ داخلی و کودتا در ترکیه مطرح میکنند اما شتاب آغازین این حادثه و موفقیت نسبی کودتاگران ثابت میکند که در صورت هماهنگیهای بیشتر و کمی مدیریت جامعتر، نهتنها امکان وقوع کودتا بلکه جنگ داخلی نیز به سهولت امکانپذیر است.
جالب است بدانیم که آمریکا در تمام کودتاهای ترکیه از دهه 60 تاکنون از کودتاگران حمایت کرده و هر زمان که اراده نموده، دولت موردنظر خود را در این کشور مستقر کرده است. بنابراین، به ثمر رسیدن کودتا اصلاً بعید نیست اما واقعه اخیر را نمیتوان کودتا بلکه باید یک هشدار و «زنگ خطر» نامید.
این، همان روشی است که نظام سلطه و ایادیاش در منطقه طی دهه گذشته در قبال سوریه اتخاذ کردند. عربستان در سوریه، به عنوان کشوری که یکی از قدیمیترین تمدنهای منطقه را داراست و حکومتش به تائید آراء عمومی رسیده، نقشی بسیار منفی و مخرب را برای نابودی دولت این کشور ایفاء کرد و بیسابقهترین حمایتها را از تروریستهای تکفیری به عمل آورد.
آل سعود و همپیمانانش، ابتدا دولت دمشق را برای توقف حمایت از مقاومت تطمیع کرده و قول دادند در صورت قطع حمایت از جبهه مقاومت، حزبالله لبنان و ایران، کمکهای مالی و بینالمللی فراوانی از این کشور به عمل آورند. در مرحله بعد و پس از مؤثر واقع نشدن حمایتها به تهدید، به عملی کردن تهدیداتشان روی آوردند. بنابراین، تکرار شدن سناریوی سوریه در ترکیه با توجه به آنچه بیان گردید، کاملاً محتمل است و پیشینه سیاستهای استکباری آمریکا و عربستان این واقعیت را ثابت میکند.
نکته پایانی خطاب به سیاستمداران ترکیه است و آن اینکه، رویکرد ایران اسلامی در قبال هر نوع دسیسهای علیه حکومتهای مردمسالار یکسان است و آن را محکوم میکند، چه این توطئه در ترکیه باشد و چه در سوریه. شاید اکنون، مقامات ترکیه این واقعیت را بهروشنی درک میکنند که حمایت از شورشیان و تروریستها چه طعمی دارد و چرا نظام اسلامی بر حمایت از حکومتهای شکلگرفته بر اساس آراء مردم اصرار میورزد.
در ابتدا باید یادآور شد که دنیای اسلام، به سمت الگوی مردمسالاری دینی پیش میرود و تحقق این الگو در هر کشوری از سلامت سازوکار سیاسی آن کشور، حکایت دارد.
بر همین اساس، هر ملت و کشوری که موافق مردمسالاری باشند بهطور طبیعی با مدلهای دیکتاتوری و مستبدانه حکومتی مخالفاند. باید توجه داشت که بعضی حکومتهای منطقه با دموکراسی و مردمسالاری، تعارض بنیادین دارند، بهخصوص اینکه برخی کشورها در عین برخورداری از این ویژگی حکومتی، بهتدریج نیز در سیاستهای منطقهای خود تجدیدنظر نمودهاند.
تردیدی نیست که بارزترین نمونه حکومتهای مستبد در غرب آسیا، عربستان سعودی است که از هر نوع مشارکت مردم در سرنوشت خود، وحشت دارد. در جریان بیداری اسلامی، دولتهای فاسد و وابسته به عربستان در منطقه، یکی پس از دیگری ساقط شدند و حاکمان ریاض از هیچ تلاشی برای حمایت از آنان و یا حداقل پناه دادن به رهبران فراری آنها فروگذار نکردند.
قطر، بحرین، امارات، اردن و بحرین هم مانند عربستان، از برقراری مردمسالاری دینی واهمه دارند و در همین راستا، کمکهای فراوانی برای تضعیف یا ساقط کردن دولتهای حائز این ویژگی بهخصوص کشورهای همسو با جریان مقاومت نمودهاند. علت اینهمه مخالفت عربستان و اذنابش با دموکراسی، احساس خطری است که از ناحیه شراکت مردم در حاکمیت برای منافعشان وجود دارد و چنانچه روزی فرابرسد که صندوقهای رأی بر تصمیمات هیئت حاکمه ارتجاع منطقه تفوق پیدا کند، یقیناً هیچ اثری از اسمورسم آنان باقی نخواهد ماند.
از سوی دیگر، نباید از نقش آمریکا در حمایت تمامقد از مستبدین منطقه غفلت کرد. باوجوداینکه عربستان و متحدین منطقهای این کشور از شیوههای قرونوسطایی برای حکومتداری استفاده میکند اما کاخ سفید، تأمین و تضمین منافعش را در جانبداری از ارتجاع منطقه میبیند.
در ارتباط با کودتای اخیر ترکیه و در نخستین ساعات این واقعه، تقریباً تمام کشورهای منطقه آن را محکوم کردند اما عادل الجبیر، وزیر خارجه سعودی در کنفرانس خبری خود در واشنگتن تأکید کرد که نمیتواند درباره کودتا موضعگیری کند!
از سوی دیگر، هفته گذشته در خبرها آمده بود که آنکارا علناً از تمایل خود برای عادیسازی روابط با سوریه سخن به میان آورده و نخستوزیر این کشور تصریح کرد برای موفقیت تلاشها برای مقابله با تروریسم، سوریه نیازمند ثبات است.
همین جمله کافی بود تا تغییر شگرف سیاست خارجی ترکیه در قبال سوریه، عربستان و آمریکا را نگران کند و موجب شود تا ضرب شستی هشدار گونه به آنکارا بدهند. نحوه طراحی این کودتای عجولانه بهگونهای ناشیانه بود که هر ناظری به عدم برنامهریزی و مدیریت آن پی میبرد و روشن میشود که این کودتا، نه بهمنظور براندازی حزب عدالت و توسعه، بلکه برای گوشمالی و به صدا درآوردن زنگ خطر برای ترکیه، طراحیشده بود.
باوجوداینکه سیاست ترکیه در مقابل سوریه، تغییر چندانی نکرده بود اما همین پالس مثبت هم برای آنان گران تمام شد. مسئله سوریه و پیروزی تروریستها برای عربستان و آمریکا، یک مسئله حیثیتی است و بهخوبی میدانند در صورت اصلاح رفتار ترکیه در قبال داعش، کار تروریستها در سوریه به پایان خواهد رسید و لطمه بزرگی به پادشاهی سعودی وارد خواهد شد.
بهعبارتدیگر، هدف طراحان سعودی و آمریکایی این کودتا، انتقامگیری از ترکیه برای نشان دادن نرمش در قبال سوریه بود و اینکه به آنان یادآوری کنند در صورت تخطی از سیاستهای کلی آمریکا و عربستان برای ایجاد خاورمیانه بزرگ، جنگی، نظیر جنگ سوریه را بهراحتی در ترکیه به راه خواهند انداخت.
بهخصوص اینکه اخیراً عربستان تلاش فراوانی را برای تشکیل یک ارتش منطقهای بهمنظور مقابله با ایران، آغاز نمود و رزمایش مشترک «رعد الشمال» را با همپیمانان عربی و منطقهای خود به اجرا گذاشت که هدف از آن، ورود به معرکه سوریه و مقابله با سیاستهای منطقهای ایران بود. نکته قابل توجه این رزمایش این بود که رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه در مراسم اختتامیه این رزمایش غایب بود که بهنوعی، بوی مخالفت با اقدام نظامی در سوریه را میداد.
برخلاف آنچه برخی تحلیلگران در مورد عدم امکان وقوع جنگ داخلی و کودتا در ترکیه مطرح میکنند اما شتاب آغازین این حادثه و موفقیت نسبی کودتاگران ثابت میکند که در صورت هماهنگیهای بیشتر و کمی مدیریت جامعتر، نهتنها امکان وقوع کودتا بلکه جنگ داخلی نیز به سهولت امکانپذیر است.
جالب است بدانیم که آمریکا در تمام کودتاهای ترکیه از دهه 60 تاکنون از کودتاگران حمایت کرده و هر زمان که اراده نموده، دولت موردنظر خود را در این کشور مستقر کرده است. بنابراین، به ثمر رسیدن کودتا اصلاً بعید نیست اما واقعه اخیر را نمیتوان کودتا بلکه باید یک هشدار و «زنگ خطر» نامید.
این، همان روشی است که نظام سلطه و ایادیاش در منطقه طی دهه گذشته در قبال سوریه اتخاذ کردند. عربستان در سوریه، به عنوان کشوری که یکی از قدیمیترین تمدنهای منطقه را داراست و حکومتش به تائید آراء عمومی رسیده، نقشی بسیار منفی و مخرب را برای نابودی دولت این کشور ایفاء کرد و بیسابقهترین حمایتها را از تروریستهای تکفیری به عمل آورد.
آل سعود و همپیمانانش، ابتدا دولت دمشق را برای توقف حمایت از مقاومت تطمیع کرده و قول دادند در صورت قطع حمایت از جبهه مقاومت، حزبالله لبنان و ایران، کمکهای مالی و بینالمللی فراوانی از این کشور به عمل آورند. در مرحله بعد و پس از مؤثر واقع نشدن حمایتها به تهدید، به عملی کردن تهدیداتشان روی آوردند. بنابراین، تکرار شدن سناریوی سوریه در ترکیه با توجه به آنچه بیان گردید، کاملاً محتمل است و پیشینه سیاستهای استکباری آمریکا و عربستان این واقعیت را ثابت میکند.
نکته پایانی خطاب به سیاستمداران ترکیه است و آن اینکه، رویکرد ایران اسلامی در قبال هر نوع دسیسهای علیه حکومتهای مردمسالار یکسان است و آن را محکوم میکند، چه این توطئه در ترکیه باشد و چه در سوریه. شاید اکنون، مقامات ترکیه این واقعیت را بهروشنی درک میکنند که حمایت از شورشیان و تروریستها چه طعمی دارد و چرا نظام اسلامی بر حمایت از حکومتهای شکلگرفته بر اساس آراء مردم اصرار میورزد.