با وجود این تاکیدهای معاون اول رئیس جمهور در ابلاغیه مذکور مبنی بر تسریع
در انجام مقدمات اجرای پروژه ها، از آن تاریخ تاکنون فضای عمومی و رسانه
ای کشور هیچ گزارشی از روند اجرای برنامه های عملیاتی مذکور دریافت نکرده
است. موضوعی که برای برنامه های "ملی” اصلا قابل قبول نیست. عدم گزارش دهی
منظم از نحوه اجرای پروژه ها به افکار عمومی، نه تنها دولت را از بسیاری از
امکانات و تسهیلات ملی محروم می کند بلکه برنامه ها را در معرض آسیب های
بسیار قرار می دهد. در ادامه، طی چند بند، به شرح این موضوع می پردازیم:
1- شاید گفته شود که سه ماه فرصت کافی برای اقدام، تهیه گزارش و اطلاع
رسانی آن نیست. این موضوع وابسته به پروژه متفاوت است اما لازم است بدانیم،
جهانگیری در بخش دیگری از دستورات خود به دستگاه های اجرایی تاکید کرده
بود که "دستگاه مجری موظف است هر دو هفته یکبار به صورت مستمر، اقدامات به
عمل آمده برای اجرای هر یک از پروژه ها را گزارش نماید”. بر این اساس باید
تاکنون حداقل 6 گزارش از اجرای هر پروژه به ستاد فرماندهی رسیده باشد.
انتشار همین گزارش ها فضای عمومی کشور را نسبت به اقتصاد مقاومتی حساس
خواهد کرد که برکات بسیاری خواهد داشت که کمترین آن عزم جدی تر مجریانی است
که خود را در معرض قضاوت عمومی مردم می بینند.
2- رهبر معظم انقلاب اقتصاد مقاومتی را نه یک مجموعه پروژه دولتی بلکه
"تحرّک عظیم و همه جانبه ملّی[1]” دانسته اند. خود ستاد فرماندهی نیز 88
پروژه مذکور را – که بعدا بر تعداد آن افزوده شد- ذیل 12 برنامه ملی تعریف
کردند. آیا حرکت ملی بدون اطلاع رسانی ملی ممکن است؟ اگرچه حرف در مورد
نحوه انتخاب این پروژه ها، نسبت آن با اسناد بالادستی و مخصوصا ملی بودن آن
بسیار است[2] اما اگر ادعای برنامه های ملی داریم باید گزارش دهی و نظارت
آن نیز ملی باشد. در غیر این صورت نباید انتظار تحرک همه جانبه ملی و
همراهی مردم، رسانه ها و افکار عمومی با دولت را داشت.
3- متاسفانه مسئولان ستاد فرماندهی حتی در سخنرانی های خود نیز چندان به
روند اجرای اقتصاد مقاومتی و پروژه هایی که ذیل آن تعریف شده است اشاره نمی
کنند. نگاهی به صفحه اول روزنامه های کشور طی همین سه ماه نشان می دهد که
ذهن برخی از مسئولان بیش از آن که درگیر نحوه اجرای این برنامه ها باشد
درگیر رونمایی از فسادها و کم کاری های گذشته است. افرادی در سطح رئیس
جمهور یا معاون اول می توانند با تعدد تکرار مطالبات خود از دستگاه ها و
اطلاع رسانی به مردم – حتی در سخنرانی های عمومی – به افکار عمومی در جهت
منافع بلندمدت کشور خط داده و آنها را درگیر اقتصاد مقاومتی کنند. اما
عمدتا اتفاقاتی کاملا وارونه رخ می دهد؛ تلاش برخی در سخنرانی ها بیش از آن
که توجه دادن فضای عمومی کشور به اقدامات در دست اجرا و مطالبه آن باشد،
انحراف افکار عمومی از حال به گذشته است. موضوعی که هیچ ثمری برای مردم
نخواهد داشت.
4- وقتی سخنرانی ها و جهت دهی ها بیش از آن که معطوف
به حال باشد به گذشته مربوط است یک تخریب جدی در نیروهای ملی رخ می دهد.
در واقع افکار عمومی همواره در 4 یا 8 سال قبل سیر می کنند. عمدتا همه
درگیر این می شوند که: "منشاء فیش های نجومی آن دولت بود یا دولت قبلش؟ دکل
الان کجاست؟ ماجرای سکه های هبه شده یا بالاکشیدن پول 4 پتروشیمی چه بود؟”
نتیجه منطقی آن است که نیروهای اجرایی و نظارتی از تشویق ها، نظارت ها و
کمک های کارشناسی افکار عمومی محروم می مانند چرا که آن ها در گذشته زندگی
می کنند نه در حال.
5- متاسفانه نه تنها اطلاع رسانی انجام پروژه ها توسط ستاد فرماندهی به شدت
ضعیف بوده است بلکه این ستاد نتوانسته است هیچ گونه ارتباط سازنده ای با
مردم ایجاد کند. مثلا هم اکنون برخی از اقشار جامعه که خود را مقید به
استفاده از کالای ایرانی می دانند با سوالات بسیاری مواجهند؛ "تا کی از
کالای ایرانی استفاده کنیم؟ آیا خرید کالای کم کیفیت تر داخلی موجب ایجاد
نوعی رانت و سوء استفاده و تنبلی برخی تولیدکنندگان داخلی نمی شود؟ کدام
کالاها به واقع ایرانی اند؟ آیا حمایت از همه کالاهای ایرانی لازم است یا
فقط باید بر کالاهای خاص تمرکز کرد؟” ستاد فرماندهی تاکنون چند اطلاعیه یا
بیانیه برای پاسخ به این سوالات صادر کرده است؟ مثلا یک انتظار حداقلی این
است که این ستاد با همکاری وزارتخانه های مربوطه، لیست صنایع مورد حمایت،
مدت حمایت و چشم انداز رشد کیفیت آنها را منتشر کند تا مردم بدانند که خرید
کالای ایرانی در مسیر اعتلای اقتصاد است نه اعطای رانت به برخی صنایع خاص
در مسیری نامعلوم.
6- اگر اولویت اول کشور اقتصاد است و برنامه اصلی اقتصاد مقاومتی، باید
تلاش ستاد فرماندهی در مسیری قرار گیرد که بحث های کارشناسی و گزارش های
رسانه ای روزانه در مورد جزئیات برنامه ها و اقدامات اقتصاد مقاومتی شکل
بگیرد. کاری که اصلا سخت نیست، حداقل انتظار این است که با حاشیه سازی،
افکار عمومی از این اولویت ها منحرف نگردد. در عین حال در این حوزه
ایرادهای جدی به دیگر دستگاه ها و همچنین رسانه ها نیز وارد است.
رصد گزارش های بسیاری از خبرگزاری ها و نشریات در یکی دو ماه اخیر نشان اندکی از پرداختن به موضوع اقتصاد مقاومتی دارد.
7- اگر خود دولت حساس سازی کافی افکار عمومی نسبت به اقتصاد مقاومتی را در
دستور کار انجام ندهد هیچ بعید نیست که این 88 برنامه عملیاتی و آن 12
برنامه ملی هم بدون هیچ اثری به بایگانی سپرده شود. درست همانند آن 687
برنامه ای که در سال 93 تصویب شد اما هیچ خبری از آن نشد. 14 دیماه 93،
پورمحمدی، معاون سازمان مدیریت در کنفرانس اقتصاد ایران با اشاره به
اقدامات دولت در اجرای اقتصاد مقاومتی گفته بود که "به صورت کلی تاکنون 24
سیاست کلی، 96 هدف، 181 سیاست اجرایی و 687 برنامه برای تحقق سیاستهای کلی
اقتصاد مقاومتی مورد تصویب شورای اقتصاد قرار گرفته است”. اگر پیگیری و
گزارش دهی این برنامه ها در دستور کار قرار نگیرد این تحلیل بدبینانه قوت
می گیرد که آقایان به "نسخه درمانی” معتقدند. یعنی معتقدند که همین که
فلان برنامه طراحی و نسخه ای پیچیده شود کافی است. باز دو سال بعد که
اعتراضی شد یا مطالبه ای ،دوباره یک برنامه دیگرِ 687 تایی یا 88 تایی
یا … طراحی و ارائه خواهد شد.
8- حرف آخر هم یادآوری یکی از مطالبات مقام معظم رهبری از مسئولان و
متولیان اجرای اقتصاد مقاومتی است: "مرکز رصد قوی و بینایی وجود داشته باشد
که به طور دقیق پیشرفت این کار را پایش کند؛ اطلاعات را گردآوری کنند،
پردازش کنند، استنتاج کنند، احیاناً آن حرکتی را که باید در هر مقطعی و هر
مرحله ای انجام بگیرد مشخص کنند، برای هر بخشی شاخص سنجش معین کنند و در
نهایت اطلاع رسانی به مردم انجام بگیرد[3]". منتظر اطلاع رسانی دقیق
مسئولان هستیم.
پی نوشت ها:
[1] بیانات در دیدار رئیس و اعضاى مجلس خبرگان رهبرى، 12 /6 / 94
[2] در یادداشتی مورخ 5 / 2 / 95 در همین ستون سوالات و نکاتی در این رابطه مطرح شد.
[3] بیانات در جلسه تبیین سیاستهای اقتصاد مقاومتی، 20 / 12 / 92