فرانسوی ها نباید زندگی با تروریسم را یاد بگیرند، بلکه آن ها باید دولتی‌های متظاهری که تروریسم را تقویت می کنند از خود برهانند.

 به گزارش مشرق، «نی کلارک» در مطلبی در راشاتودی به بررسی سخنان مانوئل والس نخست وزیر فرانسه پرداخته و رویکرد امنیتی دولت فرانسه را مورد نقادی قرار داده است که در ادامه می آید.

اینگونه که از اتفاقات چند ماه گذشته بر می آید، تروریسم قربانیان بیشتری خواهد گرفت. اما  تعجب برانگیز است که «مانوئل والس» نخست وزیر فرانسه، پس از اتفاق وحشتناک روز آزادی در شهر «نیس» که دست کم ۸۴ کشته داشت، گفت که فرانسه باید زندگی با تروریسم را یاد بگیرد!

آنچه که والس گفته یک تناقض است زیرا شما نمی توانید با تروریسم زندگی کنید، در حالی که آنها دارند شما را به قتل تهدید می کنند و این آسان است که بفهمیم چرا حرف هایش چنین بازتابی در توییتر و... داشته است!؟

باید گفت که اولین وظیفه هر دولتی، حفاظت از شهروندان و امنیت آنها در مقابل حملات است. آنچه که والس به عنوان یک نخست وزیر گفته که مردم باید زندگی با تروریسم را یاد بگیرند، مانند این است که به مردم بگوییم: ببینید عزیزان ما بیشتر از این نمی توانیم از شما محافظت کنیم. شما مالیات هایتان را پرداخت کنید، به رای دادن به ما ادامه بدهید و از دخالت های ما در زندگی مردم کشورهای دیگر حمایت کنید. اما اگر تروریست ها بخواهند شما را در کافه های پاریس به قتل برسانند یا وقتی که در حال جشن روز آزادی در «ریوریا» هستید، شما را قتل عام کنند، ما بیشتر از این نمی توانیم کاری کنیم.

در این زمان ما باید برای قربانیان نیس سوگواری کنیم و پروفایل توییتر و فیس بوک های مان را پرچم سه رنگ فرانسه بگذاریم و نور سفید و آبی و قرمز روی ساختمان های عمومی شهر بیندازیم که این ها هم کافی نیست.

 گفتنی است که از ابتدای سال ۲۰۱۵ تاکنون افراد بیشتری در یک سال، (بیش از ۲۳۰ نفر)، نسبت به ۱۰۰ سال گذشته کشته شده اند.

اگر من فرانسوی بودم به شدت مشتاق این بودم ;i فرانسوا اولاند، رئیس جمهور فرانسه که در قبال تمام این کشتارها مسئول است را به یک برنامه تلویزیونی دعوت کنم و از وی راجع به این کشتارها سوال کنم و سوالات جدی راجع به چگونگی اداره دولت فرانسه و پلیس و نیروهای امنیتی آن بپرسم. همچنین باید یک بحث شفاف و صادقانه راجع به نوع حکومتی که فرانسه دارد، ایجاد شود.

زیرا کسی «نوستراداموس» نبوده است که بخواهد پیش بینی کند که در جشن روز آزادی در یک مرکز توریستی مانند نیس، چنین اتفاق تروریستی بخواهد بیفتد. مخصوصا زمانی که اولاند دو روز قبلتر از آن گفته بود که شرایط اضطراری فرانسه به زودی تمام خواهد شد.

در حقیقت، در ابتدای این هفته مرکز مدیریت امنیت داخلی فرانسه، هشدار وقوع حملات تروریستی با وسایل نقلیه به صورت احمقانه و یا بمب گذاری را داده بود. گفته شده بود که امنیت در نیس بسیار قوی است، اما گویا آنقدر محکم نبوده که جلوی شخصی را که با یک کامیون ۱۹ تنی بیاید و در طول دو کیلومتر مردم را زیر بگیرد، مقاومت کند.

نکته ای که وجود دارد این است که طبق گزارشات رسیده، «محمد لاهوی بهلول» کامیونش را ۹ ساعت قبل از حمله مرگبارش در گردشگاه «دس آنجلیس» پارک کرده بوده و مکررا به پلیس گفته بود که ماشینش حامل بستنی است! اما اگر این مسئله حقیقت دارد، چرا پلیس اقدام به بازبینی ماشین وی نکرده است؟

به نظر می رسد که موانعی به صورت عمودی در این مکان تفریحی گذاشته شده بود که این کامیون قادر به رفتن از بین آنها بود و دو مامور پلیس پس از ورود وی به پیاده رو به وی شلیک کردند، اما همه این کارها خیلی دیر بود.

 حال باید گفت که آیا مقامات فرانسوی، پس از بازی های یورو ۲۰۱۶، که بدون هیچ حمله تروریستی انجام شد، قدرت دفاعی و امنیتی خود را کاهش داده اند؟ بنابراین دوباره این مسئله می تواند به طور منطقی پیش بینی شود که تروریست ها حواسشان به همه مسائل هست، زیرا در روند انجام بازی های یورو ۲۰۱۶، پس از بمب گذاری سال گذشته در ورزشگاه «استادو فرانس»، کشور فرانسه بسیار محافظت شده بود.

با این وجود، در روز شنبه داعش مسئولیت این حمله را به عهده گرفت و گفت کسی که این کار را انجام داده، یکی از سربازان داعش بوده است، ما نمی توانیم بگوییم که راجع به ابزارهای داعش در جهت عملیات های تروریستی، به ما اخطار داده نشده بود. چرا که کمتر از دو سال پیش «ابومحمد العدنانی» سخنگوی داعش، پیشنهادی داد که چگونه داعشی ها دشمنان خود را بکشند. وی گفت: سر افراد را با سنگ بزنید، یا آنان را با چاقو سر ببرید، و یا آنان را با ماشین خود زیر بگیرید! او در همان پیام یادآور شد که فرانسوی ها افرادی کثیف و کینه توز هستند.

اگرچه که داعش، خود مسئولیت این حمله را به عهده گرفته است، اما این غلط است که ما خود اسلام را مقصر بدانیم. فرد مهاجم در نیس، به نظر نمی آید که مسلمان باشد، زیرا وی الکل و مواد مخدر مصرف می کرده و به مسجد هم نمی رفته پس وی مسلمان نبوده. اینها گفته یکی از افرادی است که وی را می شناسد.

 بدین روی، این بار نیز مانند دفعه گذشته، تروریست ها یک رکورد جنایی جدید ثبت کردند، «فرانسیس مولینز» مسئول پیگیری این پرونده، فاش کرد که بهلول از قبل برای پلیس شناخته شده بود. چرا که وی سابقه جنایت و دزدی و کارهای خلاف در سال های ۲۰۱۰  تا ۲۰۱۶ را دارد.

 وی دو بار در سه ماه ابتدایی ۲۰۱۶ دستگیر شده بود که بار اول به خاطر دعوا در یک مشروب فروشی (که این خود دلیلی دیگر بر غیر مسلمان بودن وی است) و بار دوم به خاطر یک در درگیری در جاده بوده است. اما بار اول به جای اینکه یک محکومیت شش ماهه برایش صادر شود، وی به زندان نیفتاد! که اگر مقام قضایی فرانسه درست کار خود را انجام داده بود، وی در ۱۴ جولای ۲۰۱۶ در زندان بود به جای اینکه بیاید و ۸۴ نفر را به قتل برساند.

  همچنین گفته می شود که پیش از این وی از ورود و رابطه با خانواده اش منع شده بود زیرا همسرش را کتک زده بود. همسایه های وی نیز می گویند: بهلول یک مرد نامهربان بود و هیچ وقت احوال پرسی نمی کرد و شخصی می گفت: وی آدم ترسناک و غیر نرمالی بود. پدر بهلول نیز گفت که پسرش، شکست های نگران کننده ای در زندگی اش داشته است و گفت که بهلول در خانه همه چیز را می شکند و خراب می کند. مشکل استرس دارد و وقتی که استرس بر وی غلبه می کند، همه چیز را می شکند، با زنش هم مشکل دارد و به نظرم این مسئله، مشکلات روانی وی را بیشتر می کند.

این امر واضح است که بهلول یک شخص عصبی بوده و اکنون نیز ثابت شده است که وی تهدیدی برای عموم مردم بوده است. اما با همه این احوالات وی هنوز به راحتی قادر به تهیه سلاح و پارک کردن کامیونی مشکوک در نزدیکی یک مکان عمومی بوده است.

  قطعا فرانسه نیاز دارد که امنیت داخلی خود را افزایش دهد و همچنین دسترسی به سلاح را نیز سخت تر کند. اما این مسئله کمکی به حل این موضوع نمی کند، زیرا افرادی که پس از «دوگل» رئیس جمهور اسبق فرانسه بر سرکار آمده اند گرایش های متظاهرانه ای نسبت به جنایت دارند.

  پیش از این و در جولای ۲۰۱۳ «مانوئل والس» گفته بود که هیچ قانونی برای دستگیری افراد اروپایی عضو داعش که برای جنگ علیه دولت سوریه می روند و همچنین جلوگیری آن ها از ورود و یا ترک فرانسه، وجود ندارد.

وی افزود: مبارزان در سوریه، علیه فرانسه یا اروپا نمی جنگند، بلکه دارند مقابل دولت بشار اسد می جنگند. برای والس و دیگر اعضای دولت فرانسه که به دنبال تغییر دولت سوریه هستند، افراط گرایی علیه دولت هایی که غربی ها می خواهند باشد، چیز بدی نیست!

 افزون بر این نقش مضر فرانسه در جنگ علیه لیبی را نیز باید یادآور شد. سرنگون کردن «معمر قذافی» رهبر لیبی، باعث بی ثباتی همه منطقه ی آفریقای شمالی شد و به داعش قدرتی در آن منطقه داد که قبلا نداشت.

پیام روز آزادی؛ آزادی، برادری و برابری است، اما حقیقت تلخ این است که این سه مسئله، بعد از دوگل تضعیف شده اند.

آزادی؟

فرانسوی ها و دیگر رهبران غربی، همه از آزادی بیان، پس از کشتارهای شارلی ابدو حمایت می کنند. اما پس از حادثه چند روز پیش پاریس، یک کمدین فرانسوی که احساساتش نسبت به این مسئله را در فیس بوک، پست کرده بود، دستگیر می شود!!   

در واقع همانطور که گفتم: من گیج شده ام، که آیا کسی می تواند به من کمک کند یا نه؟

بالای ۶۰ نفر در آزادی بیان فرانسه دستگیر شدند و آن دستگیری به خاطر کاری که انجام داده باشند، نبود، به خاطر چیزهایی بود که آن ها راجع به حملات شارلی ابدو در شبکه های اجتماعی نوشته بودند.

آیا ما به آزادی بیان اعتقاد داریم یا نه؟ و یا آن فقط مواقعی به کار می رود که بخواهیم حرف های عده ای خاص را منتشر کنیم و برای همه نیست؟

در فرانسه بعد از دوگل به وضوح این دو را می بینیم. دوباره تظاهر نخبگان سیاسی را در اینجا می توان مشاهده کرد.

برابری؟

چه موضوع خنده داری!!

دولت سوسیالیست فرانسه به خاطر بازپروری های اقتصادی لیبرال های جدیدش، با کار سازمان یافته دچار چالش شده است.

زمانی که نخست وزیر فرانسه، والس، گفت که اعتراضات خیابانی کارگران را ممنوع می کند، از سوی مجله ضد تفکر برابری «اکونومیست» و دیگر گروه های مخالف این مسئله، مورد حمایت قرار گرفت.

با سیاست های اقتصادی، حزب سوسیالیست می توان گفت که «چارلز دوگل» یک کمونیست به نظر می رسد-وی فردی بود که برای افراد ثروتمند ارزشی قائل نبود و از نظام سرمایه داری متنفر بود- اما اولاند سوسیالیست، اینگونه نیست.

اما دوگل فردی محافظه کار بود و بورژواها، قدرت سرنگونی وی را در سال ۱۹۶۸ نداشتند.

مفهوم برادری نیز فقط در حد حرف است، زیرا سیاست های سوسیالیستی افراد نئولیبرال فقط شکاف های اجتماعی را بیشتر کرده است. اولاند جزء غیر محبوب ترین روسای جمهور است. وی در مارس توانست، تنها ۱۷% رای محبوبیت مردم را کسب کند.

احتمالا صحبت های وی راجع به اینکه فرانسه باید زندگی با تروریسم را بیاموزد، درست بوده و والس هم از حضور فرانسه در یک جنگ طولانی خبر داده است!

اما آیا واقعا این زبان درستی است؟

فرانسه، خود هم اکنون در لیبی در جنگ است، در لیبی، جایی که بدون هیچ پروایی، دولتی که علیه افراط گرایی اسلامی بود را سرنگون کرد و در سوریه نیز سال های زیادی را صرف حمایت از تروریست ها و بر اندازی دولت بشار اسد کرده است. در مقایسه با دیگر کشورهای غربی که همین مشکلات را دارند، فرانسه باید روی سیاست های داخلی خودش تمرکز کند و در امور دیگر ملت ها دخالت نکند.

سیاست های امنیتی آن باید پیشرفت کند و کلیت هدایت سیاسی کشور نیز باید تغییر کند. فرانسوی ها نباید زندگی با تروریسم را یاد بگیرند، بلکه آن ها باید دولتی های متظاهری که تروریسم را تقویت می کنند از خود برهانند.

به قول نوام چامسکی: هر کس راجع به تروریسم نگران است، تنها راه حل ساده آن، این است که خود در آن شرکت نکند!

منبع: مهر

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس