سرویس فرهنگ و هنر مشرق- «هر سن و سالی زیبایی های خودش را دارد»، این جمله از بین دو سه ساعت گپ و گفت و صحبت با افسانه بایگان و صرف یک فنجان چای بیرون آمد چرا که در جان کلامش حرف ها برای گفتن نهفته دارد.
افسانه بایگان پس از حدود ۳۵ سال فعالیت حرفه ای در عرصه سینما، تئاتر و تلویزیون جزو معدود بازیگرانی است که به هر آنچه یک بازیگر برای بهتر دیده شدن نیاز دارد رسیده است. به گزارش بانی فیلم،او این سینما را از روزهای کم تجربگی آغاز کرده، ستاره بودن را حس کرده و امروز که با کوله باری از شناخت، انتخاب نقش می کند رگ خواب مخاطبش را به درستی می شناسد و خوب می داند چگونه باید از جایگاه امروزش مراقبت کند. او با «سربداران» یکی از آثار ماندگار تلویزیون به کارگردانی محمد علی نجفی پای به عرصه تلویزیون می گذارد و با فیلم «گمشده» مهدی صباغ زاده پرده نقره ای را یاد می گیرد.
بازیگر فیلم های «دبیرستان»، «تشکیلات»، «بگذار زندگی کنم»، «فانی»، «دو فیلم با یک بلیط»، «خواهران غریب»، «نابخشوده»، «یاغی»، «مرد عوضی»، «طوطیا»، «کافه ستاره»، «محاکمه»، «کنعان» و… که «نگار» رامبد جوان را آماده اکران دارد چهار سالی به پیشنهادات تلویزیونی اش تنها به دلیل کیفیت نامناسب فیلمنامه ها «نه» گفته تا به «پریا» رسید، بازیگر سریال «شوق پرواز» که در کارنامه اش آثار موفقی چون «روز حسرت»، «وضعیت سفید»، «راه طولانی» و «پیامک از دیار باقی» دیده می شود در این گپ و گفت نسبتاً طولانی که بخش اول آن را از نظر می گذرانید به نکات جالبی در خصوص سالها فعالیتش در این عرصه اشاره کرد، به روزگار حرفه ای اش از زوایای مختلف پرداخت، با آرامش و لبخند همیشگی اش پاسخگوی سوالات گاهی سخت بانی فیلم بود و با صراحت تمام خواست که از طریق بانی فیلم اعلام شود که افسانه بایگان هیچ فعالیتی در شبکه های اجتماعی (اینستاگرام) ندارد او صفحات منتسب به خود را به شدت تکذیب کرد و گفت وقت اضافی ندارم که بتوانم در این شبکه ها و صفحات اجتماعی ـ مجازی فعال باشیم ترجیح می دهم به زندگی ام برسم، مطالعه کنم و…
* فیلم «نگار» را البته آماده اکران دارید؟
بله فکر می کنم قرار است در جشنواره اکران شود. خیلی برای این کار زحمت کشیده شده، کار سختی بود به لحاظ کارگردانی، من دیشب که آقای جوان را دیدم می گفتند خیلی کار خوب شده و راضی بودند.
*خودتان راضی بودید؟
اجازه بدهید کار دیده شود بعد راجع به آن صحبت کنیم.
*از نقش تان در فیلم «نگار» بگویید؟
من مادر نگار را بازی می کردم. این فیلم یک فضای خاص دارد که باید حتماً آن را ببینید. فضای غیرمتعارفی بر کلیت کار حاکم است که من حداقل در سینمای ایران با آن برخورد نداشته ام. تجربه جدیدی در عرصه فیلمسازی خواهد بود. امیدوارم مخاطب هم دوست داشته باشد.
*پیشنهادی هم نداشتید؟
چرا یکی- دو صحبت داشته ام اما هنوز چیزی قطعی نشده که به بانی فیلم بگویم.
*بعد از ۴ سال دوباره تصمیم گرفتید به تلویزیون بیایید این بار با «پریا»؟
بله همان طور که می دانید من ۴ سال کار نکردم و تنها دلیل آن هم بحث فیلمنامه و قصه ها بود و واقعاً دلیل دیگری نداشتم. عاقبت دیدم «پریا» یک موضوع و قصه خاص و خوب دارد که مرا راضی می کند. آن هم موضوع ایدز بود، این سوژه به نظرم بسیار مهم و حیاتی است که در جامعه ما به خصوص تلویزیون به یک بحث خط قرمزی تبدیل شده، اسمش را نبر! هیچ چی نگو!
و… من احساس کردم ما با این سریال می توانیم اطلاع رسانی خوبی برای مردم داشته باشیم و بسیار تأثیرگذار باشیم. ما در سریال «پریا» به شدت این بیماری را باز کردیم. چه راجع به سرایت و ابتلا به این بیماری و چه از لحاظ برخورد با این نوع بیماری خاص، در واقع پرداختیم به این موضوع که خانواده و اطرافیان چه نقش مهم و حساسی در این زمینه دارند. اینکه چقدر باید به این گروه بیمار محبت شود، اینکه وقتی محبت می شود و در آغوش خانواده هستند حتی این بیماری می تواند مرتفع شود. در واقع بیمار می تواند با روحیه خوب خودش را تا آخر عمر با وجود این بیماری جمع و جور کند بدون اینکه اتفاق عجیب و غریبی برای او رخ بدهد. ولی وقتی طرد شده و یا رانده می شوند چیزی جز کارتن خوابی و اعتیاد و… عایدشان نمی شود. به این لحاظ من خیلی خوشحالم که در سریال «پریا» کار کردم.
*البته شخصیت (نیره) هم جزو معدود کاراکترهای این روزهای تلویزیون ماست که از چند بُعد قابل بررسی است؟
بله ولی برای من در مرحله اول موضوع ایدز بحث اصلی بود و بیش از هر چیز به این دلیل ترغیب شدم در این سریال بازی کنم. اما در مرحله بعدی خب هم نقش جای کار داشت و هم پرداختن به این مسئله امیدوار کننده بود.
*فیلمنامه که قاعدتاً مثل همیشه آماده نبود…
نه خب این معضل سال های تلویزیون است که شما تا یک بخشی از فیلمنامه را داری و از یک جا به بعد دیگر قصه باز است. یعنی هر اتفاقی ممکن است بیفتد که خیلی وقت ها هم می افتد. این برای من یک ماجرای عجیب است. (حداقل برای من بازیگر، دیگران ممکن است نظر خودشان را در این زمینه داشته باشند.) به نظر من این سبک کار بدون فیلمنامه آماده، یک پایه گذاری غلط و چرخه معیوب است که باید فکری به حال آن شود. متاسفانه بحث بودجه در این باب مطرح است و این مسئله هزینه در سرعت کارها نیز تأثیرگذار است که در این سرعت بالا خیلی چیزها در این میان از بین می رود. شما شک نکنید اتفاقات زیادی برای یک سریال با قصه نیمه کاره می تواند رخ بدهد…
*به خصوص اینکه سریالی مثل «پریا» با داشتن داستانی ملتهب ته پتانسیل این را هم داشته باشد که دستخوش تغییرات و سلایق مدیریتی شود؟
بله دقیقاً، اینجا هم رخ داد.
*فکر نمی کنم شخصیت (نیره) چیزی دور از ذهن شما بوده باشد در اجرا و…
نه خیلی دور نبود. خاله نیره از طبقه متوسط خوب جامعه که دارای شاخصه های یک زن ایرانی بود و این برای من خیلی آشنا بود. من خیلی زود شخصیت را شناختم و به او رسیدم و این وجه ایثارگری و فداکاری اش هم که در وجود همه زن های ایرانی موج می زند، زن هایی که فقط به فرزندشان فکر می کنند و چیزی جز خوشبختی فرزندشان نمی تواند دغدغه ذهنی شان باشد. خیلی ماجرای پیچیده ای نبود.
*به نظرم به بازیگران زن در نگارش سریال های ایرانی گاهی در پرداخت شخصیت و تأثیر در قصه اجحاف می شود…
بله موافقم…
*به خصوص از یک سن و سال به بعد…
بله بخصوص سن و سال من! ما این معضل را به نظرم در سینما هم داریم. تازه در تلویزیون اوضاع بهتر است.
*بله خب تلویزیون نگاه گیشه ای ندارد!
بله ضمن اینکه خانواده در تلویزیون بحث مهمی است و شرایط سنی مختلف می تواند تأثیرگذار باشد و جایگاه خودش را داشته باشد. ولی واقعاً ما در کشورمان در این بحث دچار معضل هستیم. شما فکر کنید در کشورهای دیگر انسان ها در سنین مختلف می توانند رأس یک قصه باشند. در آن سوی دنیا ما می بینیم که فیلم «مارگارت تاچر» ساخته می شود. از یک سو اجازه نمی دهند بازیگری مثل مریل استریپ فنا شود.
*چون براساس خود و ویژگی های فیزیکی و رفتاری اش سناریو می نویسند.
بله چون برای این آدم سرمایه گذاری شده، مردم در دنیا او را دوست دارند و این مد نظر کمپانی های فیلمسازی است. در واقع نمی آیند بگویند این حرفه هم مثل «مدلینگ» تا ۳۰ سال است بعد از ۳۰ سال باید با طرف خداحافظی کرد.
*در واقع در سینمای ما فرمول مدلینگ وجود دارد…
بله متاسفانه…
*جز در موارد خاص این چهره ها هستند که تضمین کننده اقتصاد سینما هستند، پس باید مدنظر سرمایه گذاران و سینماگران باشند.
بله متاسفانه…
*به نظر شما این مسئله به لحاظ آسیب شناسی (مخاطب و تولیدات سینمایی) از کدام زاویه قابل بحث است…
از نظر من فقر فرهنگی…
*و از زاویه اقتصاد سینما…
اگر نقش ها درست و حسابی نوشته شوند شک نکنید از لحاظ اقتصاد نیز لطمه ای وارد نمی شود. مگر این همه فیلم برای سنین مختلف در دنیا نوشته و ساخته نمی شود؟! اگر فیلمنامه ها خوب، دقیق و با شناخت کامل راجع به شخصیت های مختلف نگارش شود شک نکنید می توان قصه های جذاب و مخاطب پسندی را نگارش و تولید کرد.
*قاعدتاً هر گروه سنی روانشناسی و دنیای خاص خودش را دارد…
بله دنیایی پر از ماجراهای مختلف اجتماعی، خانوادگی، فرهنگی، هنری، سیاسی و پختگی و کمال که می تواند سوژه قصه های مختلف باشد. من چند وقت پیش کتاب طب امام رضا را می خواندم که نوشته بود هر سنی می تواند خواص خودش را داشته باشد. یعنی خاصیت جوانی جاهلی و نادانی است چرا که به لحاظ فیزیولوژی این مسئله قابل تحقیق است. اما در بحث دوران پختگی و کمال ماجرا متفاوت است. درصد بالایی از افراد جامعه مان را بزرگسالان تشکیل می دهند، پس باید به رنگ آمیزی در نگارش آثارمان فکر کنیم. دیده شدن افراد در سنین مختلف در آثار سینمایی و تلویزیونی، حتماً به نزدیک شدن اقشار مختلف جامعه به آثار تصویری ما کمک می کند اما به شرط اینکه در نگارش و تولید آثار قوی و قابل دفاع با شناخت کافی سراغ گروه های سنی مختلف رفته باشیم. یعنی اگر فقط به جذابیت های چهره فکر کنیم نمی تواند منطقی نیست.
*البته شما که تمام این ادوار را تا استار بودن برای سینما طی کرده اید.
این لطف شماست. اما من حس می کنم هر سنی زیبایی های خاص خودش را دارد. من این مسئله را برای خودم با دقت توجه لحاظ و آن را حس می کنم و می پذیرم. به همین دلیل خیلی آدم آرام و خوشی هستم. خودم، شرایط مجموعه و آنچه که افسانه بایگان را می سازد را شناخته ام و قبول دارم به همین دلیل خیلی راحت با آنچه دارم و جایگاهی که هستم کنار می آیم. اما وقتی که این مسئله می آید در حوزه حرفه ای…
*و قرار است یک گروه دیگر تصمیم گیرنده باشند…
(می خندد) دقیقاً، خب در این شرایط است که حس می کنم تصمیم گیرنده افرادی هستند که نظراتی دارند. ما منتظریم یک نفر بمیرد! کلی هیاهو می کنیم پس از رفتن طرف، در حالی که آن بیچاره هم سرنوشت خودش را داشته، سرگذشت خودش را داشته، چقدر ما سختی بر او روا کردیم، چقدر به او آزار رساندیم و… اما چرا؟ چرا ما همه انرژی مان را می گذاریم برای از دست رفته ها؟!
*گویا قرار است کوتاهی مان را امروز جبران کنیم؟
جبران نمی شود! به نظر من در این زمان هم ما فقط نفس خودمان را آرام می کنیم. من و آقایی که از دنیا رفته و فلان خاطره، من و فلان خانم یادش بخیر!! باور کن من فکر نمی کنم آنجا هم این محبت حقیقی باشد! وقتی که آن آدم رفته دیگر این ماجرا و خاطرات مشترک تو به دردش نمی خورد! چرا ما نباید حواسمان باشد به هنرمندان زنده و فعال امروزمان؟! چرا ما نباید به اهالی هنر و پیشکسوت های امروز که هستند و باید مورد توجه قرار بگیرند توجه کنیم؟! متاسفم که ما مُرده پرستیم و حواسمان به زنده ها نیست. باور کنید من در ۳۵ سال فعالیتم این موضوعات را برای خودم حل کردم ولی معتقدم سال ها برای افراد سرمایه گذاری می شود، سرمایه محبت مردم، سرمایه سینمایی، تلویزیونی و… خب چرا از این سرمایه برای فرهنگ مان استفاده نمی کنیم! ما این همه فریاد می زنیم تهاجم فرهنگی، حضور بیگانه و… خب چرا اقدامی نمی کنیم؟! چرا هیچگاه برای موضوعات عمیق فرهنگی مثل «کتاب» بودجه ای نیست؟! چرا ما از استعدادهای جوان مان مراقبت نمی کنیم؟! ما برای جوان های مان چکار کردیم؟! چه فکری برای شان داشتیم؟ خب این همه استعداد به هدر می رود اگر نتوانیم برای شان برنامه ریزی داشته باشیم.
*در برنامه «زنده رود» عنوان شد که شما یک جا در یک (خبرگزاری) گفته اید این جوان ها بیشتر بازیچه هستند تا بازیگر…
بله من هم شنیدم و رفتم رجوع کردم و دیدم بله همچین چیزی نوشته شده، خیلی ناراحت شدم! خیلی بعید می دانم این حرف مال من باشد! اگر این حرف را من زدم باید بگویم فقط منظورم افرادی است که هیچ استعدادی در این زمینه ندارند و فقط به خاطر حاشیه ها و شهرت و ثروت و دیده شدن پای به این عرصه شده اند…
*خب این انگیزه منطقی نیست؟!
نه واقعاً، این حرفه نیازمند علاقه و استعداد و تجربه است. من از طریق بانی فیلم می گویم عزیزان دیگر اگر بابت حرف من ناراحت شدند بسیار متاسفم، دوست ندارم کسی از من ناراحت شده باشد. ضمن اینکه اصولاً عقیده من چیزی دیگر است. من معتقدم باید همه افراد از مسیر درست وارد شوند. چرا افسانه بایگان سی و چند سال است در این عرصه فعال است و آرام آرام و پیوسته کارش را انجام می دهد؟!
*واقعاً چرا؟!
چون اساتید خوبی در این عرصه داشتم، به خاطر اینکه بزرگترهای من در این عرصه چیزهای خوبی به من یاد دادند. من از حضور خوب آدم ها بهره بردم. من از نگاه دکترشریعتی بهره بردم، از وجود استاد نصیریان، از وجود خانم تسلیمی، ما وظیفه داریم نسبت به افرادی که وارد این حرفه می کنیم، شما الان ببینید چقدر کلاس های بازیگری و شبیه به این وجود دارد! در هیچ یک از این کلاس ها (چه در کلاس های دانشگاهی و چه در آموزشگاه ها) منش و کُنش یک هنرمند، چیستی و کیستی هنرمند آموزش داده نمی شود. اینکه تو وقتی وارد این عرصه می شوی چه فاکتورهای معنوی را باید در کارت لحاظ کنی، باید به چه فاکتورهایی در زندگی هنری ات بها بدهی! بازیگری فقط فن بیان و حرکت و… که نیست!
افسانه بایگان پس از حدود ۳۵ سال فعالیت حرفه ای در عرصه سینما، تئاتر و تلویزیون جزو معدود بازیگرانی است که به هر آنچه یک بازیگر برای بهتر دیده شدن نیاز دارد رسیده است. به گزارش بانی فیلم،او این سینما را از روزهای کم تجربگی آغاز کرده، ستاره بودن را حس کرده و امروز که با کوله باری از شناخت، انتخاب نقش می کند رگ خواب مخاطبش را به درستی می شناسد و خوب می داند چگونه باید از جایگاه امروزش مراقبت کند. او با «سربداران» یکی از آثار ماندگار تلویزیون به کارگردانی محمد علی نجفی پای به عرصه تلویزیون می گذارد و با فیلم «گمشده» مهدی صباغ زاده پرده نقره ای را یاد می گیرد.
بازیگر فیلم های «دبیرستان»، «تشکیلات»، «بگذار زندگی کنم»، «فانی»، «دو فیلم با یک بلیط»، «خواهران غریب»، «نابخشوده»، «یاغی»، «مرد عوضی»، «طوطیا»، «کافه ستاره»، «محاکمه»، «کنعان» و… که «نگار» رامبد جوان را آماده اکران دارد چهار سالی به پیشنهادات تلویزیونی اش تنها به دلیل کیفیت نامناسب فیلمنامه ها «نه» گفته تا به «پریا» رسید، بازیگر سریال «شوق پرواز» که در کارنامه اش آثار موفقی چون «روز حسرت»، «وضعیت سفید»، «راه طولانی» و «پیامک از دیار باقی» دیده می شود در این گپ و گفت نسبتاً طولانی که بخش اول آن را از نظر می گذرانید به نکات جالبی در خصوص سالها فعالیتش در این عرصه اشاره کرد، به روزگار حرفه ای اش از زوایای مختلف پرداخت، با آرامش و لبخند همیشگی اش پاسخگوی سوالات گاهی سخت بانی فیلم بود و با صراحت تمام خواست که از طریق بانی فیلم اعلام شود که افسانه بایگان هیچ فعالیتی در شبکه های اجتماعی (اینستاگرام) ندارد او صفحات منتسب به خود را به شدت تکذیب کرد و گفت وقت اضافی ندارم که بتوانم در این شبکه ها و صفحات اجتماعی ـ مجازی فعال باشیم ترجیح می دهم به زندگی ام برسم، مطالعه کنم و…
* فیلم «نگار» را البته آماده اکران دارید؟
بله فکر می کنم قرار است در جشنواره اکران شود. خیلی برای این کار زحمت کشیده شده، کار سختی بود به لحاظ کارگردانی، من دیشب که آقای جوان را دیدم می گفتند خیلی کار خوب شده و راضی بودند.
*خودتان راضی بودید؟
اجازه بدهید کار دیده شود بعد راجع به آن صحبت کنیم.
*از نقش تان در فیلم «نگار» بگویید؟
من مادر نگار را بازی می کردم. این فیلم یک فضای خاص دارد که باید حتماً آن را ببینید. فضای غیرمتعارفی بر کلیت کار حاکم است که من حداقل در سینمای ایران با آن برخورد نداشته ام. تجربه جدیدی در عرصه فیلمسازی خواهد بود. امیدوارم مخاطب هم دوست داشته باشد.
*پیشنهادی هم نداشتید؟
چرا یکی- دو صحبت داشته ام اما هنوز چیزی قطعی نشده که به بانی فیلم بگویم.
*بعد از ۴ سال دوباره تصمیم گرفتید به تلویزیون بیایید این بار با «پریا»؟
بله همان طور که می دانید من ۴ سال کار نکردم و تنها دلیل آن هم بحث فیلمنامه و قصه ها بود و واقعاً دلیل دیگری نداشتم. عاقبت دیدم «پریا» یک موضوع و قصه خاص و خوب دارد که مرا راضی می کند. آن هم موضوع ایدز بود، این سوژه به نظرم بسیار مهم و حیاتی است که در جامعه ما به خصوص تلویزیون به یک بحث خط قرمزی تبدیل شده، اسمش را نبر! هیچ چی نگو!
و… من احساس کردم ما با این سریال می توانیم اطلاع رسانی خوبی برای مردم داشته باشیم و بسیار تأثیرگذار باشیم. ما در سریال «پریا» به شدت این بیماری را باز کردیم. چه راجع به سرایت و ابتلا به این بیماری و چه از لحاظ برخورد با این نوع بیماری خاص، در واقع پرداختیم به این موضوع که خانواده و اطرافیان چه نقش مهم و حساسی در این زمینه دارند. اینکه چقدر باید به این گروه بیمار محبت شود، اینکه وقتی محبت می شود و در آغوش خانواده هستند حتی این بیماری می تواند مرتفع شود. در واقع بیمار می تواند با روحیه خوب خودش را تا آخر عمر با وجود این بیماری جمع و جور کند بدون اینکه اتفاق عجیب و غریبی برای او رخ بدهد. ولی وقتی طرد شده و یا رانده می شوند چیزی جز کارتن خوابی و اعتیاد و… عایدشان نمی شود. به این لحاظ من خیلی خوشحالم که در سریال «پریا» کار کردم.
بله ولی برای من در مرحله اول موضوع ایدز بحث اصلی بود و بیش از هر چیز به این دلیل ترغیب شدم در این سریال بازی کنم. اما در مرحله بعدی خب هم نقش جای کار داشت و هم پرداختن به این مسئله امیدوار کننده بود.
*فیلمنامه که قاعدتاً مثل همیشه آماده نبود…
نه خب این معضل سال های تلویزیون است که شما تا یک بخشی از فیلمنامه را داری و از یک جا به بعد دیگر قصه باز است. یعنی هر اتفاقی ممکن است بیفتد که خیلی وقت ها هم می افتد. این برای من یک ماجرای عجیب است. (حداقل برای من بازیگر، دیگران ممکن است نظر خودشان را در این زمینه داشته باشند.) به نظر من این سبک کار بدون فیلمنامه آماده، یک پایه گذاری غلط و چرخه معیوب است که باید فکری به حال آن شود. متاسفانه بحث بودجه در این باب مطرح است و این مسئله هزینه در سرعت کارها نیز تأثیرگذار است که در این سرعت بالا خیلی چیزها در این میان از بین می رود. شما شک نکنید اتفاقات زیادی برای یک سریال با قصه نیمه کاره می تواند رخ بدهد…
*به خصوص اینکه سریالی مثل «پریا» با داشتن داستانی ملتهب ته پتانسیل این را هم داشته باشد که دستخوش تغییرات و سلایق مدیریتی شود؟
بله دقیقاً، اینجا هم رخ داد.
*فکر نمی کنم شخصیت (نیره) چیزی دور از ذهن شما بوده باشد در اجرا و…
نه خیلی دور نبود. خاله نیره از طبقه متوسط خوب جامعه که دارای شاخصه های یک زن ایرانی بود و این برای من خیلی آشنا بود. من خیلی زود شخصیت را شناختم و به او رسیدم و این وجه ایثارگری و فداکاری اش هم که در وجود همه زن های ایرانی موج می زند، زن هایی که فقط به فرزندشان فکر می کنند و چیزی جز خوشبختی فرزندشان نمی تواند دغدغه ذهنی شان باشد. خیلی ماجرای پیچیده ای نبود.
*به نظرم به بازیگران زن در نگارش سریال های ایرانی گاهی در پرداخت شخصیت و تأثیر در قصه اجحاف می شود…
بله موافقم…
*به خصوص از یک سن و سال به بعد…
بله بخصوص سن و سال من! ما این معضل را به نظرم در سینما هم داریم. تازه در تلویزیون اوضاع بهتر است.
*بله خب تلویزیون نگاه گیشه ای ندارد!
بله ضمن اینکه خانواده در تلویزیون بحث مهمی است و شرایط سنی مختلف می تواند تأثیرگذار باشد و جایگاه خودش را داشته باشد. ولی واقعاً ما در کشورمان در این بحث دچار معضل هستیم. شما فکر کنید در کشورهای دیگر انسان ها در سنین مختلف می توانند رأس یک قصه باشند. در آن سوی دنیا ما می بینیم که فیلم «مارگارت تاچر» ساخته می شود. از یک سو اجازه نمی دهند بازیگری مثل مریل استریپ فنا شود.
*چون براساس خود و ویژگی های فیزیکی و رفتاری اش سناریو می نویسند.
بله چون برای این آدم سرمایه گذاری شده، مردم در دنیا او را دوست دارند و این مد نظر کمپانی های فیلمسازی است. در واقع نمی آیند بگویند این حرفه هم مثل «مدلینگ» تا ۳۰ سال است بعد از ۳۰ سال باید با طرف خداحافظی کرد.
*در واقع در سینمای ما فرمول مدلینگ وجود دارد…
بله متاسفانه…
*جز در موارد خاص این چهره ها هستند که تضمین کننده اقتصاد سینما هستند، پس باید مدنظر سرمایه گذاران و سینماگران باشند.
بله متاسفانه…
*به نظر شما این مسئله به لحاظ آسیب شناسی (مخاطب و تولیدات سینمایی) از کدام زاویه قابل بحث است…
از نظر من فقر فرهنگی…
*و از زاویه اقتصاد سینما…
اگر نقش ها درست و حسابی نوشته شوند شک نکنید از لحاظ اقتصاد نیز لطمه ای وارد نمی شود. مگر این همه فیلم برای سنین مختلف در دنیا نوشته و ساخته نمی شود؟! اگر فیلمنامه ها خوب، دقیق و با شناخت کامل راجع به شخصیت های مختلف نگارش شود شک نکنید می توان قصه های جذاب و مخاطب پسندی را نگارش و تولید کرد.
*قاعدتاً هر گروه سنی روانشناسی و دنیای خاص خودش را دارد…
بله دنیایی پر از ماجراهای مختلف اجتماعی، خانوادگی، فرهنگی، هنری، سیاسی و پختگی و کمال که می تواند سوژه قصه های مختلف باشد. من چند وقت پیش کتاب طب امام رضا را می خواندم که نوشته بود هر سنی می تواند خواص خودش را داشته باشد. یعنی خاصیت جوانی جاهلی و نادانی است چرا که به لحاظ فیزیولوژی این مسئله قابل تحقیق است. اما در بحث دوران پختگی و کمال ماجرا متفاوت است. درصد بالایی از افراد جامعه مان را بزرگسالان تشکیل می دهند، پس باید به رنگ آمیزی در نگارش آثارمان فکر کنیم. دیده شدن افراد در سنین مختلف در آثار سینمایی و تلویزیونی، حتماً به نزدیک شدن اقشار مختلف جامعه به آثار تصویری ما کمک می کند اما به شرط اینکه در نگارش و تولید آثار قوی و قابل دفاع با شناخت کافی سراغ گروه های سنی مختلف رفته باشیم. یعنی اگر فقط به جذابیت های چهره فکر کنیم نمی تواند منطقی نیست.
*البته شما که تمام این ادوار را تا استار بودن برای سینما طی کرده اید.
این لطف شماست. اما من حس می کنم هر سنی زیبایی های خاص خودش را دارد. من این مسئله را برای خودم با دقت توجه لحاظ و آن را حس می کنم و می پذیرم. به همین دلیل خیلی آدم آرام و خوشی هستم. خودم، شرایط مجموعه و آنچه که افسانه بایگان را می سازد را شناخته ام و قبول دارم به همین دلیل خیلی راحت با آنچه دارم و جایگاهی که هستم کنار می آیم. اما وقتی که این مسئله می آید در حوزه حرفه ای…
*و قرار است یک گروه دیگر تصمیم گیرنده باشند…
(می خندد) دقیقاً، خب در این شرایط است که حس می کنم تصمیم گیرنده افرادی هستند که نظراتی دارند. ما منتظریم یک نفر بمیرد! کلی هیاهو می کنیم پس از رفتن طرف، در حالی که آن بیچاره هم سرنوشت خودش را داشته، سرگذشت خودش را داشته، چقدر ما سختی بر او روا کردیم، چقدر به او آزار رساندیم و… اما چرا؟ چرا ما همه انرژی مان را می گذاریم برای از دست رفته ها؟!
*گویا قرار است کوتاهی مان را امروز جبران کنیم؟
جبران نمی شود! به نظر من در این زمان هم ما فقط نفس خودمان را آرام می کنیم. من و آقایی که از دنیا رفته و فلان خاطره، من و فلان خانم یادش بخیر!! باور کن من فکر نمی کنم آنجا هم این محبت حقیقی باشد! وقتی که آن آدم رفته دیگر این ماجرا و خاطرات مشترک تو به دردش نمی خورد! چرا ما نباید حواسمان باشد به هنرمندان زنده و فعال امروزمان؟! چرا ما نباید به اهالی هنر و پیشکسوت های امروز که هستند و باید مورد توجه قرار بگیرند توجه کنیم؟! متاسفم که ما مُرده پرستیم و حواسمان به زنده ها نیست. باور کنید من در ۳۵ سال فعالیتم این موضوعات را برای خودم حل کردم ولی معتقدم سال ها برای افراد سرمایه گذاری می شود، سرمایه محبت مردم، سرمایه سینمایی، تلویزیونی و… خب چرا از این سرمایه برای فرهنگ مان استفاده نمی کنیم! ما این همه فریاد می زنیم تهاجم فرهنگی، حضور بیگانه و… خب چرا اقدامی نمی کنیم؟! چرا هیچگاه برای موضوعات عمیق فرهنگی مثل «کتاب» بودجه ای نیست؟! چرا ما از استعدادهای جوان مان مراقبت نمی کنیم؟! ما برای جوان های مان چکار کردیم؟! چه فکری برای شان داشتیم؟ خب این همه استعداد به هدر می رود اگر نتوانیم برای شان برنامه ریزی داشته باشیم.
بله من هم شنیدم و رفتم رجوع کردم و دیدم بله همچین چیزی نوشته شده، خیلی ناراحت شدم! خیلی بعید می دانم این حرف مال من باشد! اگر این حرف را من زدم باید بگویم فقط منظورم افرادی است که هیچ استعدادی در این زمینه ندارند و فقط به خاطر حاشیه ها و شهرت و ثروت و دیده شدن پای به این عرصه شده اند…
*خب این انگیزه منطقی نیست؟!
نه واقعاً، این حرفه نیازمند علاقه و استعداد و تجربه است. من از طریق بانی فیلم می گویم عزیزان دیگر اگر بابت حرف من ناراحت شدند بسیار متاسفم، دوست ندارم کسی از من ناراحت شده باشد. ضمن اینکه اصولاً عقیده من چیزی دیگر است. من معتقدم باید همه افراد از مسیر درست وارد شوند. چرا افسانه بایگان سی و چند سال است در این عرصه فعال است و آرام آرام و پیوسته کارش را انجام می دهد؟!
*واقعاً چرا؟!
چون اساتید خوبی در این عرصه داشتم، به خاطر اینکه بزرگترهای من در این عرصه چیزهای خوبی به من یاد دادند. من از حضور خوب آدم ها بهره بردم. من از نگاه دکترشریعتی بهره بردم، از وجود استاد نصیریان، از وجود خانم تسلیمی، ما وظیفه داریم نسبت به افرادی که وارد این حرفه می کنیم، شما الان ببینید چقدر کلاس های بازیگری و شبیه به این وجود دارد! در هیچ یک از این کلاس ها (چه در کلاس های دانشگاهی و چه در آموزشگاه ها) منش و کُنش یک هنرمند، چیستی و کیستی هنرمند آموزش داده نمی شود. اینکه تو وقتی وارد این عرصه می شوی چه فاکتورهای معنوی را باید در کارت لحاظ کنی، باید به چه فاکتورهایی در زندگی هنری ات بها بدهی! بازیگری فقط فن بیان و حرکت و… که نیست!