سرویس ورزش مشرق - در شرایطی که حضور زهرا نعمتی به عنوان پرچمدار کاروان المپیک کشورمان در ریو در کنار بانوی محجبه ای که وی را همراهی می کرد، تبلوری از غیرت و عزت ایرانی بود، کمی آن سوتر، اتفاقی افتاد که موجی از تاسف و سرافکندگی را برای همگان به دنبال داشت. این اتفاق البته، برای نخستین بار روی نداده بود، بلکه ناشی از یک بازیکن سالاری و بی مبالاتی در مجموعه یک فدراسیون بود که فقط به دنبال نتیجه بوده است؛ ولی این به اصطلاح نتایج، به چه قیمتی باید به دست بیاید؟
درست متوجه شدید، منظور اتفاق نامبارکی بود که چند بازیکن والیبال در کمال گستاخی و وقاحت نقش زدند و با افتخار نیز تصاویر زشت حرکت خود را منتشر کردند تا نشان دهند چه بر این رشته رفته است. بازیکنانی که مدت ها بود عنوان می شد به باندی تبدیل شده و ارزش های ملی را نادیده می گیرند، لم داده بر صندلی و تخت، نشان دادند که والیبال ایران سقوط آزاد داشته و روزهای تلخی بر آن می گذرد. اما سوال این است که این فدراسیون با هزاران ادعا که در جای خود قابل بررسی است که چقدر از واقعیت دور بوده، در قبال این بیماری مهلک، چه کرده است؟ این اتفاق جوابی تلخ برای این سوال داشت که ملت نیز به درستی آن را دریافته است.
روزی بود که یک ملت از عملکرد غیورانه والیبال ایران به خود می بالید. غیرت و همت مثال زدنی آن تیم کار را به جایی رسانده بود که این رشته به عنوان الگویی مطرح می شد که می توان یک کار گروهی را به شکلی عالی به نتیجه رساند. آن روز حتی بدبین ترین افراد نیز پیش بینی نمی کردند که روزی برسد که والیبال مایه آبروریزی شده و برای منافع چند به اصطلاح ملی پوش، به پرچم و غرور ملی پشت کند. موضوعی که دلایل متناقض عاملان آن موجب شد تا به اثبات برسد که تمام کار، بهانه ای بوده تا مهر تائیدی بر واقعیت های پنهان این رشته باشد.
ماجرا از روزی شروع شد که تیم آماده والیبال ایران در دوران حضور کواچ چنان افتی کرد که انگشت تعجب بر دهان همه ماند. همان روزها بود که شائبه بازیکن سالاری و مدیریت اتفاقات از خارج زمین به گوش رسید؛ ولی کسی دوست نداشت چنین فاجعهای را باور کند. نخواستیم باور کنیم که والیبال کشور فقط ظاهری زیبا دارد و باطن آن ...
ادامه ماجرا نیز جا ماندن برخی بازیکنان این تیم در فرودگاه دوبی بود که دیگر حتی خوشبینها را نیز به فکر فرو برد. چقدر باید ساده دل بود که باور داشت آن چند نفر جا مانده بودند. اما ساده باوری کردیم و نخواستیم باور کنیم که کاروان به ترکستان رفته! اما ضربه کاری در ریو زده شد. والیبال ایران حتی به فرض محال که به طلای المپیک برسد که قطعا نخواهد رسید، دیگر ارزشی ندارد.
لطفا بازیکنان بیتعصب را برگردانید
امروز بر این بازیکنان نیز نمیتوان نقدی داشت. ریشه این رفتار در تفکر مدیران فدراسیون است که حتی الان نیز بیخیال و آسوده به تاراج رفتن هویت ملی را به تماشا نشسته و انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است. آنها که سرخوش از چند برد در میادین هستند، خود را به ندیدن زده و مهر تائیدی بر تمامی این ماجراهای تاسف برانگیز زدهاند. اگر همتی باشد، باید ریشه این اتفاق را خشکاند تا دیگران ببینند که چند پیروزی، ارزش آن را ندارد که به یک ملت توهین شود.
امروز مطالبه مردم کاملا مشخص است؛ آنهایی را که ارزشی برای پیراهن و پرچم یک ملت قائل نیستند، با اولین پرواز به کشور بازگردانند. کاروان ورزش ما در ریو، سربازان جان بر کف میخواهد، نه شماری بازیکن که به اصلیترین ارزشهای یک ملت بیتوجه بوده و با سری بلند، از رفتار بیتعصبانه خود میگویند و میخندند. این تیم که در المپیک ره به جایی نخواهد برد؛ اما به فرض مدال آوری نیز، این مدال فقط به درد زیر پا ماندن میخورد؛ اگر تعصب و غیرتی نیست که متاسفانه، نیست.
شاید باید با کمال تاسف گفت که دیگر از رئیس این فدراسیون قطع امید کردهایم که امروز ما، حاصل بیتدبیری دیروز اوست. بر مسئولان کاروان است که یک بار برای همیشه، بر بازیکن سالاری و بیتعصبی بتازند و کاری کنند که در تاریخ با احترام از آنها یاد شود. منتظر اقدام قاطع و ارزشمند آنها هستیم.