به گزارش مشرق، چند ساعت پیش از اینکه حسنیخو وسط معرکه هیات مدیره استقلال «مدیرعامل استقلال» معرفی شود و بعد با چالش «سرپرستی» مواجه شود، یکی از اعضا با هماهنگی دیگران با جواد زرینچه تماس میگیرد و از این پیشکسوت محبوب میخواهد که مدیر عامل – سرپرست – استقلال باشد.
مدیر اتاق بغلی!
چه این خبر درست باشد یا نه، این را میدانیم که در جلسه هیات مدیره در وزارت ورزش نام چند نفر دیگر هم مطرح شد که یکی از آنها مسعود معینی بود و دیگرانی مثل رضا صادقپور هم حتی پس از بررسی قریب به نوبت در آسیاب هیات مدیره اسمشان مطرح شد تا قرعه در نهایت به مدیر اتاق بغلی یعنی حسنی خو رسید که ظاهرا یکی از مدیران وزارتخانه وی را پیشنهاد کرده بود.
از زرینچه و معینی تا حسنیخو و افتخاری آنقدر فاصله نوع و جنس مدیریت زیاد است که باید آن را با چشمانی حیرت زده دنبال کرد. این یعنی آنکه آنجا در هسته مرکزی تصمیم سازی و مدیریت در قلب وزارتخانه با هیات مدیرهای که همه هنرش طی سالهای اخیر تصمیم نگرفتن بوده، هیچ استراتژی مشخص، معلوم و واضحی وجود نداشته و دوستان دور هم جمع شده و همانجا تصمیم سازی کردهاند.
زرینچه یا معینی هیچکدام تاکنون مدیر نبودهاند، آنها یا رزومه مدیریت کلان ندارند یا اگر دارند به شدت محدود و معدود و کوچک است. این دو پیشکسوت که هر دو از بزرگان فوتبال به شمار میروند، اگر مدیر نام بگیرند، هر دو مدیرانی ورزشی – فوتبالی – نام خواهند گرفت. اما آنچه در نهایت به تصویب رسید مدیری از جنسی کاملا متفاوت و حراستی بود.
از پیشکسوت تا حراست
برخی میگویند انتخاب حسنی خو برای رسیدگی به مسائل مالی استقلال و بررسی حسابهای مسدود شده در این باشگاه بوده است اما با این ایده نمیتوان درک کرد که چرا پیش از این با زرینچه یا معینی هم در این مسیر گفتگو شده بود یا مدیریت آنها بررسی شده بود که از منظر شکل کار کاملا با حسنی خو متفاوت بوده و هستند.
در واقع در آن هیات مدیره هیچ استراتژی مشخصی وجود نداشته و گزینههای دم دستی و روی میز پی در پی بررسی شده تا به حسنی خو رسیده اند یعنی مدیری خوشنام که تاکنون هیچ تیمی را مدیریت نکرده بود و تجربه ای در نیازها، مشکلات مالی، مسائل ورزشی محض نداشت.
آنجا در هسته مرکزی باید دو اتفاق رخ میداد که هیچ کدام رخ ندادند، اول اینکه باید برحسب کارنامهها و استراتژی کلی و نهایی، چند گزینه مشخص میشدند و بد از همانها برنامه درخواست میشد، برنامه ای حداقل چهارساله!
رکورد
اما هسته مرکزی نه کارنامه، نه استراتژی و نه حتی برنامه ای را بررسی نکردند و از اسم پیشکسوت تا مدیرکل حراست وزارت ورزش را روی میز ریختند تا در همان جلسه به نتیجه نهایی برسند و البته که به نتیجه هم نرسیدند چرا که حسنی خو نه آماده بود، نه توافق داشت، نه شانش اجازه می داد که سرپرست شود، اما با این حال او انتخاب شد تا عمر مدیریتش یک جور رکورد برای استقلال باقی بگذارد.
در واقع گزینه های مدیریت استقلال کارنامه که نه اما هیچ برنامه ای هم نداشتند و در نهایت در بن بست گیر کردند. این در حالی است که قاعدتا باید هیات مدیره باشگاه – نه وزیر به صورت مستقیم – به برنامهها و کارنامهها رای بدهد نه مدیرانی که دم دست هستند یا آشناتر و نزدیک تر.
افتخاری چطور انتخاب شد؟
نفر نهایی که فعلا برای سرپرستی باشگاه استقلال انتخاب شده سیدرضا افتخاری رئیس کمیته فوتسال است. مردی که سابقه ورزشی بودن و فوتبالی بودن را دارد اما مشخص نیست با چه متر و معیاری برای باشگاه استقلال انتخاب شده است.
افتخاری حالا باید کار در باشگاه استقلال را در شرایطی آغاز کند که مشخص نیست مدیرعامل خواهد شد یا به سرنوشت افشارزاده و حسنی خو گرفتار می شود. با این حال فعلا به عنوان عضو پنجم هیات مدیره انتخاب شده و باید کارش را شروع کند.
مدیر اتاق بغلی!
چه این خبر درست باشد یا نه، این را میدانیم که در جلسه هیات مدیره در وزارت ورزش نام چند نفر دیگر هم مطرح شد که یکی از آنها مسعود معینی بود و دیگرانی مثل رضا صادقپور هم حتی پس از بررسی قریب به نوبت در آسیاب هیات مدیره اسمشان مطرح شد تا قرعه در نهایت به مدیر اتاق بغلی یعنی حسنی خو رسید که ظاهرا یکی از مدیران وزارتخانه وی را پیشنهاد کرده بود.
از زرینچه و معینی تا حسنیخو و افتخاری آنقدر فاصله نوع و جنس مدیریت زیاد است که باید آن را با چشمانی حیرت زده دنبال کرد. این یعنی آنکه آنجا در هسته مرکزی تصمیم سازی و مدیریت در قلب وزارتخانه با هیات مدیرهای که همه هنرش طی سالهای اخیر تصمیم نگرفتن بوده، هیچ استراتژی مشخص، معلوم و واضحی وجود نداشته و دوستان دور هم جمع شده و همانجا تصمیم سازی کردهاند.
زرینچه یا معینی هیچکدام تاکنون مدیر نبودهاند، آنها یا رزومه مدیریت کلان ندارند یا اگر دارند به شدت محدود و معدود و کوچک است. این دو پیشکسوت که هر دو از بزرگان فوتبال به شمار میروند، اگر مدیر نام بگیرند، هر دو مدیرانی ورزشی – فوتبالی – نام خواهند گرفت. اما آنچه در نهایت به تصویب رسید مدیری از جنسی کاملا متفاوت و حراستی بود.
از پیشکسوت تا حراست
برخی میگویند انتخاب حسنی خو برای رسیدگی به مسائل مالی استقلال و بررسی حسابهای مسدود شده در این باشگاه بوده است اما با این ایده نمیتوان درک کرد که چرا پیش از این با زرینچه یا معینی هم در این مسیر گفتگو شده بود یا مدیریت آنها بررسی شده بود که از منظر شکل کار کاملا با حسنی خو متفاوت بوده و هستند.
در واقع در آن هیات مدیره هیچ استراتژی مشخصی وجود نداشته و گزینههای دم دستی و روی میز پی در پی بررسی شده تا به حسنی خو رسیده اند یعنی مدیری خوشنام که تاکنون هیچ تیمی را مدیریت نکرده بود و تجربه ای در نیازها، مشکلات مالی، مسائل ورزشی محض نداشت.
آنجا در هسته مرکزی باید دو اتفاق رخ میداد که هیچ کدام رخ ندادند، اول اینکه باید برحسب کارنامهها و استراتژی کلی و نهایی، چند گزینه مشخص میشدند و بد از همانها برنامه درخواست میشد، برنامه ای حداقل چهارساله!
رکورد
اما هسته مرکزی نه کارنامه، نه استراتژی و نه حتی برنامه ای را بررسی نکردند و از اسم پیشکسوت تا مدیرکل حراست وزارت ورزش را روی میز ریختند تا در همان جلسه به نتیجه نهایی برسند و البته که به نتیجه هم نرسیدند چرا که حسنی خو نه آماده بود، نه توافق داشت، نه شانش اجازه می داد که سرپرست شود، اما با این حال او انتخاب شد تا عمر مدیریتش یک جور رکورد برای استقلال باقی بگذارد.
در واقع گزینه های مدیریت استقلال کارنامه که نه اما هیچ برنامه ای هم نداشتند و در نهایت در بن بست گیر کردند. این در حالی است که قاعدتا باید هیات مدیره باشگاه – نه وزیر به صورت مستقیم – به برنامهها و کارنامهها رای بدهد نه مدیرانی که دم دست هستند یا آشناتر و نزدیک تر.
افتخاری چطور انتخاب شد؟
نفر نهایی که فعلا برای سرپرستی باشگاه استقلال انتخاب شده سیدرضا افتخاری رئیس کمیته فوتسال است. مردی که سابقه ورزشی بودن و فوتبالی بودن را دارد اما مشخص نیست با چه متر و معیاری برای باشگاه استقلال انتخاب شده است.
افتخاری حالا باید کار در باشگاه استقلال را در شرایطی آغاز کند که مشخص نیست مدیرعامل خواهد شد یا به سرنوشت افشارزاده و حسنی خو گرفتار می شود. با این حال فعلا به عنوان عضو پنجم هیات مدیره انتخاب شده و باید کارش را شروع کند.