به گزارش مشرق، این نوشتار سعی به بررسی اندیشه سلفیت از طریق معناشناسی واژه سلفیه، واکاوی مبانی فکری، گونهشناسی و در نهایت بررسی آرا و افکار مهمترین متفکران سلفیت دارد تا از این طریق به معرفی این تفکر انحرافی بپردازد.
معناشناسی سلفیه
کلمه سلف در زبان عربی به معنای گذشته است، قوم سلاف یعنی گروهی که در گذشته میزیستند. البته هر زمان نسبت به زمانیهایی که قبل از آن آمده و سپری شده خلف است (منتظری، 1388). سلفیه از نظر لغوی، انتساب به گذشته یا گذشتگان و تقریبا به معنای گذشتهگرایی است. بنابراین میتوان گفت که سلفیگری به معنای تقلید از گذشتگان است.
مفهومشناسی اصطلاح سلفیه
سلفیه (اصحاب السلف الصالح) در معنای اصطلاحی آن، نام فرقهای است که با تمسک به دین اسلام خود را پیرو سلف صالح میدانند و در اعمال، رفتار و اعتقادات خود، سعی بر تابعیت از پیامبر اسلام (ص)، صحابه و تابعین دارند. آنان معتقدند که عقاید اسلامی باید به همان نحو بیان شوند که در عصر صحابه و تابعین مطرح بوده است؛ یعنی عقاید اسلامی را باید از کتاب و سنت فرا گرفت و علما نباید به طرح ادلهای غیر از آنچه قرآن در اختیار میگذارد، بپردازند. با این توصیف «سلفی کسی است که در احکام شرعی به کتاب و سنت رجوع کند و به غیر آنها رجوع نکند.» (بشیر، 1390).
پیشینه این نگرش را باید در سده نخستین اسلامی در فرقه خوارج جستوجو کرد، پس از آن و در سده دوم هجری نیز جریانی به نام اهل حدیث (1) بهوجود آمد که از نظر کلامی در برابر معتزله (2) و از نظر فقهی در برابر اهل رای (3) موضع گرفت و زمینه را برای زایش رویکردهایی چون جسمگرایی فراهم آورد. جسمگرایان گروهی بودند که با استناد به ظاهر برخی آیات و احادیث و پرهیز از هر گونه تفسیر عقلانی، خدا را جسم میانگاشتند. در قرنهای بعد اما آنان رو به افول نهادند تا اینکه در قرن دوازدهم ه. ق محمدبن عبدالوهاب این اندیشهها را بار دیگر در عربستان زنده کرد. در واقع سلفیت بر خلوص اعتقادی در تعامل خود با گرایشهای مخالف در درون صفوف اسلامگرایان تاکید دارد. همچنین بر مرجعیت سلف در تعامل با تمامی مسائل و امور تاکید میکند، بهگونهای که از محدوده دیدگاههای رایج نزد سلف بیرون نمیرود و در صورت اختلاف سلف بر دو دیدگاه، تاسیس دیدگاه سوم را جایز نمیداند.
مبانی فکری سلفیت
با بررسی آرا و افکار اندیشه سلفی میتوان گفت که این تفکر بر مولفههایی همچون تاکید بر نص، مخالفت با فلسفه، حجیت صدر اسلام، تکفیرگرایی و... بنیانگذاری شده است. در ادامه برخی از مهمترین اصول تفکر سلفی بیان میشود.
تاکید بر نقل و بیتوجهی به علم و عقل
سلفیان برای عقل و تفسیر عقلی (به معنای جامع کلمه همه دانشهای جدید) اهمیتی قائل نیستند و بهلحاظ روشی، منقولات دینی و احکام شرعی را بر دادههای علمی و عقلی مقدم میدانند. در این دیدگاه، دانشهای عقلی بشری فتنه هستند زیرا انسان را از خداوند بینیاز میکنند. قبل از هر چیز، عبادت و پرستش خداوند اهمیت دارد و پس از آن تعلم و تعقل در حد ضرورت مهم است. سلفیان علم را سبب سرکشی، طغیان و بینیازی بشر معرفی میکنند. مسلمانان در درجه اول، بندگان خدا هستند. علم و دانشاندوزی نزد مسلمانان برای نفس علم نیست؛ بلکه آنان از این طریق خودشان را برای آخرت آماده میکنند. اینان به قدر کفایت میآموزند چراکه یادگیری بیش از ضرورت برای غیر خدا خواهد بود. (عدالت نژاد، نظامالدینی، 1390)
ابن تیمیه در این زمینه کتاب معروف درء تعارض العقل و النقل را نوشته که تمام محتوای آن این است که چون عقل راهی بهسوی فهم عوالم بالا ندارد، لذا فهم آن هیچگاه نمیتواند با نقل تعارض داشته باشد. براساس این دیدگاه، عقلی مورد قبول است که همیشه در خدمت تفسیر وحی باشد و الا آن عقل، عقل یونانی است که جز بدعتگذاری کار دیگری انجام نمیدهد. پس، هیچ راهی برای شناخت عقاید، احکام و تمام آنچه بدان مربوط میشود، جز از راه قرآن کریم و سنت بیانکننده آن و پیمودن مسیر قرآن و سنت نیست. بنابراین اگر پس از این، عقل تسلطی داشته باشد، فقط در تصدیق، اعتراف و بیان نزدیک ساختن نقل به عقل و جدا نبودن آنها از یکدیگر است. عقل فقط شاهد است و نه حاکم، تقریرکننده و تاییدکننده است نه نقضکننده و ترککننده و توضیحگر ادلهای است که قرآن کریم آن را دربردارد. اصولا از دیدگاه سلفیها، عقل بهدنبال نقل حرکت میکند، آن را قوت و قدرت میبخشد و نمیتواند بهطور مستقل استدلالی را مطرح نماید. (ایمانی، ابوزهره، 1388).
تاکید بر جهاد
جهاد از دیگر مبانی بنیادین اندیشه سلفیان است. جهاد میتواند آشکار یا پنهان، مسلحانه یا غیر مسلحانه به برپایی حکومت اسلامی کمک کند. جهاد از واژههایی است که با قیام، اقامه دولت اسلامی، دارالاسلام و دارالحرب ارتباط تنگاتنگی دارد. سلفیان جدید جهاد را به هر شکل و با هر وسیلهای جایز میدانند؛ بهعبارت دیگر انجام هر کاری از طریق مجاری قانونی و رسمی یا غیررسمی و مخفیانه که با هدف مقابله با کفر و ایجاد دولت اسلامی باشد جهاد تلقی میشود. (عدالت نژاد، نظامالدینی، 1390).
تاکید بر نص، دوری از تاویل و نوآوری
از مهمترین مبانی عقیدتی سلفیان قدیم، پیروی از ظاهر نصوص قرآن و سنت و مخالفت با تاویل و تفسیر بود. آنان در روش بیان خود با بکارگیری فراوان آیات قرآن (بدون توجه به ارتباط منطقی آیات یا متشابه بودن آنها یا شان نزول خاص هر آیه) در پی ترسیم چهره اسلام براساس باورهای خود بودند. بنابراین میتوان گفت که سلفیان براساس رویکرد ظاهرگرایی عمل میکنند و به انکار تاویل پرداخته و معتقدند اگر راه تاویل باز شود، دین از درب دیگر خارج میشود. آنان معتقدند تمام آنچه خداوند در قرآن گفته باید به ظاهرش تمسک کرد و پذیرفت که آن حقیقتی در بالا دارد. بهعنوان نمونه، اگر خداوند فرموده که خداوند دست دارد باید پذیرفت که ایشان حقیقتا دست دارد و واقعیتی به نام دست وجود دارد و نباید آن را تاویل کرد و به معنای قدرت یا هر چیز دیگر تفسیر کرد.
گذشتهگرایی و حجیت صدر اسلام
برای سلفیان پیروی از سلف صالح، عامل و دلیل اصلی مشروعیت بخشیدن به اعمال و رفتار است و الگوی تمامی اعصار این روش و سیره است. بر این مبنا، میتوان تعریفهای ذیل را برای معنای سلف بیان کرد:
ـ روش صحابه
ـ روش تابعین
ـ روش رسول خدا (ص)، صحابه و تابعین به احسان
ـ سنت رسول خدا (ص) و خلفای راشدین
ـ روش صحابه و تابعین و تابعین تابعین تا پایان قرن سوم (عابدی، 1390).
این در حالی است که سلفیان جدید، مرز زمانی و عقیدتی صحابه و تابعین را شکسته و افکار خود را بیشتر بر افکار و آرای ابن حنبل و ابن تیمیه منطبق کردهاند.
تکفیرگرایی و توسعه معنایی و مصداقی کفر
مهمترین و موثرترین مبنای کلامی سلفیان جدید، توسعه معنایی و مصداقی کفر است. شرک و کفر نزد سلفیان قدیم، بیشتر گونهای از عبادات و عقاید فردی مانند توسل به اولیا، نذر، شفاعت، زیارت قبور بود ولی شرک و کفری که سلفیان جدید به آن معتقدند و از آن به کفر جدید تعبیر میکنند، تقریبا همه شئون زندگی اجتماعی و مدنی شخص را در برمیگیرد. در نظر سلفیان جدید، پیروی از اندیشههای نو یا گرویدن به مکاتب فکری و فلسفی، عضویت در احزاب سیاسی، انجام برخی از مراسم و آیینهای مذهبی و دیپلماتیک و اشتغال در ادارات و سازمانهای دولتی (چنانچه در جهت اهداف و منافع گروهههای سلفی نباشد) از اعمال مشرکان و کافران به حساب میآید.
بر همین اساس سلفیان همه دولتهای اسلامی را به سبب اتخاذ روشها و قوانینی غیر از قوانین کتاب و سنت، کافر تلقی میکنند و این کفر جدید را شدیدتر از کفر مشرکان عصر جاهلیت میپندارند زیرا مشرکان عصر جاهلیت برای نزدیک شدن به خدا، بتپرستی میکردند ولی کافران دوره اخیر، خدایان دیگری را بهجای الله برگزیدهاند. براساس این تفکر سلفیگری است که آنها حکم به تکفیر بسیاری از گروهها و افراد میدهند و حربه تکفیر، جوازی برای انجام هر گونه عملیات خشونتآمیز را به آنها میدهد. (عدالتنژاد، نظامالدینی، 1390)
تفکر سلفی با الهام از شرایط و امکانات زندگی زمان پیامبر (ص)، اعتقاد دارد که مسلمانان امروز نیز باید به همان شیوه و در سطح امکانات عهد پیامبر (ص) زندگی کنند زیرا که بیشتر از آن اندازه کفر است. اینان انجام هر امری را که مانع عبادت الهی باشد کفر قلمداد میکنند حتی اگر این امر، پیشرفت در زمینههای مختلف علمی، نظامی، فرهنگی، اقتصادی یا برخورداری از نعمتهای مادی باشد. از دیگر اعتقادات سلفیان میتوان به مبارزه همهجانبه با تمامی مظاهر و تمدن غربی، مخالفت با فلسفه و منطق و علوم جدید و افراط در حدیثگرایی اشاره کرد.
گونهشناسی سلفیگری
باید اشاره کرد که سلفیگری اشاره به نوعی روش و شیوه عمل برای رسیدن به اهداف دارد که تنها به تفکر و نگرش سلفی محدود نمانده است و به نگرشهای دیگر هم سرایت کرده است و در حال حاضر شاهد آن هستیم که افرادی از مذاهب گوناگون اسلامی در گروههای سلفی فعال هستند، هرچند که گروههایی با مشی سلفیگری در عمل بیشتر توانستهاند افرادی را با مذاهب حنبلی، حنفی و وهابی جذب کنند.
بهطور کلی سلفیگرایی بهعنوان یک جریان با وجود مبانی مشترک، دارای تنوع و گوناگونی است. با نگاهی به جریانهای مختلف آن، میتوان در مجموع عامل عقاید، سیاست و روش را بیان کرد که باعث شده است سلفیان به چندین گروه تقسیم شوند. (علیزاده موسوی، 1389)
یکی از علل متنوع شدن رویکرد گروههای سلفی در صحنه عمل، اختلافهایی است که در برخی مبانی میان آنها وجود دارد. این اختلافها ناشی از توجه و میزان پایبندی هر کدام از این گروهها به مبانی عام سلفیگری است. مثلا درحالیکه وهابیان بر حدیث بهعنوان منبع معرفتی خود بسیار تاکید دارند، اهل قرآن توجه چندانی به حدیث نداشته و بهطور مستقیم به کتاب مراجعه میکنند.
یکی دیگر از عوامل اختلاف میان سلفیان، سیاست است، مسائلی مانند حد و مرز مشارکت در سیاست، چگونگی تعامل با دولت، موضعگیری در برابر مخالفان، از درون دینی (مذاهب دیگر) گرفته تا برون دینی (غیر مسلمانان)، برخی از این موارد است.
برای نمونه، درحالیکه برخی از سلفیها تا هنگامی که حاکم اسلامی بهطور رسمی اظهار کفر نکرده باشد، تمکین از حاکم را لازم میشمارند، برخی دیگر معتقد به مبارزه با حاکم جائر هستند. گاهی دو جریان سلفی از نظر عقاید و حتی مواضع سیاسی با یکدیگر مشابهند اما از نظر روش رسیدن به هدفها با یکدیگر تفاوت دارند.
بهعنوان نمونه درحالیکه شاخه جمعیت العلمای اسلام که پیرو مکتب دیوبند است، برای پیشبرد هدفهای خود از روشهای دیپلماتیک و غیر خشونتآمیز استفاده میکند، گروهی مانند سپاه صحابه با همان نگرشهای اعتقادی، روش ترور و خشونت را برای پیشبرد هدفهای خود بهکار میگیرد. با توجه به این عوامل، میتوان سلفیگری را به گونههایی که در پی میآید، تقسیم کرد.
سلفیگری تکفیری
سلفیگری تکفیری به گرایش گروهی از سلفیون گفته میشود که مخالفان خود را کافر میشمارند. براساس مبنای فکری آنان میان ایمان و عمل تلازم وجود دارد. به این معنی که اگر کسی ایمان به خدا داشته باشد و مرتکب کبائر شود، از دین خارج شده و کافر واجب القتل شمرده میشود. در جهان اسلام تنها گروهی که چنین عقیدهای داشتند، خوارج بودند. چنین دیدگاهی موجب شده است که سلفیهای تکفیری، بسیاری از مسلمانان را در ردیف مشرکان قرار دهند و در نتیجه آنان را مهدورالدم بدانند.
مهمترین نوع سلفیگری تکفیری، وهابیان هستند. از دیگر گروهها میتوان به گروههای وابسته به مکتب دیوبندی در پاکستان مانند سپاه صحابه، لشکر جهنگوی، جیش محمد و لشکر طیبه که در زمره گروههای تکفیری قابل تقسیم هستند و جنایتهای فجیعی را مرتکب میشوند اشاره کرد.
سلفیگری جهادی
سلفیگری جهادی در فعالیتهای خود تعریف رایج میان علمای اسلام که جهان را به دو بخش اسلام و کفر تقسیم میکنند، توجهی ندارد؛ بلکه با توسعه در مفهوم شرک و کفر، گروه بزرگی از مسلمانان را نیز از دائره اسلام خارج میکنند. از سوی دیگر، روش و عملیاتهای خشونتآمیز را سرلوحه فعالیتهای خود قرار میدهند و به همین دلیل است که در برخی از کشورهای اسلامی که سلفیان جهادی حضور دارند آنها بیشتر دشمنان خود را مسلمانان تعریف کردهاند.
سلفیان جهادی چندان اهل مطالعه نیستند و همانگونه که از نام آنها پیداست، اصالت را به اسلحه، جهاد و مبارزه میدهند. یکی از نظریهپردازان مهم این جریان عبدالسلام فرج بود که در ماجرای ترور سادات، دستگیر و اعدام شد. او کتابی با نام الجهاد: فریضه الغائبه دارد که در آن معتقد است راه نجات کشورهای اسلامی، جهاد مسلحانه علیه حکومتهایشان است. البته میان سلفیگری تکفیری و سلفیگری جهادی، شباهتهایی وجود دارد و سلفیگری جهادی در خدمت سلفیگری تکفیری قرار گرفته است.
سلفیگری تبلیغی
سلفیگری تبلیغی بیشتر در برابر سلفیگری تکفیری مطرح میشود. سلفیگری تبلیغی نوعی از سلفیگری است که محور فعالیتهای خود را تبلیغ اندیشهها و مبانی سلفیت قرار میدهد. در ماهیت این نوع از سلفیگری نیز تکفیر مخالفان دیده میشود اما در ظاهر نسبت به جهاد و مبارزه با مسلمانان کمتر تاکید دارد. سلفیگری تبلیغی میکوشد تا گفتمان سلفیگری را جهانی سازد. چندین هزار سایت اینترنتی و شبکه ماهوارهای، مسئولیت تبلیغ دیدگاههای سلفیگری را به عهده دارند.
بهعنوان مثال اهل حدیث و اهل قرآن پاکستان بیشتر در باب سلفیگری تبلیغی فعال هستند و وهابیون در عربستان کتابهای آنان را در تیراژهای انبوه چاپ میکنند. از دیگر گروههای سلفیگری تبلیغی میتوان به شبکه جماعت تبلیغ که در بیش از صد کشور جهان شعبه دارد و سالانه دو گردهمایی بزرگ را در پاکستان و بنگلادش برگزار میکنند، اشاره کرد.
سلفیگری سیاسی
تعریف سلفیگری سیاسی نسبت به انواع دیگر سلفیگری با دشواریهای بیشتری همراه است زیرا از یکسو بسیاری از جریانهای سلفیگری، هدفهای سیاسی را در کنار هدفهای اعتقادی دنبال میکنند و از سوی دیگر، غربیها به تمام حرکتهای اسلامی که قائل به ارتباط دین با سیاست باشند، عنوان سلفیگری و بنیادگرایی میدهند.
در تعریف سلفیگری سیاسی میتوان گفت که نوعی از سلفیگری است که با وجود داشتن هدفهای اعتقادی، بیشتر در پیهدفهای سیاسی و به دست آوردن قدرت سیاسی است.
بهطور کلی، جریانهای سلفی را به دو گروه عمده میتوان تقسیم کرد: گروههایی که از راه فعالیتهای سیاسی، بیشتر در پی هدفهای اعتقادی هستند؛ مانند طالبان و جمعیت العلمای اسلام و شاخه فضل الرحمن. گروههای دیگر کسانی هستند که با بهرهبرداری از مبانی اعتقادی بهدنبال هدفهای سیاسی هستند، مانند جریان نوگرای وهابیت و شاخههایی از جریانهای محلی وابسته به القاعده مانند سازمان قاعده الجهاد فی بلاد الرافدین در عراق و گروه معدوم جندالله در ایران.
بازخوانی اندیشه بنیانگذاران سلفیگری
سلفیت بر مبنای اندیشه و تفکرات افرادی مانند احمدبن حنبل، احمدبن تیمیه، ابن القیم الجوزیه و محمدبن عبدالوهاب بنیانگذاری شده است. بعدها جریان جدیدی توسط جانشینان شاه ولیالله دهلوی، مانند پسرش شاه عبدالعزیز دهلوی و تربیتشدگان این مکتب مانند شیخقاسم نانوتوی بنیانگذار «دارالعلوم دیوبند»، شکل گرفت که بهتدریج رویکرد سلفی افراطی را در پیش گرفت و بهسمت گسترده کردن کفر، تاکید بر اندیشه جهاد و... سوق داده شد.
ابن تیمیه
ابن تیمیه، یکی از بنیانگذاران سلفیه و سرچشمه و منشأ اصلی فرقه وهابیت است. از جمله باورهای ابن تیمیه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
اعتقاد به تجسیم
ابن تیمیه بهدلیل تاکید بسیار بر ظواهر نصوص بدون تعمق بر مفهوم که همان رویکرد تفسیری است و با تکیه بر ظاهر برخی آیات، جسمانیت و رؤیت حسی و جهت را به خداوند نسبت میدهد. وی در رساله «عقیده الحمویه» بر این باور است که خداوند میشنود، سخن میگوید، خشنود و غضبناک میشود، روز قیامت در حال خنده بر بندگان آشکار میشود، هر شب به آسمان دنیا فرود میآید و هر کس فرود آمدن خدا را بر آسمان دنیا انکار یا تاویل کند، بدعتگذار و گمراه است. بهطور کلی، او مانند عموم جسمگرایان با تاکید بر ظواهر برخی آیات و پرهیز از عقلانیت در فهم آنها، ویژگیهای بشری و حسی برای خداوند قائل میشود.
تحریم زیارت اهل قبور
اعتقاد دیگر ابن تیمیه تحریم زیارت اهل قبور پیامبران (ع) و اولیای الهی و تکریم آنها است. ابن تیمیه در اینباره میگوید که «هر کسی به قصد زیارت قبر پیامبر (ص) سفر کند از شریعت سیدالمرسلین خارج است و هرگونه زیارت قبور، شرک و حرام است.»
تکفیر
ابن تیمیه افزون بر جسمگرایی و تحریم زیارت قبور، میراث دیگری نیز برای وهابیان بهجا گذاشته و آن همانا تکفیر است. البته کافر شمردن برخی شخصیتها و مذاهب اسلامی پیش از ابنتیمیه نیز وجود داشته است و نمونههای فراوانی از آن مربوط به سلفیان نخستین در دست است. تکفیر در اندیشه ابن تیمیه در نهایت منجر به این میشود که ریختن خون مرتدان نهتنها مباح است بلکه با پیشروی و افراطگرایی فوقالعاده و دوری از قوانین دین مبین اسلام این کار را مستوجب پاداش و ثواب میداند.
تجلی اندیشه سلفیت در صحنه سیاسی
اسلامگرایان سلفی را میتوان درون یک طیف بررسی کرد که در یک سر این طیف گروههایی نظیر اخوانالمسلمین در مصر و در سر دیگر طیف میتوان به القاعده اشاره کرد. حامد الگار معتقد است که سلفیگری با ادعای کلان اصلاحگری خود را مطرح ساخت ولی در عمل به نوعی افراطیگری منتهی شد که با ماهیت اصلاح در تعارض است. (الگار، ۱۳۶۲) تجلی مصادیق سلفیت در صحنه سیاست عملی را میتوان در نظام آلسعود عربستان که با وهابیت ارتباط نزدیک و تنگاتنگی دارند و گروه طالبان در افغانستان مشاهده کرد.
همچنین گروههای تروریستی در کشورهای اسلامی که بسیاری از آنها ریشه در القاعده دارند، در ردیف سلفیون جهادی و تکفیری قرار میگیرند و فجیعترین جنایتها توسط گروههای وابسته به این جریان در کشورهای اسلامی انجام میشود. بهعنوان نمونه زرقاوی که رسما رهبری شاخه عراقی القاعده را در دست داشت، ابتدا با هدف مبارزه با اشغالگران وارد عراق شد اما پس از چندی رسما به تهدید شیعیان و حتی اهل سنت عراق پرداخت و بسیاری از بمبگذاریها که مردم بیگناه را در کوچه و بازار به کام مرگ کشید، توسط او انجام شد. آمارهای منتشر شده نشان میدهد که میزان کشتههای عملیاتهای القاعده بیشتر از بین مسلمانان بوده است تا اشغالگران و صلیبیها.
گسترش گروههای سلفی (که در برخی موارد با حمایت مستقیم کشورهای غربی و بهخصوص آمریکا اتفاق افتاده است) باعث بروز اختلافات عمیق و نزاعهای خونین در جوامع اسلامی شده است. از سوی دیگر وجود این گروههای تندرو و خشن، کشورهای غربی را در تبلیغات خود در راستای اسلام هراسی و ارائه تصویری خشن از اسلام ترغیب کرده است.
دکتر محمدسعید رمضان البوطی از منتقدان اندیشه سلفیه و فرقه وهابیت، در کتاب السلفیه مرحله زمینه مبارکه لامذهب اسلامی درباره سلفیه و پیدایش آن میگوید: «سلفیه پدیدهای ناخواسته و نسبتا نوخواسته است که انحصارطلبانه مدعی مسلمانی است و همه را جز خود، کافر میشمرد... سلفیه دستی به دعوت بلند میکند و میگوید بیایید با کنار گذاشتن همه مذاهب بهسوی یگانه شدن برویم اما با دست دیگر، شمشیر تکفیر برمیکشد و مدعی است که با حذف دیگران از جامعه اسلامی و راندن آنان به جمع کفار، جامعه اسلامی را یکدست میکند.
در پشت این دعوت به بیمذهبی، نوعی مذهب نهفته و بلکه دعوت خود نوعی مذهب است، آن هم مذهبی گرفتار چنگال جمود و تنگنظری که اسلام را بهصورت دینی بیتحرک، بیروح، ناقص، ناتوان و بیجاذبه تصویر میکند و با احیای خشونت و تعصب، راه را بر هرگونه نزدیک شدن به همدیگر میبندد. (البوطی، 1387)
نتیجهگیری
پیشینه سلفیت را باید در سده نخستین اسلام جستوجو کرد، زیرا جمود بر ظواهر نصوص دینی و پرهیز از عقلانیت و در نتیجه آن دو، تحجر را که مولفههای اصلی اندیشه سلفی است، در سده یکم هجری در فرقه خوارج به روشنی مشاهده میکنیم. پس از آن و در سده دوم هجری نیز جریانی موسوم به اهل حدیث بهوجود آمد که با تکیه بر مولفههای پیش گفته، از نظر کلامی در برابر معتزله و از نظر فقهی در برابر اهل رای موضع گرفت و با جمود و عقلگریزی سلفی، بالاجبار زمینه را برای زایش رویکردهایی انحرافی چون جسمگرایان فراهم کرد.
در اندیشه سلفیون، اسلوبهای عقلی و منطقی جایگاهی ندارد و تنها نصوص قرآن، احادیث و نیز ادله مفهوم از نص قرآن برای آنان حجیت دارد. اصول اولیه اسلام نیز از نظر آنان، صرفا ظواهر قرآن و سنت است که به دور از هر گونه تاویل و تفسیر عقلی و ضرورتا مطابق با فهم و برداشت سلف (مسلمانان نخستین) معنا میشود؛ آن هم تنها بخشی از سلف بهصورت کاملا گزینشی که با قرائت خشک و خشن آنها از دین همداستان باشد. از پایهگذاران تفکر سلفی میتوان به احمدبن تیمیه، ابن القیم الجوزیه، محمد بن عبدالوهاب، ابوالاعلی مودودی و سید قطب اشاره کرد.
گروههای تروریستی در کشورهای اسلامی که بسیاری از آنها ریشه در القاعده دارند، در ردیف سلفیون جهادی و تکفیری قرار میگیرند و فجیعترین جنایتها توسط گروههای وابسته به این جریان در کشورهای اسلامی انجام میشود. از سوی دیگر میتوان از سلفیه حکومتی نام برد که تجلی آن در عربستان سعودی است که همیشه در راستای منافع کشورهای غربی فعالیت کرده است.
گروههایی که براساس اندیشه سلفیه (بهخصوص سلفیه تکفیری و جهادی) تشکیل شدهاند بیشترین ضربهها را به جهان اسلام وارد کردهاند و در بیشتر موارد در زمین کشورهای غربی بازی کردهاند و نباید به مخالفتهای ظاهری آنها با غرب اکتفا کرد
منابع:
ـ الگار، حامد (۱۳۶۲). نهضت بیداری در جهان اسلام. ترجمه محمد مهدی جعفری، تهران: شرکت سهامی انتشار و انتشارات فرهنگ.
ـ البوطی، محمد سعید (1387). سلفیه بدعت یا مذهب. ترجمه حسین صابری، چاپ چهارم، مشهد: انتشارات آشتان قدس رضوی.
ـ ایمانی، علیرضا. ابوزهره، محمد (1388). سلفیان. در مجموعه مقالات فرق تسنن، مهدی فرمانیان، چاپ سوم، قم: نشر ادیان.
بشیر، حسن (1390). تاریخ فرهنگی سلفیه: از متنگرایی تا زمینهگرایی. در بنیادگرایی و سلفیه؛ بازشناسی طیفی از جریانهای دینی. حسین هوشنگی و احمد پاکتچی، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق.
ـ سوزنگر، سیروس ( 1383). اندیشههای سیاسی سید قطب. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
ـ سید قطب (1378). نشانههای راه. ترجمه محمود محمودی، تهران: نشر احسان.
ـ سید قطب (1360). جاهلیت قرن بیستم، ترجمه صدرالدین بلاغی. تهران: انتشارات امیرکبیر.
ـ سید قطب (1369). ویژگیهای ائدیولوژی اسلامی. ترجمه سیدمحمد خامنهای، تهران: انتشارات کیهان.
ـ فرمانیان، مهدی (1388). گرایشهای فکری سلفیه در جهان امروز. فصلنامه مشکات، شماره 104، پائیز.
ـ عابدی، احمد (1390). توحید و شرک در نگاه شیعه و وهابیت. چاپ اول، تهران: انتشارات مشعر.
ـ عدالتنژاد، سعید. نظامالدینی، سید حسین (1390). سلفیان تکفیری یا الجهادیون: خاستگاه و اندیشهها. فصلنامه تاریخ و تمدن اسلامی، شماره سیزدهم، بهار و تابستان.
ـ علیزاده موسوی، مهدی (1389). سلفیگری و وهابیت. جلد اول: تبارشناسی. چاپ دوم، تهران: دفتر تبلیغات اسلامی.
ـ منتظری، حسن (1388). بررسی سلفیگری در شبه قاره هند. رساله سطح سه، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم. دسترسی در:
www. vahhabiyat. com
پینوشت:
1. اهل حدیث که همان اهل حجاز بودند به اصحاب مالک بن انس، اصحاب محمدبن ادریس شافعی و اصحاب احمدبن حنبل اطلاق میشد و به این دلیل که تمام هم و غم آنان تحصیل احادیث و نقل اخبار و بنا احکام بر نصوص نبوی بود و به هیچ قیاسی، چه قیاس جلی یا خفی اعتنا نمیکردند، به آنها اصحاب حدیث میگفتند.
2. از جریانهای اصلی کلامی در میان اهل سنت است. اینان برخلاف اهل حدیث که انبوه حدیثهای پیامبر و صحابه را مورد توجه خود قرار داده بودند، عقل و خرد را به تنهایی برای پیروی از اسلام راستین کافی میدانستند.
3. وجه تمایز مکتب فکری اهل رای از مکتب اهل حدیث در این بوده است که آنان با توجه به نفوذ و پیشروی روزافزون اسلام در میان جوامع و ملل گوناگون در مواجهه با نیازهای جدید و مسائل مستحدثه و نوپیدا بهجای ایستایی و توقف به اجتهاد و استخراج مسائل پرداخته و احکام شریعت را به شکلی قانونمند و در سایه استفاده از قوانین شرعی و نصوص کتاب و سنت و گفتارهای صحابه برای دیگران تبیین و تشریح کردهاند و در هنگام نیاز از رای و نظر نیز بهره بردهاند. محدثان اما در این وادی قدم نگذاشتهاند، از طرح چنین مباحثی ابا داشتهاند و آن را نوعی خروج از دائره احتیاط تلقی کردهاند و دیدگاهی منفی نسبت به این امر داشتهاند
منبع: پنجره