به گزارش مشرق، مقام معظم رهبری در تیرماه 94 در نامهای به رئیسجمهوری کشورمان، سیاستهای کلی برنامه ششم توسعه را ابلاغ کردند. این سیاستهای کلی بر پایه محورهای سهگانه «اقتصاد مقاومتی»، «پیشتازی در عرصهی علم و فناوری» و «تعالی و مقاومسازی فرهنگی» و با در نظرگرفتن واقعیتهای کنونی در صحنهی داخلی و خارجی تنظیم شده است تا با تحقق اهداف برنامهی ششم، به ارائه الگوی برآمده از تفکر اسلامی در زمینه پیشرفت که بهکلّی مستقل از نظام سرمایهداری جهانی است، کمک کند.
حجتالاسلام حسن روحانی نیز در اواخر دیماه لایحه احکام مورد نیاز اجرای برنامه ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران را تقدیم مجلس کرد که بر اساس نظر برخی از مسئولان و کارشناسان فرهنگی، حوزه فرهنگ در لایحهای که تقدیم مجلس شده، دارای نواقص و کاستیهایی است.
گفتوگوی خبرگزاری فارس با فرشته روحافزا معاون شورای فرهنگی اجتماعی زنان را در ادامه میخوانید:
ـ چشماندازی که میتوانیم از قِبل برنامه ششم توسعه ترسیم کنیم، چیست و به لحاظ فرهنگ چه جایگاهی پیدا میکنیم آیا به موجب اجرای برنامه ششم، ما در مقوله فرهنگ، پیشرفت میکنیم، پسرفت میکنیم یا اینکه درجا میزنیم؟
در نامهای که مقام معظم رهبری برای آقای رئیسجمهور فرستادند سیاستهای کلی تدوین برنامه ششم را ابلاغ کردند. در سیاستهای کلی برنامه ششم یک بخشی تحت عنوان امور فرهنگی، قضایی، سیاسی، علم و فناوری داریم. در سیاستهای کلی بحث برنامه ششم آمده است: «تلاش شایسته برای تبیین ارزشهای انقلاب اسلامی». در خودِ برنامه برای اجرای این سیاست هیچ چیزی نمیبینیم و به طور کلی در بند نوزدهم که دولت در برنامه ششم به مباحث فرهنگی اختصاص داده است مطلبی که تبیین کننده ارزشهای انقلابی باشد به چشم نمیخورد ماده 20 که کاملاً این است: مرمت بناهای تاریخی و فرهنگی و احیای بافتهای ارزشمند کشور. این بند بحث میراث فرهنگی و گردشگری است.
البته بنده نمیگویم مرمت بناهای تاریخی کار فرهنگی را هدایت نمیکند و به آن کمک نمیکند ولی به هرحال اثر آن در بحثهای فرهنگی که ما میخواهیم دنبال کنیم بسیار جزئی و کمرنگ است.
در ماده 19 هم فرمودند «به منظور تعالی و مقاومسازی فرهنگی و بسترسازی فرهنگی، دستیابی به آرمانهای سند چشمانداز مبنی بر تحقق توسعه متناسب با مقتضیات فرهنگی»! منظور از مقتضیات فرهنگی چیست که باید متکی بر حفظ و ارتقای ارزشهای اسلامی باشد. این مشخص است که خط قرمز ارزشهای اسلامی «قرآن» است. ارزشهای ملی انقلابی، آزادیهای مشروع، مردم سالاری دینی، این بحث گفتمان نو است، اصول و فضایل اخلاقی، کرامت و حقوق انسانی و ... . به اعتقاد بنده تا حدودی این موارد تبیین نشده و کلیگویی است. مثلاً کرامت و حقوق انسانی را من یک جور تعریف میکنم و در آمریکا یک اندیشمندی با یک رویکرد دیگری تعریف میکند.
یکی از مواردی که در سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری برای برنامه ششم توسعه عنوان شده، «اجرای امور مهندسی کشور و تهیه پیوست فرهنگی» است که اصلاً نقشه مهندسی کشور را در بند نوزدهم برنامه ششم نداریم.
فقط دو مورد که در مدت سالهای برنامه ششم دیده شده است و طی آن وظایفی را برای وزارت ارشاد و سازمان صدا و سیما آورده شده است؛ یکی بحث تلویزیونی و همان صدا و سیماست که طبق آئیننامهای توسط وزارت ورزش جوانان، مسابقات ورزشی پخش شود. من نمیگویم اینها خوب نیست و نباید نوشته شود، ولی آیا واقعاً کشور ما از نظر فرهنگی آنچنان جا افتاده و خالی از مشکل است که هیچ آسیبی در بحث فرهنگ و آسیبهای اجتماعی متوجه آن نیست؟ و تمام مسائلش حل شده و فقط مانده بچهها از تلویزیون مسابقات ورزشی ببینند؟! ضمن اینکه تماشای برنامههای ورزشی، بسیار اهمیت دارد.
یا در مصوباتی که آمده میگوید «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان صدا و سیما و سایر دستگاههای ذیربط مکلفند فهرست صدور مجوزها و تصدی فرهنگی و هنری قابل واگذاری به بخش خصوصی و تعاونی و سازمانهای مردمنهاد را تا پایان سال اول تعیین کند و در طول برنامه هم واگذار نمایند.»
یعنی اولین کاری که میکنیم این است که بحث فرهنگ را برونسپاری کنیم، شما فکر میکنید با این قضیه همه مشکلات ما در جامعه حل میشود؟ واقعا این نقد ندارد؟ شاید بگویند حالا این مسئله را در برنامه نوشتهایم، ولی به نظر من این کار به حل معضلات اجتماعی و پایهگذاری فرهنگی ما کمکی نمیکند.
یکی از مشکلاتی که ما در مباحث فرهنگی داریم؛ موازیکاری، دستاندازی افراد غیرمجاز به امور فرهنگی است و یک جاهایی نیز همدیگر را خنثی میکنیم و در حقیقت یک آش شلهقلمکار و یک ملغمهای از این قضیه درست کردهایم. اگر بخواهیم سطح و درجه امور فرهنگی را بگوییم، میبینیم که همه را متولی امر کردهایم؛ سمن (NGO) میرود کار فرهنگی میکند، شورای عالی انقلاب فرهنگی کار فرهنگی میکند، دانشگاه کار فرهنگی میکند بدون هیچ نظامیافتگی! یعنی اگر اینها همه کار فرهنگی انجام دهند و صفر تا صدش هم مشخص باشد عالی است و میتوانند همافزایی داشته باشند ولی هر کسی هر جایی دلش خواست و احساس ناراحتی کرد کار فرهنگی انجام دهد اثربخشی آن بستگی به مقدار کار خودش است.
همچنین صدا و سیما، آموزش و پرورش، وزارت علوم، همگی کار فرهنگی میکنند، حتی دستگاههایی مانند وزارت کار، اینها پیوست فرهنگی میخواهد، پیوست فرهنگی این موارد در شورای عالی انقلاب فرهنگی نوشته شده است.
کار اگر پیوست فرهنگی نداشته باشد «فرهنگ» جریانسازی نمیشود. متأسفانه ما در برنامه ششم از این جریانسازی چیزی نمیبینیم. مثلاً مفاهیم نمادها و شاخصهای هویت اسلامی ایرانی در ساختار سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، باید حداقل 2-3 بند داشته باشد که در آن تبیین شده باشد، اگر ما در سیاستهای کلی برنامه ششم، ارائه ترویج سبک زندگی اسلامی، الگوی مصرف، البته اقتصاد مقاومتی را دیدهاند و گذاشتهاند، نقشه مهندسی فرهنگی، حمایت معنوی از هنرمندان، نوآوران، بحثهای فرهنگی جامعه، تلاش برای تبیین ارزشهای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و... اگر واقعاً ما همه اینها را داریم و روی آنها کار میکنیم و اینجا مشخص است، شما بگویید کدام یک از این بندها به این مسائل پرداخته است که من نفهمیدم؟
ما واقعاً ما در تبیین کار فرهنگی مشکل داریم. کار فرهنگی را فقط وزارت ارشاد انجام نمیدهد، اگر فقط بسپاریم به وزارت ارشاد، وزارت ارشاد کمرش خم میشود.
ـ یکی از سوالاتی که اینجا مطرح میشود چطور است که هیچ کدام از ارگانهایی که میتوانند متولی امور فرهنگی از جمله ترویج سبک زندگی اسلامی باشند مانند حوزههای علمیه، متأسفانه ما در بخش فرهنگی برنامه ششم توسعه فقط حضور دولت و وزارت ارشاد را به صورت جدی مشاهده میکنیم و از هیچ ارگان دیگری در این قضیه نام نبرده شده است؟
متولی فرهنگ هم دولت است، هم مجلس است، اصلاً نمیتوانیم بدون قانون، کار فرهنگی را جلو ببریم امکان ندارد. برای هر کاری که بخواهیم در جامعه به صورت هدفمند پیش ببریم و بتوانیم آن را به نتیجه برسانیم نیاز به ابزارهای، قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضاییه داریم به اضافه مراکز شوراهای عالی، مثلاً شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی، ما جداً به اینها نیاز داریم. البته به مباحثی مانند دولت الکترونیک پرداختهاند ولی در رابطه با بحثهایی که مثلاً پهنای باند ما چه اندازه باشد و فرزندان امکان تماشای چه مطالبی را داشته باشند، سخنی به میان نیامده است. به نظر شما آیا اینها موضوعات فرهنگی نیست؟!
شاخصهای توسعه کاربرد فناوری اطلاعات به صورت دقیق برای وزارت فرهنگ و ارتباطات لحاظ شده است، دولت الکترونیک، سنجش شاخصها، تمهیدات لازم برای کاهش حداقل 50 درصد از مراجعان حضوری، 30 درصد از معاملات کالا، ثبت شرکتها، اوراق بهادار، ارسال گواهینامه، انتشار اعلامیه و... همه این موارد به صورت خیلی ریز و جزئی مورد توجه قرار گرفته شده! اما در مباحث فرهنگ، قدم از قدمی در این خصوص برداشته نشده است؟ حتی موضوع ثبت نقل و انتقالات سهام و گواهینامه حق تقدم به خرید سهام، در سند برنامه ششم ما لحاظ شده است، کارهایی به وزارت فرهنگ و ارتباطات مربوط است تحت عنوان ماده شماره 17 آمده است متأسفانه اصلاً چیزی تحت عنوان فضای مجازی، مدیریت فضای مجازی و اینکه چگونه بتوانیم این فرآیندها را در مملکت پیش ببریم و بتوانیم جلوی معضلاتش را بگیریم و آن را مدیریت کنیم، هیچ چیزی عنوان نشده است. برای وزارت بهداشت، قانون تأمین اجتماعی و به طور کلی برای همه دستگاهها بندهایی در برنامه ششم توسعه لحاظ شده، ولی برای فرهنگ، اصلاً دستگاههای مرتبط را نمیبینم، خودِ شورای عالی انقلاب فرهنگی که رئیس آن رئیسجمهور است کجاست؟
آیا نهادی فرهنگیتر از دانشگاهها در کشور سراغ دارید؟ مگر آموزش و پرورش، مهدکودکها، سازمان ورزش و جوانان بسترسازی فرهنگی نمیکنند و ارتباطی با فرهنگ ندارند؟! اینکه ما در مسائل فرهنگی به تاریخ و مرمت بپردازیم خوب است کسی مخالف آنها نیست، اما آیا این همه فرهنگ ما بوده و کافی است؟
ما در بحث قضایی چه میکنیم؟ در یکی از بندهای ماده 26 آمده است: «به منظور تحقق اهداف مندرج در اصل 10، 20 و 21 سند چشمانداز سیاستهای کلی برنامه ششم مبنی بر تقویت نهاد خانواده و زن، استیفای حقوق شرعی آنها، به منظور بهرهمندی جامعه از سرمایه انسانی در فرآیند توسعه پایدار و متوازن، کلیه دستگاههای اجرایی موظف هستند با سازماندهی تقویت جایگاه سازمانی امور زنان و خانواده در دستگاه، به اعمال رویکرد عدالت جنسیتی!» این نوع نگاه بیانگر برابری جنسیتی است اگر قبول کنیم اینها با بحث عدالت جنسیتی میآیند! در حال حاضر آیا ما حقوق ضایع شده زنان در عدالت جنسیتی را ابقا میکنیم یا اینکه آن را ضایعتر میکنیم؟
مثلاً در بحث شاخصهای اشتغال، اگر زنان کار داشته باشند و شوهرشان کار نداشته باشد حقوق زنان به آنها تعلق گرفته و وضعیت زنان بهتر شده است؟ اولاً ما به نوع نوشتارش انتقاد داریم، سپس در بحث زنان و خانواده ذکر شده است: «معاونت امور زنان ریاست جمهوری موظف است تطبیق سیاستنامهها، برنامهها، دستگاههای رصد، ارتقای شاخصهای وضعیت زنان را سالانه به هیأت وزیران بدهد». معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری که یک دستگاه اجرایی است نمیتواند روی تطبیق سیاستها کار کند و نسبت به آنها ارزیابی داشته باشد.
به طور مثال؛ بنده که اجرای بخشی از امور را بر عهده دارم نمیتوانم درباره سیاستها هم نظر بدهم چراکه اگر بخواهم سیاستها را ارزیابی یا جابجا کنم مشخص است که در امور اجرایی ضعیف عمل خواهم کرد. یا اینکه اصولاً منطبق بر آن چیزی که دوست میدارم سیاستها را تنظیم میکنم در حالی که «سیاست» در جای دیگری از نظام دیده شده، توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی نوشته میشود و اجرای آن توسط معاونت امور زنان است. نگاه جامعی در این خصوص وجود ندارد.
با این وجود چرا در این بخش، تطبیق سیاستها از معاونت امور زنان خواسته شده است؟
انتقاد بنده این است که این جامعه دیده نشده است و اینها اشکال ایجاد میکند. مثلاً پایش شاخصهای وظایف و الزامات دستگاههای اجرایی، این خوب است، آئیننامه اجرایی این قضیه باید پایش اینها را مدیریت بکند و شاخصها را ارتقا بدهد، این خوب است اما برای همکاری با دستگاههای اجرایی ذیربط 6 ماه پس از تصویب این قانون، دستگاه ذیربط که دیگر فقط در بحث خانواده و زن دولت نیست واقعا اگر ما این را در چارچوب دولت ببینیم که ظلم مضاعفی به زنان است، مخصوصاً با اعمال رویکرد عدالت جنسیتی در سیاستها. عدالت جنسیتی دستورش را از کجا میگیریم؟ چه کسی گفته این مشکل اول و آخر ماست؟ کجا در این رابطه پایش شده است؟
شاخصهای ابلاغی ستاد ملی زن و خانواده، خیلی جالب است، ستاد ملی زن و خانواده در دولت گذشته تشکیل شد، برنامه عملش نوشته شد تا آخر سال 94 بودجهاش پیش بینی شده، هنوز یک جلسه تشکیل نداده است! دریغ از یک جلسه! بعد آمده نوشته شده ارزیابی تصمیمات خود در چارچوب شاخصهای ابلاغی ستاد ملی زن و خانواده.
کاری که دولت گذشته و این دولت دغدغه اجرای آن را نداشتند و هیچ کاری برای آن نکردند در عین حال که خیلی کمک میکرد در حوزه زنان و خانواده. با همکاری آن زمان که مرکز امور زنان بود و شورای عالی انقلاب فرهنگی و دستگاههای ذیربط این قضیه نوشته شده بود. من اصلاً نمیدانم این قضیه چقدر در برنامه ششم سست ورود پیدا کرده است و اصلا آن چیزهایی که مدنظر حضرت آقاست اینجا دیده نمیشود در بحث برنامههای فرهنگی ما، وزارتخانههایی که الان موظف هستند و کمیسیونهای تخصصی که دارند مشغول فعالیت در آنجا هستند حالا کمیسیون تخصصی مجلس، اینها منطبق بر این قضیه نیست، شما بحث مقاومت اقتصادی را در عدالت جنسیتی میخواهید بیاورید؟ کجا در بحث حوزه زنان و خانواده میخواهید آن را مطرح کنید؟
ـ الان یک شبههای که در برنامه ششم وارد کردهاند میگویند بحث زنان براساس سلیقه و جناح فکری خانم ملاوردی، معاون امور زنان و خانواده ریاست جمهوری نوشته شده است، نظر شما چیست؟
من نظرم این است که یک کار غیرکارشناسی است حالا هر کسی که این کار را انجام داده است، چه ایشان، چه هر کس دیگری. حوزه زنان و خانواده را اصلا نمیشناخته و نمیدانسته چه چیزهایی فرآیند، ببینید من الان به شما میگویم، اگر شما اینها را در برنامه ششم دیدید بگویید آن آدم تخصصی کار کرده است. فرآیندهای حوزه زنان و خانواده ما چون هم زن و هم بچه و هم مرد در برمیگیرد، فضای مجازی روی آن موثر است، نشریات روی آن موثر است، صدا و سیما روی آن موثر است، سینما ما موثر است، تئاتر و مد و لباسمان موثر است، تکخوانیهایمان موثر است، نوع پوششهایمان موثر است، همه این هجمهها را داریم، ماهواره و غیره. اینها تحت عنوان بحثهای حجمی است.
بحثهای اقناعی فکری، دستگاههای مرتبطی که کار فرهنگی میکنند و باید کار پایشی داشته باشند، مثلاً ما میخواهیم ادب را در خانوادهها بنیادی کنیم و در این رابطه پایهای برنامهریزی کنیم، در این رابطه ما فیلم میخواهیم، تئاتر میخواهیم، بنر شهرداری میخواهیم، فرهنگسراهای ما باید در این رابطه کار کنند، کلیپ، کارتون، صدا و سیما و سخنرانیها، علما، مساجد، حوزه علمیه همه باید با هم در این مسئله وارد شوند و برتریهای این نوع اندیشه را بگویند، عدم برتریهای این نوع اندیشه که اگر اجرایی نشود چه ضررهایی میتواند در خانواده و جامعه داشته باشد و شخصیت و هویت و همه باید دیده شود، الان کجاست؟ کدام یک از دستگاهها آمدند پای کار؟
من نمیدانم سلیقه کیست، سلیقه هر کسی که هست، آن فرد به مسائل اِشراف نداشته و به هیچ وجه علمی نگاه نکرده است. حتی از زاویه آسیبهای اجتماعی خانه و خانواده هم نگاه نکرده است! شما میتوانید بگویید بحث طلاق یک وجههاش فرهنگی نیست؟ نمیتوانید یا اینکه بحث ازدواج یک بخش مهمش فرهنگی نیست؟ سن ازدواج، سن باروری، داشتن فرزند، فرزندپروری، آیا این امور، فرهنگی نیستند؟ بحث جمعیت، یعنی ما باید اطلاعاتی از شرایط جمعیتمان داشته باشیم؟ اصلاً اینها در سند برنامه ششم توسعه دیده نشده است بلکه یک نوع کلی گویی وارد شدن به مسائل فرهنگی کشور است در حالی که اگر این کلی گویی را در تمام موارد سند برنامه ششم میدیدم میگفتم برای همه کلی نوشتهاند و در جای دیگری باید ریز و جزئی شود. در حالی که میبینیم برای وزارتخانهای مانند فرهنگ و ارتباطات کاملاً اینها جزیی و کوچکترین نقطهاش را هم دیدهاند، چطور آن کسی که آنجا بود کاملاً متخصصانه عمل کرده است البته یکسری از وظایف آنها را هم مانند فضای اینترنت را نادیده گرفتهاند.
این صنعت در فضای فرهنگی خیلی نادیده گرفته شده و بسیار سطحی با آن برخورد شده است. شما ببینید ورزش بچههای ما به فرهنگ ربط دارد یا ندارد؟ اگر نظام سلامت بدن انسانها بخواهد مبانی فرهنگی نداشته باشد، آرامش اجتماعی، قانونمند شدن، همه و همه و اینها همه را میخواهیم بسپاریم به دست «NGO»ها و برونسپاری کنیم به قول خودشان! «NGO»ها که بعضی از آنها داخلی هستند و برخی دیگر از طرف سازمان ملل حمایت میشوند، ما میخواهیم فرهنگمان را به دست خارجیها بدهیم؟! این بودجهاش از کجا باید بیاید؟ بحث فرهنگ را چه کسی باید پشتیبانی کند؟ مردم در فرهنگ ما سرمایهگذاری میکنند، در فرهنگ عاشورایی سرمایهگذاری میکنند، در نذر و نیازشان، بله مردم ما آنجا به خوبی هزینه میکنند، در ساختن مدرسه هم همینطور ولی اگر الان بگویید میخواهیم یک فیلم یا یک تئاتر بسازیم مردم شراکت میکنند؟
واقعاً فرهنگ در این رابطهها نادیده گرفته شده است من حتی صنایع نوشتافزاری را ابزار فرهنگ میبینم؛ شیشه نوشابهای که دست بچههایمان میدهیم یا چیپسی که میخورند و بستهبندی آن به شکل غربی است، جزو شاخصهای فرهنگی کشور به شمار میرود، از جزئیترین بحث گرفته تا تفریحات بچههای ما و تا نظام مطالعاتی افراد خانوادههای ما تا اختلاط در محیطهای کار تا بحث ازدواج و طلاق و تمام اینها بحثها خیلی مهمی است که متأسفانه در برنامه ششم توسعه به آن پرداخته نشده است.
ـ بعضی از کارشناسان و اعضای شورای انقلاب فرهنگی معتقدند آن مباحثی که در شورا به صورت جزئی مورد بحث قرار گرفته در جمعبندی و نتیجه گیری که منجر به تدوین برنامه شده است، حذف شده و اصولا نادیده گرفته شده است. نظرتان چیست؟
کاملاً همینطور است، یکی از این مباحث، بحث جمعیت بوده که به طور کامل مبحث جمعیت را از متن برنامه ششم توسعه حذف کردهاند؛ یکی از چیزهایی که در شورا ما به آن رسیدیم برای ثبات خانواده و پایین آوردن بحث طلاق و اصلا نیاز کشور است که برای آینده کل کشور که اگر جمعیت کشور بشود 30- 35 میلیون نفر، طبق برآوردهای سازمان ملل سال 2015، که نیمی از اینها سالمند هستند، میماند 10- 15 میلیون نفری که نیمی از آنها بچه هستند با 7- 8 میلیون نفر ما مرزهایمان را هم نمیتوانیم جمع کنیم، چاههای نفتمان را میخواهیم جمع کنیم؟ اقتصادمان را میخواهیم پایدار کنیم؟ یعنی در آینده با بحران روبرو هستیم اما این مسئله از برنامه ششم حذف شده است.
حضرت آقا در این رابطه تا کنون 20 بار در سخنرانیهایشان گفتند سیاستهایشان را دادند، اصلا انگار نه انگار ما هم در شورای عالی انقلاب فرهنگی به آن پرداختیم، اصلا نوشته نشده است. همین مباحثی که من به شما گفتم در جلسات مختلف بحث شد، درباره تک تک آنها صحبت شد و نوشته شد و داده شد ولی متأسفانه در تبیین و نوشته پایانی سند برنامه ششم، دست ما خیلی خالی است.
ـ شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان یک جایگاه و قرارگاه فرهنگی کشور به حساب میآید، چرا در نهایت شاهد حضور مؤثر اعضای شورا در این قضیه نیستیم؟
کسانی که تدوین سند برنامه ششم را برعهده دارند نباید سلیقهای برخورد کنند واقعا ما در این زمینه مشکل داریم و مشکل اصلی هم این است که اصلاً سیاستهای برنامه ششم که سیاسی نیست که افراد، جناحبندی شده آنجا حضور پیدا کنند. حضرت آقا وقتی چنین نامهای را برای جناب آقای روحانی رئیسجمهورمان نوشتند و خواستند این سند بر این مبانی نوشته شود، اینها سیاستهای کلی برنامه ششم را خودشان نوشتند و قبول دارند وقتی در متن سند آورده نمیشود یعنی در حقیقت، جناحبندی شده به این قضیه نگاه میکنند در حالی که واقعاً این گونه نیست.
سند برنامه ششم تا اجرایی شود و به تصویب نهایی برسد زمان میبرد و اکنون که یک سال بیشتر از عمر دولت باقی نمانده است و به این دولت ربط ندارد، برای دولت آینده و برای برنامه ششم توسعه کشور است کما اینکه این دولت، برنامه پنجم توسعه را هم داشت و باید آن را اجرایی میکرد. یعنی قانون ما این پیش بینی را کرده است، نمیشود مثلاً این دولت که در این دوره است یک سند بنویسد اجرایی کند، تا آن را بخواهد بنویسد 3 سال طول میکشد بعد دولت بعد بیاید، اگر بخواهیم به این شکل به آن نگاه کنیم ما هیچ وقت نمیتوانیم سند برنامه ششم توسعه را داشته باشیم، مسئله خیلی مهم است.
در احکام برنامه ششم، واحدهای آنها خیلی محدود دیده شده است، مدارس، بیمارستان، ورزشگاه. نظر من و سایر منتقدین این است که کار علمی برجستهای در این خصوص در سند انجام نشده است. یک مقداری آن چیزی که افراد فکر کردند باید وارد شوند فقط از آنها یک کلیاتی نوشتهاند.
یک مسئول اجرایی کشور میتواند نگاه سیاسی خاص داشته باشد ولی نمیتواند با نگاه سیاسیاش کار اجرایی کند، مشکل ما این است. حضرت آقا در نشستی با کارمندان آموزش و پرورش در بحث آموزش زبان انگلیسی موضعگیری کنند، گفتند اولاً با یک زبان نروید آن بحث نفوذ زبان را هم ببینید. در صورتی که آقای رئیسجمهور در این رابطه گفته است ما باید در راستای فرهنگ زبان انگلیسی قدم برداریم و ترویج زبان را باید داشته باشیم. آقا دقیقا به معلمان گفته ما نباید داشته باشیم، او دقیقا مصاحبه کرده است و گفته باید داشته باشیم.
این نشان میدهد ما نظامیافتگی در فرهنگ نداریم چون زبان یکی از مؤلفههای فرهنگ جامعه است، ما زبان خودمان را هم درست صحبت نمیکنیم، اختلال داریم، الان جزو پرستیژ و هویتیابی فرزندانمان است که چهار تا لغت انگلیسی بلد باشند. حضرت آقا میفرمایند: من با این کلمه «بِرند» مخالفم، فردا میآیند کلمه بِرند را برمیدارند و کلمه دیگری جای آن میگذارند، آقا میفرمایند من با محتوای برند، دنبال برند رفتن، برند ایجاد کردن مخالفم، این فرهنگ نادرست و تجملی است، این فرهنگ غیر اقتصاد مقاومتی است، این زاویه فرهنگ غلط است. من در حوزه زنان و خانواده نگاه میکنم آقا تمام جزئیات را در صحبتهایشان میگویند ولی متأسفانه ما چیز دیگری میبینم.
ما امروز کلی اعتراض از سوی دانشجویان مسلمان و اساتید داریم که تماس گرفتند و واقعاً اعتراض شدیدی هم داشتند که برای چه نظرات و سخنان رئیس جمهور، مخالف نظرات آقاست؟ این چه شورای عالی انقلاب فرهنگی است؟! که دستور داده شده است به شورای عالی انقلاب فرهنگی پیگیر آموزش زبان انگلیسی هم باشد.
ـ آیا شورا این قابلیت و توانایی را دارد که اعتراضات خود را بیان کند؟
بله حتماً و مسلماً ما میتوانیم با مواردی که خلاف مصلحت کشور و منویات رهبری است مخالفت یا اعتراض کنیم، چون شورای عالی انقلاب فرهنگی یک دستگاهی است زیرمجموعه خودِ مقام معظم رهبری و رئیس شورا هم که شخص رئیس جمهور است، اصلا ما در کشور مقامی بالاتر از رهبری نداریم.
احتمالاً ایشان اشراف به موضوع نداشته است چنین موضع گیریای کرده است یا اینکه یادش رفته است. ما جداً در بحث زبانهای خارجی در سطح کشور مشکل داریم. شما کتابهای زبان انگلیسی که در محافل مذهبی ما آموزش داده میشود را مطالعه کنید تمام متنهایش رابطه بین دختر و پسر است، چرا چون نظام فرهنگی، فرهنگ غربی است و آنها باید با این نماد جلو بروند.
ـ یک انتقادی که به شورای عالی انقلاب فرهنگی وارد است، این است که شورای عالی انقلاب فرهنگی تا حدودی انفعالی عمل میکند باید یک تکانی به خودش بدهد.
این انتقاد را ما قبول داریم. ما اعضاء شورای فرهنگی-اجتماعی زنان، واقعاً انفعالی برخورد نمیکنیم. اگر سرچ کنید بیشترین مصاحبهها و گفتوگوها را شورای فرهنگی-اجتماعی زنان داشته است. بخشهایی که انفعالی برخورد میکنند به نظر من واقعا باید مطالبه شود. شورای عالی انقلاب فرهنگی در واقع برای اینکه انقلاب فرهنگی شکل بگیرد، تشکیل شده است آن هم در راستای برنامه ایرانی ـ اسلامی نه در راستای برنامههای آمریکا! حتماً باید موضعگیریهای قویتری در این راستا داشته باشد.
شورای اجتماعی فرهنگی زنان که یکی از شوراهای اقماری است خیلی اینجا مورد انتقاد هستیم، خانم ملاوردی به عنوان یکی از اعضا در جلسات ما بسیار مورد انتقاد قرار میگیرد، جاهایی که لازم باشد ما تذکر میدهیم و انفعالی برخورد نمیکنیم. به هر حال ما زیرمجموعه مقام معظم رهبری هستیم. اینجا نهادی است که رئیس آن رئیسجمهور است. بنده معتقدم سیاستگذاری فرهنگی نباید رنگ و بوی سیاسی بگیرد، کما اینکه سیاسیون به خاطر پیش بردن بحثهای سیاسیشان مداخله کرده و اثر میگذارند و ایجاد چالش میکنند، اینها باید دیده شود. مثلاً سازمان ملل برای ما برنامهریزی میکند. گزارشهای احمد شهید در این راستا میآید و میخواهد فرهنگ ما را تحت تأثیر قرار بدهد.
به طور مثال «VOA» حضور زنان ما را در ورزشگاه پشتیبانی میکند که حتماً باید بروند، کما اینکه اینها باید در نظر گرفته شوند ولی آنجایی که میخواهد برنامهریزی کند باید دشمن شناسی هم داشته باشد و برنامه صحیح اسلامی را بریزد و اجرایی کند. اجرای آن دست دولت است ولی سیاستگذاریاش اینجاست و حتماً باید ملاحظات دیده شود اگر نشود اینها نقض قوانین است بالاخره اینها قوانین کشور است و نوشته شده است و دستگاههای مکلف هم دیده شدهاند.
البته نمیخواهم از خودمان دفاع کنم و بگویم کار ما درست است ولی میخواهم بگویم ما در حد توانمان در این رابطه که انفعالی برخورد نکنیم، کار کردیم.
من تا به حال چندین مصاحبه نسبت به موضعگیریهای معاونت امور زنان، برنامه ششم انجام دادهام، خانم دکتر خزعلی هم همینطور. بحث سامانه 101 مصاحبه کردم، در بحث اینکه مثلاً 10 درصد زنان ما حجاب اختیاری هستند، روی موازین شرعی ما اصلاً نمیتوانیم این را به رفراندوم بگذاریم و افراد بیایند رأی بدهند، ما جمهوری اسلامی ایران هستیم و همین الان داریم شهید مدافع حرم تشییع میکنیم، یعنی چه یک عده نظرشان روی این است؟! نظرشان هر چه میخواهد باشد. نگویند که آزادی نداریم که اکثریت مردم ما بیش از 98/2 درصد به جمهوری اسلامی رأی دادند، هنوز هم سالانه رأی میدهند، رأی مردم در راهپیمایی روز 22 بهمن، راهپیمایی روز قدس، 9 دی رأی مردم مشخص است، رأیی که در مجلس و جاهای دیگر میدهند.
حضور اجتماعی مردم کاملاً جایگاه خودش را دارد و مردم مخالف این نوع نگاه هستند و این جایگاه هم مشخص است و به نظر من باید به این موارد رسیدگی شود. اگر شما در شورای فرهنگی-اجتماعی زنان جایی حرکت انفعالی سراغ دارید بفرمایید بنده آن را تصحیح میکنم.
ـ یکی از اساتید درباره تدوین برنامه ششم توسعه گفته بود: «پشت درهای بسته که نمیشود یک برنامه را نوشت باید شورای عالی انقلاب فرهنگی خودش را بیشتر نشان بدهد و بتواند عملکرد مثبتی داشته باشد.
کاملاً همینطور است باید شورای عالی انقلاب فرهنگی حضور تأثیرگذارتر و پررنگتری داشته باشد باید حتماً برخورد کند و عکسالعمل نشان دهد به نظر من کاملاً درست است و البته که ما میتوانیم پررنگتر عمل کنیم و این مطالبات مردمی است.