امامرضا(ع) در منظر دانشمندان و علمای اهلسنت نیز، جایگاهی رفیع و
مقامی والا دارند. به دیگر سخن، تنها قلبهای شیعیان، شیفته آن امام همام
نیست؛ بلکه شعاع نافذ علم و زهد امام رئوف(ع)، مرزهای کلامی و اعتقادی را
درنوردیده است.
«غیاثالدین بن همامالدین»، مشهور به «خواندمیر»، عالم
شهیر شبه قاره هند، در شرح فضایل امام رضا(ع) مینویسد:«اقارب و اجانب از
مشرق تا مغرب، بر وفور علوشان و سُمُوّ مکان آن امام وافر احسان، اعتراف
داشتهاند و دارند و اقاصی و ادانی، بلکه جمیع افراد انواع انسانی، مناقب و
مفاخر آن حمیده مآثر را، بر صحایف ضمایر نگاشتهاند و مینگارند. کرامتش
از هرچه تصور توان کرد، بیشتر بُوَد و امامتش، به موجب نص آباء بزرگوارش،
معین و مقرر.»(خواندمیر؛ 1450)
ارادت علمای اهلسنت به ساحت ثامنالحجج(ع)
«محمد بن طلحه نصیبی»، عالم مشهور اهل سنت، در کتاب خود، «مطالب السؤول»،
امام هشتم شیعیان را با واژگانی سراسر احترام و تکریم، میستاید و
مینویسد: «علی بن موسی (ع) را ایمانی در نهایت بود و شأن و منزلتی داشت به
غایت. شخصیتش در برگیرنده صفات برجسته و مکارم اخلاق بود و رفتارش، نشان
میداد که از تبار رسول گرامی اسلام(ص) است. در مناقب او هر چه سخن بگویم،
باز کم است.»(نصیبی؛ ص295) «نصیبی» به این فرازها اکتفا نکرده و در کتابش،
برخی کرامتهای آن حضرت را هم نقل کردهاست.
مورخان معروف و مشهور سنی
مذهب، مانند «طبری» و «ذهبی»، امام رضا(ع) را فاضلترین، باتقواترین و
دانشمندترین شخصیت دوران خود، لقب دادهاند. «محمد بن احمد ذهبی» در کتاب
«سیر اعلام النبلاء»، از امام رضا(ع) با عنوان «الامام السیّد» یاد میکند
و آن حضرت را شایسته خلافت و حکمرانی بر تمام مسلمانان میداند.(ذهبی؛
ص387)
«مسعودی»، مورخ مشهور نیز، دیدگاه سایر مورخان و علمای بزرگ اهلسنت
را درباره امامرضا(ع)، در کتاب ارزشمند «مروجالذهب» تکرار میکند و
مینویسد:«فلم یجد فی وقته احداً أفضل و لا أحقّ بالأمر من علی بن
موسیالرضا(ع)؛ در آن زمان، هیچ فردی بهتر و مُحِقتر از علی بن
موسیالرضا(ع)، برای امر خلافت، پیدا نمیشد.»(مسعودی؛ ص339)
«عبدا... بن
اسعد یافعی»، عالم اهلسنت و شافعی مذهب هم، در کتاب خود، «مرآة الجنان»،
امام رضا(ع) را ستوده و آن حضرت را دارای مناقب بسیار دانسته است.(یافعی؛
10)
همچنین، در میان علمای معاصر اهلسنت، «مؤمن شبلنجی»، در کتاب ارزشمند
«نورالابصار»، در تکریم امامرضا(ع) بسیار کوشیده است. «شبلنجی» روایت
مشهور «سلسلةالذهب» را در کتاب خود نقل کرده و امام را با القاب «صابر»،
«زکی»، «ولی» و «رضا»، ستوده است.
«محمد بن حِبّان بُستی» نیز، یکی دیگر از
علمای مشهور اهلسنت است که شیفته کرامات و مناقب امامرضا(ع) بود. وی در
کتاب خود با عنوان «کتاب الثقات»، درباره جایگاه و کرامات آن حضرت
مینویسد: «علی بن موسی الرضا(ع)، از بزرگان، دانایان، نخبگان و بزرگواران
اهل بیت(ع) و بنی هاشم است. روایاتی که از او نقل شدهاست، جملگی ثقه و
معتبرند. من بارها مرقد مطهر او را زیارت کردهام. زمانی که در توس بودم،
هر مشکلی برایم پیش میآمد، مرقد مطهر علی بن موسی الرضا(ع) را زیارت و
برای برطرف شدن مشکلم دعا میکردم؛ پس دعایم مستجاب و مشکلم حل میشد. این
کار را به دفعات تجربه کردم و جواب گرفتم.
خداوند ما را بر محبت مصطفی و
اهل بیتش(علیهمالسلام)، بمیراند.»(کتابالثقات؛ 475) «ابن حِبّان» یکی از
برجستهترین علمای اهلسنت در قرن چهارم هجری قمری است.
«ذهبی» در
«سیراعلامالنبلا»، او را «علامه» و «شیخ خراسان» مینامد و از علمای بنام
عصر خود می شمارد (ذهبی؛ 92) در کتابهای روایی اهلسنت هم، روایات پرشماری
از امامرضا(ع) به چشم میخورد.
دو روایت مشهور نقل شده از آن حضرت، یعنی
«سلسلهالذهب» و «الایمان»، بیش از سایر روایات مورد توجه علمای اهلسنت
قرار گرفتهاست.
برخی از آنها مانند «اسحاق بن راهویه»، درگذشته به سال
238هـ.ق، «احمد بن حرب نیشابوری»، درگذشته به سال 234 هـ.ق؛ «یحیی بن
یحیی»، درگذشته به سال 226 هـ.ق و «محمد بن اسلم توسی»، در زمره کسانی
هستند که حدیث «سلسلهالذهب» را بی واسطه، از امام رضا(ع) روایت کردهاند.
«محمد بن اسلم توسی»، یکی از افرادی است که پس از ورود امام(ع) به نیشابور،
از آن حضرت تقاضای نقل حدیث کرد.
ارادت شعرای اهل سنت به امام رضا(ع)
حکایت توجه و ارادت شاعران بزرگ سنی مذهب به امامرضا(ع) هم، جالب و
شنیدنی است. «شیخ عبدالرحمن جامی»، شاعر بلندآوازه ایرانی که در میان
اهلسنت، به ویژه در خراسان، جایگاهی مهم و معتبر دارد، ضمن ابیاتی، به مدح
حضرت ثامنالحجج(ع) میپردازد و مینویسد:«سلامٌ علی آل طه و یس/ سلامٌ
علی آلِ خَیرِ النّبیین؛ سلامٌ علی رَوضَةٍ حلّ فیها/ امامٌ یُباهی بهِ
المَلَکُ وَ الدّینُ؛ امام بحقّ، شاه مطلق که آمد/حریم دَرَش قبله گاه
سلاطین؛ شه کاخ عرفان، گل شاخ احسان/ دُرِ دُرجِ امکان، مَه بُرج تمکین؛
علیّ بن موسی الرّضا کز خدایش/ رضا شد لقب، چون رضا بودش آیین؛ ز فضل و شرف
بینی او را جهانی/ اگر نَبوَدت تیره چشم جهان بین؛ پی عطر روبند حوران
جنّت/ غبار درش را به گیسوی مشکین؛ اگر خواهی آری به کف دامن او/ برو دامن
از هرچه جز اوست برچین.» «خالد نقشبندی شافعی»، شاعر و عارف قرن 12 هجری
قمری نیز، پس از زیارت مضجع شریف امامرضا(ع)، درباره مقام والای آن حضرت،
چنین سرودهاست:«این بارگاه کیست کز عرش برتر است/ وز نور گنبدش همه عالم
منور است؛ بهر نگاهبانی کفش مسافران/ بر درگهش هزار چو خاقان و قیصر است؛
این بارگاه قافله سالار اولیاست/ این خوابگاه نور دو چشم پیمبر است؛ این
جای حضرتی است که از شرق تا به غرب/ وز قاف تا به قاف جهان سایه گستر است؛
این روضه رضاست که فرزند «کاظم» است/ سیراب نوگلی ز گلستان «جعفر» است.»
جایگاه والای زیارت امامرضا(ع) در میان علمای اهلسنت
حرم مطهر امامرضا(ع) در مشهد توس، از دیرباز مورد احترام علما و بزرگان
اهل سنت بودهاست. «عبدالحی بن احمد بن عماد» در کتاب «شذرات و الذهب»،
مینویسد:«علی بن موسیالرضا(ع)، امام ابوالحسن الحسینی که آرامگاهش در توس
است حرمی بزرگ و زیبا دارد که محل آمد و شد زائران است.»(شذراتالذهب؛
ص14)
«ابنحجر عسقلانی» نیز، در کتاب «تهذیبالتهذیب»، ضمن نقل روایاتی از
امامرضا(ع)، تعدادی از بزرگان و علمای اهلسنت، مانند «ابیبکر بن خزیمه»
را زائر دائمی مرقد مطهر آن امام همام میداند و مینویسد:«شدت تکریم و
تعظیم ابنخزیمه نسبت به مرقد علیبنموسیالرضا(ع) شگفتانگیز بود و تضرع و
توسل وی به آن مکان مقدس، انسان را به حیرت وا میداشت.»(تهذیبالتهذیب؛
388) این ماجرا، توسط «حاکم نیشابوری» نیز، نقل شدهاست. بیتردید، این
تکریمها و زیارتهای مداوم، نقش مهمی در توسعه و گسترش بارگاه ملکوتی
ثامنالحجج(ع) داشتهاست.
بخشهای معتنابهی از بناهای موجود حرم مطهر رضوی،
توسط حکمرانانی بنا شدهاست که شیعی مذهب نبودهاند. یکی از مشهورترین این
افراد، «گوهرشاد»، همسر فرهنگدوست «شاهرخ» تیموری است که بنای عظیم مسجد
گوهرشاد، با همت و هزینه او ساخته شد. پیش از «گوهرشاد» نیز، در دورههای
سامانی، غزنوی و خوارزمشاهی، حکمرانان خراسان اهتمام فراوانی نسبت به توسعه
و تزئین حرم مطهر امامرضا(ع) داشتند.
منابع:
1- ذهبی، محمد بن احمد؛ سیر اعلام النبلاء؛ ؛ مؤسسه الرساله؛ بیروت؛ 1414؛ ج 13 و 9
2- خواندمیر، غیاثالدین بن همامالدین؛ تاریخ حبیبالسیر؛ خیام، تهران؛ 1380؛ ج 2
3- مسعودی، علی بن حسین؛ مروج الذهب و معادن الجوهر؛ دارالهجره؛ قم؛ 1409؛ ج 3
4- یافعی، عبدا... بن اسعد؛ مرآة الجنان و عبرة الیقظان؛ بیروت؛ بیتا؛ ج2
5- شبلنجی، مؤمن؛ نورالابصار فی مناقب آلبیت النبی الاخیار، شریفالرضی؛ قم؛ بیتا
6- ابن عماد، عبدالحی بن احمد؛ شذراتالذهب فی اخبار من ذهب؛ دار اینکثیر؛ بیروت؛ ج3
7- عسقلانی، ابن حجر؛ تهذیب التهذیب؛ دارصادر؛ بیروت؛ ج 7
8- نصیبی، محمد بن طلحه؛ مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول؛ مؤسسه البلاغ؛ بیروت
9- بُستی، محمد بن حِبّان؛ کتاب الثقات؛ دارالفکر، بیروت، 1393 هـ.ق؛ ج 8