هر هفته از ملایر به مشهد میآیم
حاج عباس اصالتا ملایری است و از سال ۷۵ تا الان، هر هفته حدود ۲۰ ساعت مسافت طی میکند تا خود را به گنبد و دستههای طلایی امام رضا برساند. «حدود ۲۰ سال است که خادم امام رضا هستم و هر هفته از ملایر با قطار و اتوبوس خود را میرسانم. اول سری به قم میزنم و در حرم حضرت معصومه دو رکعت نماز به نیابت امام رضا میخوانم در واقع نایب الزیاره امام رضا برای حضرت معصومه میشوم. در این ۲۰ سال هر هفته به خدمت امام رضا میآیم و با اینکه جانبازم و قلبم ناراحت است، هر بار که به حرم می روم و دستی روی ضریح میکشم حالم بهتر می شود و بر می گردم.»
همرزم شهید چمران بودم
خادم امام رضا با اینکه جانباز ۷۰ درصد است و ریههایش شیمیایی، باز هم دست از امام رضا نکشیده است. «در جبهه همرزم شهید چمران بودم و با هم به شناسایی میرفتیم. در یکی از همین شناساییها معبر بسته شد و من شیمیایی شدم. جالب است که در خانه حتما باید کپسول اکسیژن داشته باشم اما تا پایم به حرم باز میشود، نفسم هم باز میشود.» همین تجربه شناسایی در جبهه باعث میشود که بعدها در حرم رضوی هم ارزیاب بشود. «من حدود ده سال در حرم ارزیاب بودم. یعنی لباس خادمان، وضعیت نظافت و غیره را کنترل و یادداشت میکردم. البته چون من لباس خادمی به تن نداشتم، کسی مرا نمیشناخت. یعنی یک جورهایی نامحسوس بودم! بعد از آن هم چند سالی است که مسئول بخش امانات هستم.»
قهرمان تیراندازی کشورم!
داستان خادمی آقای رضایی به چهل سال پیش برمیگردد. وقتی که در جوانی قهرمان کشوری بود و اقامت یک ماهه او در مشهد، هوای خادمی به دلش میاندازد. «من ده سال قهرمان صخره نوردی و دو با مانع بودم و مدال طلا دریافت کردم. در سال ۴۸ اولین مدال قهرمانی را گرفتم و تا سال ۶۲ هم می دویدم. علاوه بر آن قهرمان تیراندازی هم هستم و مقام کشوری دارم. یکی از رکوردها را در همین مشهد زدم و در یک ماهی که در مشهد بودم، تصمیم گرفتم برای خادمی ثبتنام کنم و بالاخره بعد از بازنشستگی توانستم خادم حرم امام رضا شوم.» حاج عباس در رشتههای صخرهنوردی تا دوومیدانی و پرتاب نیزه فعالیت داشته و در آنها مدال هم گرفته و به گفته خودش فقط سه سال در دوومیدانی رکورددار بوده است. حتی همین دو سال پیش هم در تیراندازی معلولین شرکت میکند و مقام کسب میکند.
حاج عباس هم مثل تمام خادمها پر است از خاطرات آدمهایی که به نیمنگاه سلطان شفا پیدا کردهاند یا گرهی از گرههای زندگیشان باز شده است. از خانمی که با اشک برای علیبنموسیالرضا چشمش بینا شده تا مردی که با توسل به امام هشتم سرطان را پشت سر گذاشته و به همین خاطر هر سال ده درصد سود کارخانهاش را به آستان این حضرت تقدیم میکند. «من بارها کمک و حضور امام رضا را در زندگیم احساس کردهام. همین که قلب من با این جانبازی و عمل باز هنوز کار میکند، از لطف امام رضاست.»