سرویس جهان مشرق - در حالی که امروزه آغاز هر جنگ تمام عیاری برای آمریکا، در شرایط وخیم اقتصادی، هزینه های بسیار گزافی به دنبال خواهد داشت، زرادخانه تسلیحات «ضد دسترسی/ محصور سازی»(A2/AD) چین، یکی از رقبای اصلی آمریکا، و رشد فزاینده توان هوایی و ناوهای هواپیمابر این کشور، هم می تواند تا سال 2025 برتری در یک جنگ مستقیم با آن را برای آمریکا غیرممکن کند.
اندیشکده «رَند»، یک موسسه پیشرو در تبیین راهبردهای دفاعی در ایالات متحده، اخیرا در گزارش تحلیلی-توصیه ای خود به تبعات یک جنگ محتمل میان آمریکا و چین پرداخته است. در حال حاضر، افزایش تنش ها در دریای چین جنوبی میان آمریکا و متحدانش و چین تصویری نه چندان روشن از آینده نه چندان دور روابط میان دو قدرت نظامی برتر دنیا پیش روی ناظران ترسیم کرده است. گزارش رند از جنگ محتمل در 2025، تصویری وحشتناک از ابعاد و تبعات میان ایالات متحده و چین ارایه می کند.
طبق تحلیل رَند، در حالی که امروز وقوع هر جنگی هزینه های گزاف برای آمریکا در پی خواهد داشت، توسعه فزاینده زرادخانه ضددسترسی/ محصورسازی چین، همین طور افزایش توان هوایی و ظرفیت ناوهای هواپیمابر آن می تواند دستیابی به برتری نظامی و یک پیروزی تعیین کننده را برای آمریکا در یک جنگ محتمل با این کشور تا 2025 غیرممکن سازد:
" یک جنگ برنامه ریزی شده میان ایالات متحده و چین بسیار ناخوشایند است، لیکن خطر وقوع یک بحران با مدیریت نادرست که بتواند آتش تخاصم را شعله ور کند، قابل نادیده گرفتن نیست. پیشرفت های فناوری در توانایی هدف قرار دادن نیروهای متقابل، شرایط «موازنه نیروی متعارف» را ایجاد می کند، که در آن هر یک از طرفین از ابزاری برای ضربه زدن و تخریب نیروهای طرف دیگر، و از همین رو، انگیزه هایی برای حمله بی درنگ، اگر نه اولین حمله، برخوردار است."
در واقع دو طرف آن قدر می جنگنند تا مردم آن ها خسته شوند و پایان دادن به مخاصمه را طلب کنند، امری که رخ نمی دهد مگر این که شمار کشته ها از حد شمارش خارج شود.
«رَند» برآورد خود از تلفات انسانی مورد انتظار در هر جنگ محتمل میان دو کشور را ارایه نمی کند، ولی میزان نابودی ناوهای هواپیمابر و سایر ساز و برگ اصلی جنگی از هر طرف را تخمین می زند. هر ناو هواپیمابر «کلاس نیمیتز»Nimitz، حدود 6000 ملوان و تفنگدار را در هر ماموریت حمل می کند. از دست رفتن هر یک از این ناوها به اندازه تلفات نیروی جنگی ائتلاف در کل جنگ عراق(2003)، خواهد بود.
USS John C. Stennis در دریای چین جنوبی
این مطالعه توصیفی از توان فناوری پیشرفته چشمگیر هر دو طرف ارایه می دهد که با توجه به دارایی هایی نظامی موجود و در حال ساخت هر کدام، چندان غافلگیرکننده نیست. این گزارش از سیستم های تسلیحاتی خاصی نام نمی برد، ولی پیش بینی می کند که فرضا جنگنده های نسل پنجم قادر خواهند بود نسل چهارمی ها را تقریبا بدون دریافت خسارتی، سرنگون کنند. آمریکا اخیرا دومین جنگنده نسل 5 خود، اف-35 آذرخش 2 را عملیاتی کرده است. دیگر جنگنده پیشرفته ایالات متحده، اف-22 رپتِر، از 2005 در خدمت نیروی هوایی آمریکاست. چین در حال ساخت 4 جنگنده نسل پنجم است: J-20، J-32، J-23، J-25.
J-20
J20 و J32 به احتمال قوی در 2025 عملیاتی می شوند و رقیبی جدی برای جت های نسل پنجم امریکا خواهند بود.
تا 2025، چین با اضافه کردن دو ناو هواپیمابر دیگر، مجموع این نوع ناو خود را به 3 فروند خواهد رساند. در حال حاضر یک هواپیمابر با نام Liaoning در خدمت نیروی دریایی ارتش آزادیبخش خلق چین است که از روسیه خریداری شده است و یک فروند در همین کلاس، البته با طراحی کاملا بومی، در حال ساخت است.
F-22 Raptor
با وجود این که جنگنده های نسل پنجم و ناوهای هواپیمابر آمریکا به لحاظ تعداد از چین برتر است، اما زرادخانه موشکی به شدت رو به رشد چین، آمریکا را وا می دارد که در برابر چین احتیاط پیشه کند یا تن به ریسک تلفات سنگین بدهد.
جدای از جنگ متعارف، حملات سایبری، جنگ افزار ضدماهواره ای و اختلال در تجارت هم هر دو کشور را تهدید می کند.
ناو هواپیمابر Liaoning چین
هر دو طرف، تسلیحات ضدماهواره ای دارند و نسبت به چنین حمله ای تقریبا آسیب ناپذیرند، به این معنا که هر دو کشور قادرند بخش قابل توجهی از ماهواره های یکدیگر را نابود کنند. نابودی سیستم های ماهواره ای آمریکا می تواند برای باقی دنیا مشکل ساز باشد، چرا که تقریبا تمام واحدهای جی پی اس به ماهواره های امریکا وصل هستند.
اف-35 آذرخش 2
حملات سایبری می تواند شبکه های آسیب پذیر در دو طرف اقیانوس آرام را فلج کند، از جمله بسیاری از سرورهای رایانه ای که خدمات عمومی و سرویس های ضروری مثل بیمارستان ها را پشتیبانی می کنند.
اختلال در بازرگانی هم می تواند به هر دو کشور ضربه بزند، ولی طبق گزارش رَند، چین آسیب گسترده تری را از این لحاظ متحمل خواهد شد.
بخش بزرگی از بازرگانی آمریکا از طریق اقیانوس آرام صورت می گیرد، ولی به ادعای رند، چین تا 95 درصد به بازرگانی از طریق اقیانوس آرام متکی است و از این رو یک مناقشه تمام عیار در اقیانوس آرام، چین را از نظر اقتصادی بیشتر از آمریکا متضرر خواهد کرد.
در عین حال، علی رغم این که گزارش رند احتمال برنده شدن چین را در چنین جنگی بسیار نامحتمل می داند، ولی اذعان می کند که این جنگ چنان خونین و پرهزینه برای طرفین است که حتی آمریکایی های عادی نیز متحمّل رنج بسیار خواهد شد، چه برسد به پرسنل نظامی و خانواده هایشان که اوضاعی وخیم تر خواهند داشت.
در بخشی از گزارش آمده است: " در 2025، تلفات انسانی آمریکا می تواند از «قابل ملاحظه» تا «سنگین» باشد، تلفات انسانی چین همچنان بسیار سنگین خواهد بود، گرچه نسبت به 2015 کم تر است و این به دلیل تضعیف توانایی های ضربهزنی آمریکا(در برابر چین)، حتی در یک جنگ طولانی است."
دو واقعیت وجود دارد که این تصویر آزاردهنده را تا حدی تعدیل می کنند. نخست، رهبران هر دو طرف مشتاق به جنگ مستقیم با هم نیستند. دوم، هیچ کدام از طرفین واقعا تمایلی ندارد که با شلیک اولین کلاهک هسته ای، آغازگر یک جنگ ویرانگر نامتعارف باشد و از این رو، به احتمال قوی این جنگ در محدوده یک جنگ متعارف باقی خواهد ماند.
سیستم دفاع موشکی THAAD امریکا، مستقر در کره جنوبی
اما خبر بدی هم وجود دارد: تنش های فزاینده میان دو کشور، به ویژه در دریای چین جنوبی، می تواند منجر به آغاز تصادفی جنگ، به رغم نیات سیاستمداران باشد. توصیه اندیشکده رند این است که رهبران دو کشور حدود روشن و واضح برای اقدامات نظامی در اقیانوس آرام تعیین، و خط ارتباطی گشوده و مستقیم برای گفتگو داشته باشند.
البته آمریکایی ها و چینی ها تاکنون در چند تمرین نظامی مشترک شرکت کرده اند، ولی مساله جاسوسی و حملات سایبری طرفین علیه یکدیگر از موانع جدی تعمیق چنین همکاری هایی است.