عزيزالله حميدنژاد فعالیت خود را از سال 1356 با ساخت فيلم مستند «به شيوه سوپر هشت» در سينماي آزاد تهران آغاز كرد. حمید نژاد کار خود در سینما را با فعالیت های گوناگونی ازجمله، تهیهکنندگی، نویسندگی، طراحصحنه و لباس دنبال کرده است. وی نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی «اشک سرما» بوده است. حمیدنژاد در سریال «چرخ فلک» که تجربه اول او در تلویزیون محسوب میشود شش اپیزود را کارگردانی کرده است. کارگردان فیلم «آناهیتا» به صبا میگوید: که در این سریال تمام تلاش خود را کرده است تا با شاخصههای سینمایی اثر خود را ارائه دهد. گفتوگوی عزیز اله حمید نژاد را در ادامه میخوانید.
*کارگردانی یک سریال در تلویزیون چه تفاوتهایی برای شما که به نوعی کارگردان سینما به حساب میآیید داشت؟
هرکدام جذابیتهای خاص خودش را دارد، به هرحال تفاوت اساسی که میتوان از آن یاد کرد این است که در تلویزیون شما با انبوهی از مخاطب و مجموعه آدمهای مختلف روبه رو هستید و سلایق وعلایق مختلفی را پیش رو دارید که باید آنها را برای جذب اثری که خلق میکنید درنظر بگیرید اما در سینما مخاطب طیف محدودتری را شامل میشود به طوری که تکلیف سازنده با مخاطب نسبت به تلویزیون روشنتر است. زیرا طیف محدودتری را در برمیگیرد اما در تلویزیون بیننده انبوهتری را پیش روی داریم و به همین سبب یک مقدار تکلیف ما فراگیرتر میشود و باید با توجه به تجربیاتی که داریم مخاطب را به گونهای راضی نگه داریم.
*انبوه بودن مخاطب حساسیتهای کار در تلویزیون را بالا نمیبرد؟
طبیعتاً کار حساستری است. من به عنوان فیلمساز تلاش کردم که حساسیتها را در نظر بگیرم.
*حساسیتهای موجود لطمهای به کلیت کار وارد نمیکند؟
لطمه از چه زاویهای؟
*مقصودم این است که دست وپای سازنده را نمیبندد؟ آیا فضای مناسبی را در اختیار او قرار می دهد؟
بله. طبیعی است که یکسری محدودیتها را به وجود میآورد. کارگردان ناگزیر است پارامترهایی را در تلویزیون در نظر بگیرد که مقداری باعث عدم خلاقیت فیلمساز میشود و سازنده اگر در این راه موفق شود مؤلفههایش را تطبیق دهد و با توجه به محدودیتهای موجود روش جدیدتری را ابداع کند، میتواند به موفقیت دست پیدا کرده و اثر خود را بسازد، در نتیجه مخاطب را نیز جذب کند. من در تلویزیون هم به لحاظ تکنیکی تمام تلاش خود را کردم تا با شاخصههای سینمایی سریال بسازم.
*پیرو این صحبتتان، اکثر بازیگرانی که با شما در این سریال همکاری داشتند نیز میگفتند: احساس کردهاند سر یک کار سینمایی بودهاند. نظر خودتان در این رابطه چیست؟
من معتقدم، زبان بصری سینما و تلویزیون بسیار به هم نزدیک است و اگر فیلمساز فکر کند حالا که قرار است برای تلویزیون کارکند، پس باید از پلانهای مستحکم و بازی گرفتنهای برتر بگذرد، به طبع از کیفیت کار کاسته خواهد شد و مخاطب ارتباط کمتری را با آن برقرار میکند. این کار زحمات بسیار زیادی دارد اما نتیجهاش به انرژی که صرف میشود میارزد.
*محدودیتهایی که راجع به آنها صحبت کردید در سینما هم وجود دارند؟
سینما هم محدودیتهای خاصخودش را دارد. به هر حال هرکدام ویژگیهای مختص به خود را دارند به همین علت فیلمساز باید قبل از کار این ویژگیها را بشناسد و بنا به وضعیت موجود، فیلم سینمایی یا سریال تلویزیونی خود را بسازد.
*با مجید مولایی از چه زمانی آشنا هستید و پیشنهاد ساخت سریال «چرخ فلک» چه زمانی مطرح شد؟
مجید مولایی از جمله تهیهکنندگانی بود که در طی این سالها به من پیشنهاد کار داد و پذیرفتم، زیرا سریالها وتله فیلمهای زیادی به من پیشنهاد شده بود که به دلایلی زیر بار ساخت آن نرفته بودم. موضوعی که آقای مولایی مطرح کرد برایم جذاب بود و ویژگیهای خاصی داشت؛ داستانهایی که در رابطه با معضلهای اجتماعی بودند ونکتهها و روابط انسانی در آن پررنگ بود به همین دلیل پذیرفتم با اصلاحاتی آن را کار کنم، هنگامیکه طرح را خواندم گفتم من تعدادی از این قصهها را کار میکنم که او هم پذیرفت تا با یک شرایط ویژهای که در زمانی مشخص بودکار را پیش ببریم.
*این شرایط ویژه که از آن حرف می زنید شامل چه مواردی میشود؟
ببنید، شرایط ویژه این بود که به هر حال ما با برآورد محدودی برای این پروژه روبهرو بودیم و باید کار را با روزی شش دقیقه مفید جلو میبردیم یعنی: در مدت زمان دو هفته (چهارده الی پانزده روز) یک اپیزود هشتاد دقیقهای را به اتمام میرساندیم. یکی از شرایط این بود که از برنامه مورد نظر عقب نمانیم. من به او گفتم: که اگر قرار باشد یک کار معمولی برای تلویزیون بسازم این کار را نمیکنم. پس تلاش میکنم که اگر کاری را میسازم، همراه با مختصات ویژه باشد و در همین زمان محدود سعی میکنم به یک استانداردهایی بالاتر ازسطح سریالهای مرسوم تلویزیون دست پیداکنم که برای مخاطب جذاب باشد، زیرا کار غیر استاندارد کردن برای تلویزیون هیچ لطفی برایم ندارد.
*هدفتان در این مسیر محقق شد؟
شکر خدا. با گروه خوبی که داشتیم میسور است. ومن از تکتک آنها تشکر وقدردانی میکنم. زیرا همه تلاش کردند و فکر میکنم که این هدف در اپیزودهایی که ساختم محقق شده باشد ، البته بهتر است منتقدین و مخاطبان پس از پخش کامل در این زمینه نظرات خود را بیانکنند. در مجموع من شش اپیزود ازمجموعه را ساختم که شامل: سیزده قسمت میشود. ازجمله اپیزودهای کامران، مینا، سارا، باران، نوری و سیدرضی
*ساخت فیلم یا سریال با مضمون اجتماعی چقدر جزو دغدغه های ذهنی شما بوده که با پیشنهاد طرح «چرخ فلک» ساخت اپیزودهایی از آن را پذیرفتید؟
وقتی که قرار است یک مجموعه بسازیم ممکن است با یک قصه ارتباط بیشتری برقرار کنیم و برعکس، با قصه دیگری ارتباط کمتر اما مجموع قصه ها و بر آیندکلی آنها قابل قبول بود، من اختیار انتخاب تک تک قصه هارا نداشتم در واقع چنین امکانی وجود نداشت که یکی یکی قصه ها را انتخاب کنم، بنابراین باید ریسک می کردم. قرار بر این شد که قصه هارا به ترتیب فرد وزوج کنیم یعنی داستان های فرد را من بسازم و داستان های زوج را کارگردان دیگری کار کند زیرا مجموعه تاریخ پخش داشت و باید در ماه مبارک رمضان پخش می شد و این امکان نداشت که با یک گروه کار به موقع برسد . مجید مولایی هم که با بهرام عظیم پور آشنایی قبلی داشت وکاراو را دیده بود برای گروه دوم وی را انتخاب کرد . هرچند که ترتیب زوج وفرد بودن اپیزدها برای نمایش بنا بر لینک هایی که داشت تغییر کرد و به آن ترتیب پخش نخواهد شد .
*قصه های فرد که شما ساخت آنها را قبول کردید دارای چه ویژگی هایی بودند؟
بعضی از این قصه ها داستان هایی داشتند که ارتباط بیشتری با آنها برقرار کردم و برخی کمتر اما در طی کار تلاش کردم با بازنویسی هایی که داشتم فضای کلی فیلمنامه را تا حدودی به سلایق خودم نزدیک کنم و این نزدیکی سلیقه شرایطی را رقم زد که من بتوانم راحت تر با قصه ها کنار بیایم و در ادامه با اجرای مناسب فضاسازی کنم تا در نهایت شاهد خروجی باشیم که ملاحظه می کنید.
*بازیگران در این سریال به چه صورت انتخاب شدند و این انتخاب ها چقدر به سلیقه شما نزدیک بودند؟
انتخاب بازیگران به سلیقه من و فیلمنامه هایی که پیش رو داشتم برمی گشت. بر همین اساس سعی کردم گروهی را جمع کنم که در درجه اول فیزیک مناسب نقش را دارا باشند و فضای فیلمنامه هم بطلبد در ثانی جنس بازی آنها با سلیقه ومؤلفه های بنده نزدیک باشد، خوشبختانه با بسیاری از بازیگرانی که صحبت کردیم استقبال کردند و با آغوش باز پذیرفتند که در خدمت پروژه باشند و به ندرت پیش آمد که دوست داشتیم بازیگری را در تیم داشته باشیم و نشود و اگر هم بود نه ما مقصر بودیم و نه آنها. این نکته برای من خیلی جالب بود و از همه آنها تشکر می کنم ،به هر حال چیدن گروه بازیگران مهم است اگر درست چیده نشوند کارگردان به زحمت می افتد و کار آسیب می بیند.
*زمان پخش سریال «چرخ فلک» را مناسب دیدید و یا تصور می کنید که بهتر بود همان ماه رمضان به پخش می رسید؟
فکر می کنم زمان مناسبی است به این شرط که وقفه ای بین پخش قسمت های آن به وجود نیاید، متأسفانه وقفه هایی که بین پخش بعضی اپیزودها وجود دارند به کار لطمه وارد می کنند.
*تبلیغات سریال در شبکه های تلویزیون درخور و مناسب بوده است؟
قبل از اینکه سریال به روی آنتن برود تبلیغات مناسبی را در شبکه های مختلف شاهد نبودیم، اگر تبلیغات بهتری شود می توان مخاطب بیشتری را جذب کرد.
*تبلیغات برای سریالی که ساخته می شود از چه زمانی باید آغاز شود و فراگیری آن به چه شکلی باشد بهتر است؟
من معتقدم که حداقل پانزده تا بیست روز قبل از شروع قسمت اول سریال تبلیغات مربوط به کار باید در شبکه های مختلف آغاز شود و به مخاطب اطلاع رسانی شود تا آنها هم بتوانند تصمیم بگیرند که چه کاری را ببینند.
*سریال سازی آن هم به شکل اپیزودیک از علایق خودتان بود، مایل نبودید که اولین تجربه تلویزیونی تان با یک سریال داستانی بلند رقم بخورد؟
این شکل کار کردن یک ویژگی دارد و آن هم این است، تنوع موضوعی وتنوع شخصیت ها و پرسوناژهایی که در طول فیلم و قصه های مختلف مخاطب با آنها روبه رو می شود . البته این نوع کار دشوارترین راه برای جذب مخاطب است چراکه اصولا کارهای اپیزودیک در سینما و تلویزیون کار سختی برای جذب مخاطب است، اما باید در نظر داشت که ما لینک هایی در فیلمنامه ها داشتیم که برخی شخصیت ها را در قسمت های بعدی به هم ربط می داد و مخاطب راغب می شد تا کار را دنبال کند و این ویژگی مجموعه اپیزودیک ما بود اما به طور طبیعی کاری که اپیزودیک نباشد وبه صورت سریال ساخته شود کار راحت تری برای جذب مخاطب است و بیننده را آسان تر پای تلویزیون می نشاند. در هر صورت این کار دشواری بود به خصوص اینکه دو گروه با سلیقه های مختلف باید بطور مجزا اپیزودها را می ساختند.
اما این ریسکی بود که برای شخص خودم ارزشش را داشت و فکر می کنم که باید این تجربه را می کردم و خودم را در یک شرایط بحرانی و ویژه با زمان محدود محک می زدم که ببینم آیا میتوانم این اپیزودها را به سر منزل مقصود برسانم یا نه، مضاف بر این که مجید مولایی به عنوان تهیه کننده با توجه به شرایطی که داشت حداکثر تلاش خود را شبانه روز کرد تا در بخش نرم افزاری وسخت افزاری سرویس مناسبی را به گروه ارائه دهد و آن را حمایت کند.
*سختی های کار اپیزودیک در تلویزیون شامل چه مواردی می شود؟
این نوع کار کردن به نسبت سریال های بلند سختی های بیشتری دارد، در یک سریال چند قسمتی شخصیت ها ثابت تر و فرصت بیشتری برای شخصیت پردازی وجود دارد و مخاطب زمان بیشتری دارد تا با شخصیت ها ارتباط برقرار کند. در کار اپیزودیک زمان محدودی در اختیار داریم و در همین وقت کم باید شخیت پردازی کرده و مخاطب را مجاب کنیم تا این شخصیت ها را دوست داشته باشد به طوری که دغدغه های بازیگران دغدغه های مخاطب شوند که این موارد در زمان محدود کار سختی خواهد بود.
*آیا علاقه دارید بعد از تجربه «چرخ فلک» و تمام سختی هایی که ازآنها یاد کردید باز هم در تلویزیون کار کنید و سریال بسازید؟
بستگی به شرایط موجود دارد، باید کمی صبرکنم تا بازخوردهای مختلف را ببینم و اینکه آیا برای کارفرما کاری متفاوت کردن و سطح سریال سازی را تغییر دادن ارزش دارد یا ندارد ومهمتر از همه باید دید خدا چه می خواهد.
*باز خوردهایی که تا به اینجا دریافت کرده اید چطور بوده است؟
فعلاً با تعداد محدودی که پخش شده و ممیزی آسیب زنندهای که به بعضی قسمت ها اعمال شده ، بازخوردهای خیلی خوبی داشته ایم و منتظرم تا قسمت های بعدی هم پخش شوند تا بازخوردهای بعدی را هم بگیرم.