سرویس ورزش مشرق - با نگاهی به المپیک 2012 لندن و 2016 ریو به یک حقیقت تلخ نزد بسیاری از کشورها میرسیم؛ استفاده از افراد غیر بومی و اعطای پناهندگی و تابعیت برای رسیدن به مدال و اعتبار.
روی کاغذ و البته در فرایندی منطقی و فطری، یک ورزشکار بهتر است واقعا متولد خاک خودش باشد و برای پرچم راستین کشورش تلاش کند؛ آن هم در آوردگاهی به نام المپیک که اساس آن صلح و دوستی و راستی است؛ نه تغییر چهره، ریا و انتقام و ...
بسیاری از قهرمانان کنیایی دوومیدانی در 10 سال گذشته به کشورهای مختلف اروپایی و آمریکای شمالی پناهنده شده و بلافاصله در تیمهای ملی آنها حاضر شدهاند، در دو سال گذشته حتی نام این ستارگان را نیز تغییر دادهاند تا مردم جهان به نامشان شک نکنند.
ورزشکاران چینی نیز همین وضعیت را دارند. در تنیس روی میز، ژیمناستیک و شیرجه شاهد مهاجرت بسیاری از آنها هستیم. به این ستارگان البته تابعیت مشروط داده میشود و نوعی بردهداری مدرن نیز در این میان مشهود است، به عنوان مثال، بریتانیا به دو دونده از کنیا به شرطی تابعیت انگلیسی میدهد که در توکیو 2020 مدال داشته باشند.
شبکه CNBC در گزارشی در این باره آورده است: "طبق دادههای ثبت شده، حدود 8 درصد ورزشکاران حاضر در 10 تیم بزرگ در این دوره المپیک غیر بومی هستند و این رقم برای ریو 2016 بسیار تلخ و قابل تامل است. در دهه گذشته، 35 درصد از ستارگان ورزشی آمریکا در تیمهای ملی در مقاطع سنی مختلف، غیر بومی بودهاند و اغلب از آمریکای جنوبی و آفریقا نام خود را ثبت کردهاند."
از سال 1980 به بعد، با توجه به فضای پس از دو جنگ جهانی و رکود اقتصادی در اروپای شرقی، بسیاری از اروپاییها به کشورهایی چون آلمان، ایتالیا، مجارستان و ایرلند پناهنده شدند. در این میان، سهم ورزشکاران ملی بسیار زیاد و قابل توجه بوده است.
از این دست میشود به شریدان، ستاره آمریکایی- ایرلندی اشاره کرد که در المپیک 1904، 1906 و 1908 خوش درخشید. 5 مدال طلا، سه نقره و یک برنز حاصل کار این ستاره بود و نتیجه آن هم این که خانوادهاش تابیعت آمریکا را کسب کرد و در این کشور ماندنی شدند.
از المپیک 1896 تا کنون، از مجموع 2600 مدال کسب شده برای آمریکا، 130 مدال را ستارگان غیر بومی کسب کردهاند. اکنون سوال اینجا است که آیا یک ستاره ملی پوش که احتمالا مدیون مردم کشورش بوده و با ثروت ملی به تیمهای ملی رسیده، حق دارد تابعیت خود را تغییر داده و زیر پرچم کشوری دیگر برای فتح المپیک تلاش کند؟ این پرسشی است که می تواند پایههای المپیک را تکان دهد؛ محلی برای صلح و دوستی یا جنگ به هر قیمتی!