به گزارش مشرق، اسماعیل میرزا، ملقب به ابوالمظفر بهادر خان حسینى، فرزند سلطان حیدر و نواده دخترى اوزون حسن اق قویونلو بود.
اسماعیل در اردبیل دیده به جهان گشود. وى پس از کشته شدن پدرش، سلطان حیدر، که در جنگ با یعقوب بیک اق قویونلو و متحدش فرخ یسار شروانشاه،کشته شده بود به همراه برادرانش در حصار استخر زندانى شد. رستم بیک اق قویونلو فرزندان حیدر را از زندان آزاد ساخت. اسماعیل میرزا را که در آن هنگام کودکى شش ساله بود، با اجازه مادر از اردبیل به گیلان «لاهیجان» بردند. در گیلان، کارکیا میرزا على، فرمانرواى محلى ولایت و دیلمان که شیعه و سید و دوستدار خاندان صفوى بودند او را نگه داشتند.
اسماعیل پنج سال در آنجا ماند و با مراقبتهاى شمس الدین لاهیجى که از فضلاى آن دیار بود؛ فارسى، عربى، قرآن و مبانى و اصول شیعه امامیه را فرا گرفت. افزون بر این، در این مدت، زیر نظر هفت تن از اعیان صوفى لاهیجان فنون رزم آموخت. اسماعیل با آنکه هنوز کودکى خردسال بود از جانب مریدان پدر، صوفى اعظم، مرشد کامل و شیخ و سلطان محسوب مىشد و حتى او را به عنوان شاه تلقى مىکردند. رستم بیگ چند بار فرستادگانى به طلب دو کودک شیخ حیدر به گیلان فرستاد و هر بار، کارکیا، فرستادگان او را با عذرهاى عاقلانه پس مىداد. رستم گمان مىکرد ابراهیم هم در گیلان است و از جستجو کردن او و مادرش در اردبیل غافل ماند. اسماعیل در محرم 905 ق به قصد تسخیر ولایات ایران به حرکت درآمد، اما هنوز تا حدى آلت دست و اغراض سرکردگان قزلباش بود و سیزده سالى بیش نداشت.
اسماعیل میرزا درپی انتقام خون پدر
اسماعیل میرزا به قصد انتقام خون پدرش به جنگ شروانشاه رفت.در راه نیز عده زیادی از صوفیان دیگر هم به او پیوستند. پس از اتمام جنگ و تسلیم شدن باکو و نخجوان،اسماعیل میرزا وارد تبریز شد و با نام شاه اسماعیل تاج گذاری کرد.
ترویج تشیع
پس از تاسیس حکومت صفوی،شاه اسماعیل سعی کرد شیعه را ترویج دهد.به همین علت او علمای زیادی را از بحرین، بین النهرین،کوفه و... به ایران دعوت کرد و از آنان خواست که سراسر ایران را به ترویج تشیع بگردند.
جنگ بر سر مذهب
با این کار شاه اسماعیل نوعی اعلام جنگ به دول همسایه سنی مذهب یعنی سلسله شیبانیان ازبک و سلطان سلیم عثمانی داد. سلطان سلیم،پادشاه عثمانی،پس از شنیدن خبر های ایران بسیار خشمگین شد و تصمیم به جنگ با شاه اسماعیل را گرفت. و در سال 920ه.ق در محل چالدران دو کشور به نبرد با هم پرداختند و به دلیل مجهز بودن ارتش عثمانی به توپ و تفنگ،با وجود فداکاری های شاه اسماعیل، ایران شکست خورد و اذربایجان اشغال شد.
وفات
وی پس از شکست در چالدران دیگر نجنگید.پادشاه جوان هنگامی که سی وسه سال از عمرش و یست و چهار سال از سلطنتش می گذشت،در زمانی که به شکار رفته بود،در حوالی شهر سراب از بیماری وفات یافت.
پرچم در زمان شاه اسماعیل
شاه اسماعیل پس از تاجگذاری،در زمینه ای سبز به نشان شیعه، دایرهای زرد به نشان خورشید قرار داد.
اسماعیل در اردبیل دیده به جهان گشود. وى پس از کشته شدن پدرش، سلطان حیدر، که در جنگ با یعقوب بیک اق قویونلو و متحدش فرخ یسار شروانشاه،کشته شده بود به همراه برادرانش در حصار استخر زندانى شد. رستم بیک اق قویونلو فرزندان حیدر را از زندان آزاد ساخت. اسماعیل میرزا را که در آن هنگام کودکى شش ساله بود، با اجازه مادر از اردبیل به گیلان «لاهیجان» بردند. در گیلان، کارکیا میرزا على، فرمانرواى محلى ولایت و دیلمان که شیعه و سید و دوستدار خاندان صفوى بودند او را نگه داشتند.
اسماعیل پنج سال در آنجا ماند و با مراقبتهاى شمس الدین لاهیجى که از فضلاى آن دیار بود؛ فارسى، عربى، قرآن و مبانى و اصول شیعه امامیه را فرا گرفت. افزون بر این، در این مدت، زیر نظر هفت تن از اعیان صوفى لاهیجان فنون رزم آموخت. اسماعیل با آنکه هنوز کودکى خردسال بود از جانب مریدان پدر، صوفى اعظم، مرشد کامل و شیخ و سلطان محسوب مىشد و حتى او را به عنوان شاه تلقى مىکردند. رستم بیگ چند بار فرستادگانى به طلب دو کودک شیخ حیدر به گیلان فرستاد و هر بار، کارکیا، فرستادگان او را با عذرهاى عاقلانه پس مىداد. رستم گمان مىکرد ابراهیم هم در گیلان است و از جستجو کردن او و مادرش در اردبیل غافل ماند. اسماعیل در محرم 905 ق به قصد تسخیر ولایات ایران به حرکت درآمد، اما هنوز تا حدى آلت دست و اغراض سرکردگان قزلباش بود و سیزده سالى بیش نداشت.
اسماعیل میرزا درپی انتقام خون پدر
اسماعیل میرزا به قصد انتقام خون پدرش به جنگ شروانشاه رفت.در راه نیز عده زیادی از صوفیان دیگر هم به او پیوستند. پس از اتمام جنگ و تسلیم شدن باکو و نخجوان،اسماعیل میرزا وارد تبریز شد و با نام شاه اسماعیل تاج گذاری کرد.
ترویج تشیع
پس از تاسیس حکومت صفوی،شاه اسماعیل سعی کرد شیعه را ترویج دهد.به همین علت او علمای زیادی را از بحرین، بین النهرین،کوفه و... به ایران دعوت کرد و از آنان خواست که سراسر ایران را به ترویج تشیع بگردند.
جنگ بر سر مذهب
با این کار شاه اسماعیل نوعی اعلام جنگ به دول همسایه سنی مذهب یعنی سلسله شیبانیان ازبک و سلطان سلیم عثمانی داد. سلطان سلیم،پادشاه عثمانی،پس از شنیدن خبر های ایران بسیار خشمگین شد و تصمیم به جنگ با شاه اسماعیل را گرفت. و در سال 920ه.ق در محل چالدران دو کشور به نبرد با هم پرداختند و به دلیل مجهز بودن ارتش عثمانی به توپ و تفنگ،با وجود فداکاری های شاه اسماعیل، ایران شکست خورد و اذربایجان اشغال شد.
وفات
وی پس از شکست در چالدران دیگر نجنگید.پادشاه جوان هنگامی که سی وسه سال از عمرش و یست و چهار سال از سلطنتش می گذشت،در زمانی که به شکار رفته بود،در حوالی شهر سراب از بیماری وفات یافت.
پرچم در زمان شاه اسماعیل
شاه اسماعیل پس از تاجگذاری،در زمینه ای سبز به نشان شیعه، دایرهای زرد به نشان خورشید قرار داد.