به گزارش مشرق، روزنامه اعتماد نوشت: مردم و جامعه فقط نیازمند آن نیستند که نان و آب آنان
تأمین شود. بلکه چیزهای دیگری نیز برای جامعه اهمیت دارد که باید آنها را
نیز رعایت کرد. از جمله این نیازها رواج ادبیات آرامبخش و منطقی میان
مسئولان است. چگونه است که ما نمیتوانیم با خودمان گفتوگوی نیکویی را
ترتیب دهیم؟ آن هم از رسانهای که برنامههایش در منظر عمومی دیده و شنیده و
ضبط می شود و از همه مهمتر اینکه این مجادله غیراحسن میان دو نفر از اعضا
و نزدیکان دولت صورت گیرد و بالاخره بدتر از همه اینکه این کار در هفته
دولت رخ داده است؛ هفتهای که برای بررسی و نقد و بزرگداشت کارنامه دولت
تعیین شده است.
قضیه از این قرار است که ظاهراً آقای نعمتزاده، وزیر صنعت
درخصوص قاچاق کالا تعریضی را نسبت به عملکرد مناطق آزاد تجاری کرده و آقای
ترکان به عنوان دبیر شورای عالی این مناطق با لحن و ادبیات تندی در
تلویزیون علیه آقای نعمتزاده سخن گفته است.
اعتماد میافزاید: فرض کنیم
که مطابق ادعای آقای نعمتزاده 90 درصد کالای قاچاق از مناطق آزاد است، در
این صورت این موضوعی درون دولتی است و تا وقتی که درون دولت باید رسیدگی
شود، لزومی ندارد که آن را به عرصه عمومی کشاند، زیرا کشانده شدن به عرصه
عمومی به معنای آن است که موضوعی درون دولتی از طریق ساز و کارهای داخلی آن
قابل حل و رسیدگی نیست. به عبارت دیگر چنین برداشت میشود که رئیسجمهور
یا معاون اول قادر به حل این مسئله نیستند. به علاوه برای موضوعی به این
مهمی نمیتوان کترهای سخن گفت. وظیفه مقام دولتی است که گزارشهای مستند
خود را تهیه و برای سازمان مقابل یا مقام بالاتر ارسال کند و آنان نیز پاسخ
دهند و در نهایت از طریق کارگروهها مسئله را بررسی و حل کنند.
این
روزنامه نوشت: مسئله مهم در پاسخ آقای ترکان است. فرض کنیم که ادعاهای وی
در نقد اظهارات آقای نعمتزاده کاملاً درست باشد، آیا نیازی به استفاده از
این ادبیات غیرمحترمانه و تهدیدآمیز بود؟ اگر کسی حرف مستدل و دقیقی دارد،
نیازی به همراه کردن اینگونه کلمات با استدلال خود ندارد. حتی اگر دو نفری
هم با یکدیگر و به صورت خصوصی سخن بگویند نباید از این الفاظ و ادبیات
استفاده کنند، چه رسد به اینکه در محضر میلیونها نفر مردم سخن گفته شود.
نخستین
برداشتی که از این نوع تقابل به ذهن مخاطب متبادر میشود، فقدان انسجام و
حتی فقدان منطق و ادبیات محترمانه در تعامل میان بخشی از اعضای هیئت دولت
است. وقتی که افراد با یکدیگر و همفکران و همکاران خود چنین برخورد
میکنند، چه انتظاری از نحوه برخورد آنان با دیگران میرود؟ تازه این دو
نفر چند دهه است که با هم دوست هستند!
انتقال این نوع فرهنگ گفتوگو یا
مجادله نادرست به مردم و جوانان کشور چه تبعاتی دارد؟ چگونه کسی که نزدیک
به 4 دهه کار اجرایی کرده هنوز متوجه این نکته نشده است که استحکام یک
گزاره و نظر، ارتباط محکمی با شیوه بیان آن دارد و هیچگاه یک گزاره متقن و
درست را با ادبیات بد ارایه نمیکنند و اگر کردند، محتوای درست را قربانی
قالب و شکل نادرست بیان کرده است، و نتیجه موردنظر حاصل نمیشود.