وی در خصوص نظام آموزشی کشور گفت: متأسفانه در کشور نیازسنجی برای تعیین رشتههای تحصیلی وجود ندارد، استعدادهای افراد متفاوت است و نیازهای کشور بسیار زیاد ولی از بین مشاغل که برخی فراوانی آن را 12 هزار نوع می دانند ما فقط برخی رشتهها را می شناسیم و برای آن متخصص تربیت می کنیم، و آنطور که می گویند مثلا بیشترین تعداد مهندس را داریم.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با انتقاد از بی برنامگی در تنظیم رشته های دانشگاهی گفت: ما تعداد زیادی فارغ التحصیلان دانشگاهی بیکار داریم و این مسئله باید مدیریت عقلانی شود و بر اساس نیازهای کشور رشتهها تعریف شود زیرا بعضی رشته ها فایدهای ندارد و هر مدرکی ارزشمند نیست؛ همه افراد باید باسواد باشند منتها مهم آن است که چه سوادی و در چه رشتهای. این مسائل بیست سال قبل مطرح بود، پاسخگوی آن کیست؟ پاسخگوی بیست سال آینده کیست؟
وی از برخی محتوای بی فایده کتب درسی انتقاد کرد و افزود: در بعضی کتب مسائل بی فایده مطرح میشود، مثل ماهیهای میسیسیپی؛ طرف ماهیهای اطراف خود را نمی شناسد باید ماهیهای امریکا را بشناسد زیرا بر اساس نیازسنجی و طرح مشکلات کتب و مواد درسی و رشتهها تعیین نمیشود.
رحیمپور ازغدی افزود: مدیریت و نیازسنجی در آموزش و پرورش و آموزش عالی وجود ندارد و این دو وزارتخانه به کرسیهای پژوهشی و علمی و مدیریت فکورانه و عمل گرا احتیاج دارند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به بی برنامگی و ناهماهنگی بین بخشهای مختلف آموزشی ادامه داد: هیچ کس نمیداند برای رشته های مختلف، چرا به این تعداد دانشجو جذب میشود؛ در واقع هیچ برنامهریزی دقیقی برای تعداد جذب صورت نمیگیرد و من خود، از افراد مختلف هم پرسیدهام و گفته اند در حال بررسی است!
* اولین گام نظام سلطه تصرف آموزش و پرورش است
وی تصریح کرد: اولین گام نظام سلطه تصرف آموزش و پرورش است و گلوگاه هر جامعه، آموزش و پرورش آن جامعه است. پس از تسلط استعمار بر ایران و قبل از تشکیل دانشگاه تهران، دانشسرای تربیت معلم تشکیل شد. اولین بورسیههای ما علاقهمند به تحصیل در رشته های صنعتی بودند، اما آنها را به سوی رشته های تعلیم و تربیت سوق دادند و پس از جذب در برخی لژها، به گونهای آنها را جاسوس تربیت کردند که خود آنها هم ندانند.
رحیم پور ازغدی با اشاره به این مهم که سلطه بر ملت از طریق سلطه بر نسل آینده است، توضیح داد: سلطه بر یک ملت در درجه اول از طریق آموزش و پرورش صورت میگیرد و نظام سلطه از این طریق سعی میکند تا اهداف و احساسات و شاکله نسل بعدی را بر اساس حرکت در جهت منافع خود شکل دهد و این گونه میشود که فرهنگ سلطه را با پول کشور هدف ترویج می دهد و حتی زبان خود را زبان معیار میکند.
* زبان انگلیسی یا زبان استعمار
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، با انتقاد از انحصار زبان انگلیسی در نظام آموزشی کشور، بیان کرد: زبان بر حسب نیازهای کشور باید آموزش داده شود و بر حسب برنامهریزی دقیق سنجیده شود. در مستعمرات هر کشوری زبان علم بر اساس زبان کشور استعمارگر تحت عنوان پیشرفت انتخاب میشد و کشورهای استعمارگر بعد از تصرف و سلطه بر کشورهای دیگر، زبان خود را در آنجا ترویج دادند، و اینکه می گویند زبان علم، زبان انگلیسی است سخن غلطی است که یادگار سلطه انگلیسها در ایران است.
وی ادامه داد: اینکه زبان انحصاری زبان انگلیسی باشد از لحاظ اقتصادی و منطقی چه سودی دارد؟ کسی مخالف آموزش زبان نیست، منتها چرا فقط زبان انگلیسی؟ چرا با پول کشور زبان انگلیسی را انحصاری میکنیم آن هم به اجبار، در هیچ کشور اروپایی چنین انحصاری وجود ندارد و از آن سو برای تدریس زبان فارسی باید با التماس و با پول خودمان آن را در کشورهای دیگر آموزش دهیم.
رحیم پور ازغدی افزود: باید دید برای پیشرقت اقتصاد و فرهنگ در زمینههای مختلف به چه زبانهایی نیاز داریم تا برای آموزش آن برنامهریزی کنیم.
* برای ادب حضور در فضای مجازی آموزشی به افراد ندادهایم
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، با انتقاد از فضای حاکم بر فضای مجازی تشریح کرد: در فضای مجازی شایعه سازی و دروغ و تهمت ظاهراً لذت بخش است و آموزشی برای مواجهه با فضای مجازی به افراد وجود ندارد. آموزش آشنایی با فضای مجازی وجود دارد اما برای حضور در آن آموزشی داده نمی شود.
وی گفت: با افتخار اعلام میشود که ما عرض باند را افزایش دادهایم و به مناطق دورافتاده هم آن را کشاندهایم، ظاهر آن پیشرفت است ولی باطن چه؟ وقتی برای این مسئله فرهنگ سازی نکردهایم؛ آیا عمل ما خدمت است؟ لوله کشی مهم است اما در آن لوله فاضلاب است یا آب؟ و متاسفانه از سوی دیگر از فعالیتهای خودجوش فرهنگی که برخی افراد در فضای مجازی انجام میدهند، نیز حمایت نمیشود و برای این مسئله مدیریت و برنامهریزی نکردهایم.
رحیم پور ازغدی افزود: کشورهای لیبرال هم در عمل خود غیرلیبرالی عمل میکنند مثلا در فرانسه، خانم معلم محجبه را راه نمیدهد ولو بهترین معلم باشد و در فرهنگ لیبرالی خود قائل به مدیریت حضور کسانی هستند که با ارزشهای آنها هماهنگ باشند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، با اشاره به گسترش و راحتی دسترسی به فضای مجازی و ماهوارهها گفت: تا بیست سال آینده، چیزی به نام رسانه ملی واحد نخواهیم داشت و شبکههای مختلف مجازی و ماهواره آنقدر زیاد خواهد شد که رسانه ملی واحد، که مرجعیت داشته باشد و بقیه رسانهها در حاشیهاش باشند، وجود و کارآیی نخواهد داشت.
وی ادامه داد: حاکمیت فضای مجازی که در آینده بیشتر هم خواهد شد، به معنی این است که یک آموزش و پرورش جذاب در موازات آموزش و پرورش ما فعالیت میکند که اختیارش هم در دست ما نیست و برای این قضیه باید برنامهریزی کنیم.
رحیم پور ازغدی با انتقاد از حضور مدیریت نشده در فضای مجازی تصریح کرد: نوجوانان ما امروز گرفتار فضای مجازی شدهاند و چند ساعت از عمر خود را در آن سپری می کنند و دیگر نظام آموزش و پرورش نهاد بی رقیب و مرجع آموزشی نیست؛ امروزه حضور مدیریت نشده در فضای مجازی یکی از دلایل مهم طلاق است؛ در انگلیس هم فیس بوک از عوامل افزایش طلاق اعلام شده است. این نتیجه برای بزرگسالان است و برای کودکان و نوجوانان آثار به مراتب زیانبارتر خواهد بود.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: بیشترین مشتری تلگرام ایرانی ها هستند اما هرگز آموزشی درباره ادب استفاده و فواید و خطرات این فضا و نرم افزار وجود ندارد.
* نشاط و انگیزه معلمان باید تقویت شود
وی با تأکید بر اینکه، مسائل معیشتی معلم مهم است، بیان کرد: ما مسائل و مشکلات مالی معلمان را قبول داریم. اما معلمان ما در دهه شصت هم چنین بودند ولی اهمیت کار خود را درک کردند و با عشق و انگیزه و علاقه کار خود نتایج مهمی رقم زدند. فیش معلم کجا و فیش بعضی ها کجا؟! اما معلم باید با نشاط و علاقه و انگیزه کار کند و به شغل خود عشق بورزد. چنانکه هر فارغ التحصیل دانشگاهی صلاحیت معلم شدن ندارد . معلم شدن صرفا آگاهی و اطلاعات نیست؛ آموزش برخورد با انسان و علاقه خیلی مهم تر است.
رحیم پور ازغدی افزود: گاهی خداوند رسولی را برای یک روستا با جمعیت کم می فرستاد. جمعیت و کمیت مهم نیست؛ نفس رسالت مهم است. معلم اگر خسته شود خدا او را عتاب می کند مثل آنچه برای یونس پیامبر اتفاق افتاد. حضرت نوح 950 سال معلم بود و تمام افرادی که خالصانه به او ایمان آوردند، تنها چهل نفر بودند.
* نظام آموزشی فرسوده اکنون یادگار سلطه غرب بر ایران
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به کهنگی نظام تعلیم و تربیت کشور گفت: نظام های کهنه قرن 19 اروپا را برای ما فرستادهاند و ما همچنان بر اساس آن عمل می کنیم. نظام فرسوده ما نیاز به تحول بر اساس مبانی خودمان دارد. از زمان رضا میرپنج عمدا و آگاهانه و از بعد انقلاب تا کنون ناآگاهانه این نظام آموزشی جریان دارد. البته هدف گذاریها در سند تحول بنیادین معلوم شده و اکنون زمان اجراست.
وی با اشاره به معادل سازی های غیرانقلابی مثل پیشاهنگی، تصریح کرد: پیشاهنگی یک کپی برداری غربی، برای فعالیت اجتماعی دانشآموزان بود و اولین آموزشهای نحوه غرب زده شدن با پیشاهنگی در مدارس شکل میگرفت و اکنون، صحبت دوباره از آن بعد از پیروزی انقلاب بازگشت به ارزش های پیش از انقلاب و ارتجاع است.
رحیمپور ازغدی ادامه داد: مدارس غیرانتفاعی قرار بود بار مدارس دولتی را کم کند و بنا این بود که اگر کسانی می توانند بهتر از آموزش و پرورش دولتی، با بودجه خود دانشآموزان را اداره کنند، ما مانع فعالیت آنها نشویم، اما چون نظارت در آموزش و پرورش و کلا در کشور ما ضعیف است مسئله مدارس غیردولتی یک مرتبه به مسابقه اشرافیت تبدیل شد و با ایجاد این تصور که آموزش جنبی و اهمیت به دانش آموز در مدارس دولتی پایین است، این مدارس غیردولتی پررنگ شدند و متاسفانه خروجی مناسب هم با وجود شهریه های میلیونی خود نداشتند.
* یک طرح خوب برای تربیت اقتصادی کودک در مدرسه
رحیم پور به طرح چند دانشجوی دانشگاه تربیت معلم اشاره کرد و گفت: در این طرح جالب، تربیت اقتصادی کودک، از دوران کلاس اول بررسی شده است و در آن آموزش مفاهیمی چون رزاقیت الهی، برکت، شکرگزاری، قناعت و امانت داری مهمتر از مفهوم مالکیت برای گنجاندن در کتاب های درسی پیشنهاد شده است.
وی ادامه داد: سرفصلهایی چون مصرف کالای داخلی، آموزش خرید و خرید کردن بر اساس نیاز، درست مصرف کردن، نگرش صحیح به پول و پس انداز، ارزش تولید و ارزش افزوده، درآمد حلال و حرام در این طرح وجود دارد که اجرای آن در تربیت اقتصادی کودکان بسیار مفید و مثبت خواهد بود.