به گزارش مشرق، پرونده سی و یکمین دوره بازیهای المپیک تابستانی بامداد دوشنبه اول شهریورماه در ریودوژانیرو بسته شد و تکواندوکاران انتظارات را برآورده که نکردند هیچ، شکست تلخ و غیر قابل دفاعی را رقم زدند.
تکواندو ایران در چهار دوره قبلی هیچگاه دست خالی میدان المپیک را ترک نکرده و به همین دلیل است که از ریو به عنوان ضعیف ترین نتیجه در تاریخ المپیک ها نام برده می شود. روند نزولی تکواندو ایران از المپیک ۲۰۰۴ آتن آغاز شد. آنجا که یک طلا و یک برنز همان دوره ، در ۲۰۰۸ پکن به تنها طلای هادی ساعی تبدیل شد ، ۲۰۱۲ لندن معتمد یک نقره بدست آورد و این روند نزولی به دست خالی تکواندوکاران در ۲۰۱۶ ریو خاتمه یافت.
برای بررسی دلایل این شکست می بایست از چهار سال قبل وضعیت تکواندو را ایران را مورد بررسی قرارداد. در روزهایی که تیم ملی با دو نماینده خود از میدان ۲۰۱۲ لندن تنها به یک نشان نقره محمد باقری معتمد به تهران بازگشت. در همان زمان مدیریت فدراسیون تعبیر مطبوعات و کارشناسان از واژه شکست برای تیم ملی را قبول نداشتند.
مسئولان فدراسیون که همیشه خود را موفق و مدیریت خود را کم اشتباه می دانند از کسب یک نقره با دو تکواندوکار پرمدال در رقابتهای قاره ای و جهانی به عنوان یک موفقیت نام بردند. جالب اینکه تک نشان نقره لندن در حالی از سوی آقایان یک موفقیت عنوان شد که تنها سه ماه بعد از بازگشت تیم ملی، فریبرز عسگری مربی موفق تیم ملی از کار برکنار شد!
اینکه فدراسیونی نخواهد مشکلات واقعی را درک کند و اصرار بر رویه غلط داشته باشد، به نوعی دور باطل است و نتیجه آن می شود که چهار سال بعد در ریو شاهد بودیم. وقتی نمی خواهیم از شکست درس بگیریم و در اوج شکست هم چهره خود را پیروز نشان دهیم، آیا باید انتظار موفقیت هم داشت.
تیم ملی تکواندو بعد از المپیک لندن با فریبرزعسگری ، مرتضی کریمی ، بیژن مقانلو و سید نعمت خلیفه در رویدادهای رسمی جهانی، قاره ای و رقابتهای کسب سهمیه شرکت کرد و اتفاقا عملکرد خوبی هم داشت. کسب عنوان نایب قهرمانی و قهرمانی جهان، دو عنوان قهرمانی آسیا و قهرمانی در بازیهای آسیایی حاصل تلاش این مربیان با حضور جوانان شایسته کشورمان بود که همین نتایج خوب سبب شد علاقمندان به حق از تیمی که برترین های رنکینگ تکواندو جهان را در ترکیب داشت، انتظاری نتیجه ای درخور شان نام تکواندو ایران را داشت نه پنج مبارزه؛ دو برد و سه باخت و حذف در همان مبارزات ابتدایی!
واقعیت این است که نمی توان از شکست تکواندو در ریو به سادگی گذشت. تمام قهرمانی ها و موفقیت های ذکر شده برای همیشه در کارنامه افتخارات تکواندو باقی خواهد ماند، ولی آنجا که تکواندو ایران باید در میدانی بزرگ چون المپیک که به ویترین ورزش جهان معروف است توان و قدرت خود را به تصویر بکشد، کم آورد
حالا مسئولان مدعی فدراسیون تکواندو پاسخ دهند که آیا از تیمی که عنوان قهرمانی جهان را یدک می کشد کسب حداقل یک مدال طلای المپیک با حضور سه عنوان دار جهانی، انتظاری بیمورد و بیجاست؟ برای تیمی که دو رنکینگ اول جهان و یک رنکینگ سوم را با خود داشت، کسب یک نشان برنز، آن هم توسط تنها بانوی اعزامی راضی کننده است؟!
اینکه تکواندو ایران ضعف های فنی زیادی در میدان المپیک داشت، حرفی نیست! اینکه قهرمانان تکواندو ما به لحاظ تکنیکی و تاکتیکی در پایین ترین حد خود بودند، قابل باور است! ولی چرا رئیس فدراسیون سرد و گرم چشیده و باتجربه ای چون پولادگر باید با مصاحبه های غیرمنطقی و غیرکارشناسی که نگرانی در آن موج می زد، باعث وارد شدن استرس و بار روانی زیاد به ملیپوشان و کادر فنی شود و با حرفهای ناپخته روی عملکرد فنی آنها تاثیر مستقیم و زیادی بگذارد؟
اینکه بخواهیم زمین و زمان از قوانین فدراسیون جهانی گرفته تا مسئولان برگزاری و رسانه های داخلی را مقصر شکست بدانیم، رضا مهماندوست و شاگردش را مزدور و خائن خطاب کرده و خود را تبرئه کنیم بدون شک نوعی فرار رو به جلوست. رئیس فدراسیون به جای آنکه به تیم خود و کادر فنی آن توجه داشته باشد، حواس خود را معطوف مهماندوست و بیگی در تیم آذربایجان کرده بود!
چرا باید رئیس فدراسیون دائم از قوانینی که برای تمام کشورها یکسان است به «قوانین ضالمانه» تعبیر کرده و با مسئولان فدراسیون جهانی اختلاف ریشه ای داشته باشد تا نه تنها از داخل که در مناسبات خارجی هم به این تکواندو ایران لطمه زند.
البته نباید تمام عوامل شکست سنگین تکواندو در المپیک را در همان روزهای حضور در ریو خلاصه کرد. شکست کمرشکن تکواندو ایران در المپیک سی و یکم از زمانی کلید خورد که فدراسیون حصاری از اعتماد بنفس غیرمنطقی دور خود تنیده بود و اجازه نداد منتقدین مشکلات را بیان کنند.
آنها هم که جسارت بخرج دادند و مسائل را مطرح کردند، محروم و طرد شدند. مشاوران فدراسیون اطلاعات غلط و از همه مهمتر راهکار غلط تر به رئیس دادند و با تعریف و تمجید بی دلیل موجبات شکست تیمی را رقم زدند که در بدترین حالت کسب سه نشان رنگارنگ طلا، نقره و برنز قابل تصور و پیش بینی بود.
پولادگر به خوبی می داند اگر سالیان زیادی است در راس فدراسیون دوام آورده به واسطه افتخاراتی است که تکواندوکارانی چون هادی ساعی ، یوسف کرمی ، محمد باقری معتمد ، بهزاد خداداد ، مجید افلاکی، مرتضی رستمی و ... کسب کرده اند. همین نفرات الان چه جایگاهی در تکواندو دارند؟
آیا ساعی چون رقیب وی در انتخابات بود باید طرد شده و دور از مجموعه تکواندو به اسب سواری خود بپردازد؟ آیا رواست افلاکی در رشته ورزشی دیگری فعال باشد؟ کرمی بجای تکواندو به ساختمان سازی بپردازد و خداداد بخاطر یک مصاحبه و انتقادات فنی و شکایت آقایان سر از راهروهای دادگاه درآورد؟
در بخش فنی هم باید به چند نکته مهم در ثبت شکست ملی پوشان اشاره کنیم. دور نگه داشتن ملی پوشان از چرخه تمرین و مسابقات لیگ ، حضور در تورنمت های سطح پائین ، توجه نکردن به شکست ملی پوشان ، تمرین پرفشار تا روزهای پایانی ، تمرین در شهرستانها به جای دعوت از چهره های شاخص لیگ به اردوی تیم و غرور کاذب ملی پوشان از عواملی بود که مانع از ارائه توانایی نمایندگان شایسته کشورمان شد.
با تمام این تفاسیر کادر فنی و بخصوص ملی پوشان تکواندو که با وجود مشکلات و آسیب های متعدد در طول چند ماه گذشته به سختی تمرین کرده و راهی ریو شدند ، کمترین تقصیر را در این نتیجه همین ملی پوشان داشتند. مگر می شود از کسی که با این همه مشقت راهی بزرگترین رویداد زندگی خود شده انتظار کم کاری داشت؟ این جوانان تا سالهای آینده باید برای تکواندو ایران افتخار آفرین باشند و آنها که موجبات چنین عملکردی رادر این نفرات فراهم کردند باید پاسخگو باشند.
نتایج تکواندو در المپیک سی و یکم نشان داد که مسئولان وزارت ورزش اگر خواستار حرکت رو به جلوی این رشته هستند باید خونی تازه در تفکرات مدیریتی این فدراسیون جاری کنند و این فدراسیون را از تصمیمات اشتباه و حاشیه سازی خالی کنند.
تکواندو ایران در چهار دوره قبلی هیچگاه دست خالی میدان المپیک را ترک نکرده و به همین دلیل است که از ریو به عنوان ضعیف ترین نتیجه در تاریخ المپیک ها نام برده می شود. روند نزولی تکواندو ایران از المپیک ۲۰۰۴ آتن آغاز شد. آنجا که یک طلا و یک برنز همان دوره ، در ۲۰۰۸ پکن به تنها طلای هادی ساعی تبدیل شد ، ۲۰۱۲ لندن معتمد یک نقره بدست آورد و این روند نزولی به دست خالی تکواندوکاران در ۲۰۱۶ ریو خاتمه یافت.
برای بررسی دلایل این شکست می بایست از چهار سال قبل وضعیت تکواندو را ایران را مورد بررسی قرارداد. در روزهایی که تیم ملی با دو نماینده خود از میدان ۲۰۱۲ لندن تنها به یک نشان نقره محمد باقری معتمد به تهران بازگشت. در همان زمان مدیریت فدراسیون تعبیر مطبوعات و کارشناسان از واژه شکست برای تیم ملی را قبول نداشتند.
مسئولان فدراسیون که همیشه خود را موفق و مدیریت خود را کم اشتباه می دانند از کسب یک نقره با دو تکواندوکار پرمدال در رقابتهای قاره ای و جهانی به عنوان یک موفقیت نام بردند. جالب اینکه تک نشان نقره لندن در حالی از سوی آقایان یک موفقیت عنوان شد که تنها سه ماه بعد از بازگشت تیم ملی، فریبرز عسگری مربی موفق تیم ملی از کار برکنار شد!
اینکه فدراسیونی نخواهد مشکلات واقعی را درک کند و اصرار بر رویه غلط داشته باشد، به نوعی دور باطل است و نتیجه آن می شود که چهار سال بعد در ریو شاهد بودیم. وقتی نمی خواهیم از شکست درس بگیریم و در اوج شکست هم چهره خود را پیروز نشان دهیم، آیا باید انتظار موفقیت هم داشت.
تیم ملی تکواندو بعد از المپیک لندن با فریبرزعسگری ، مرتضی کریمی ، بیژن مقانلو و سید نعمت خلیفه در رویدادهای رسمی جهانی، قاره ای و رقابتهای کسب سهمیه شرکت کرد و اتفاقا عملکرد خوبی هم داشت. کسب عنوان نایب قهرمانی و قهرمانی جهان، دو عنوان قهرمانی آسیا و قهرمانی در بازیهای آسیایی حاصل تلاش این مربیان با حضور جوانان شایسته کشورمان بود که همین نتایج خوب سبب شد علاقمندان به حق از تیمی که برترین های رنکینگ تکواندو جهان را در ترکیب داشت، انتظاری نتیجه ای درخور شان نام تکواندو ایران را داشت نه پنج مبارزه؛ دو برد و سه باخت و حذف در همان مبارزات ابتدایی!
واقعیت این است که نمی توان از شکست تکواندو در ریو به سادگی گذشت. تمام قهرمانی ها و موفقیت های ذکر شده برای همیشه در کارنامه افتخارات تکواندو باقی خواهد ماند، ولی آنجا که تکواندو ایران باید در میدانی بزرگ چون المپیک که به ویترین ورزش جهان معروف است توان و قدرت خود را به تصویر بکشد، کم آورد
حالا مسئولان مدعی فدراسیون تکواندو پاسخ دهند که آیا از تیمی که عنوان قهرمانی جهان را یدک می کشد کسب حداقل یک مدال طلای المپیک با حضور سه عنوان دار جهانی، انتظاری بیمورد و بیجاست؟ برای تیمی که دو رنکینگ اول جهان و یک رنکینگ سوم را با خود داشت، کسب یک نشان برنز، آن هم توسط تنها بانوی اعزامی راضی کننده است؟!
اینکه تکواندو ایران ضعف های فنی زیادی در میدان المپیک داشت، حرفی نیست! اینکه قهرمانان تکواندو ما به لحاظ تکنیکی و تاکتیکی در پایین ترین حد خود بودند، قابل باور است! ولی چرا رئیس فدراسیون سرد و گرم چشیده و باتجربه ای چون پولادگر باید با مصاحبه های غیرمنطقی و غیرکارشناسی که نگرانی در آن موج می زد، باعث وارد شدن استرس و بار روانی زیاد به ملیپوشان و کادر فنی شود و با حرفهای ناپخته روی عملکرد فنی آنها تاثیر مستقیم و زیادی بگذارد؟
اینکه بخواهیم زمین و زمان از قوانین فدراسیون جهانی گرفته تا مسئولان برگزاری و رسانه های داخلی را مقصر شکست بدانیم، رضا مهماندوست و شاگردش را مزدور و خائن خطاب کرده و خود را تبرئه کنیم بدون شک نوعی فرار رو به جلوست. رئیس فدراسیون به جای آنکه به تیم خود و کادر فنی آن توجه داشته باشد، حواس خود را معطوف مهماندوست و بیگی در تیم آذربایجان کرده بود!
چرا باید رئیس فدراسیون دائم از قوانینی که برای تمام کشورها یکسان است به «قوانین ضالمانه» تعبیر کرده و با مسئولان فدراسیون جهانی اختلاف ریشه ای داشته باشد تا نه تنها از داخل که در مناسبات خارجی هم به این تکواندو ایران لطمه زند.
البته نباید تمام عوامل شکست سنگین تکواندو در المپیک را در همان روزهای حضور در ریو خلاصه کرد. شکست کمرشکن تکواندو ایران در المپیک سی و یکم از زمانی کلید خورد که فدراسیون حصاری از اعتماد بنفس غیرمنطقی دور خود تنیده بود و اجازه نداد منتقدین مشکلات را بیان کنند.
آنها هم که جسارت بخرج دادند و مسائل را مطرح کردند، محروم و طرد شدند. مشاوران فدراسیون اطلاعات غلط و از همه مهمتر راهکار غلط تر به رئیس دادند و با تعریف و تمجید بی دلیل موجبات شکست تیمی را رقم زدند که در بدترین حالت کسب سه نشان رنگارنگ طلا، نقره و برنز قابل تصور و پیش بینی بود.
پولادگر به خوبی می داند اگر سالیان زیادی است در راس فدراسیون دوام آورده به واسطه افتخاراتی است که تکواندوکارانی چون هادی ساعی ، یوسف کرمی ، محمد باقری معتمد ، بهزاد خداداد ، مجید افلاکی، مرتضی رستمی و ... کسب کرده اند. همین نفرات الان چه جایگاهی در تکواندو دارند؟
آیا ساعی چون رقیب وی در انتخابات بود باید طرد شده و دور از مجموعه تکواندو به اسب سواری خود بپردازد؟ آیا رواست افلاکی در رشته ورزشی دیگری فعال باشد؟ کرمی بجای تکواندو به ساختمان سازی بپردازد و خداداد بخاطر یک مصاحبه و انتقادات فنی و شکایت آقایان سر از راهروهای دادگاه درآورد؟
در بخش فنی هم باید به چند نکته مهم در ثبت شکست ملی پوشان اشاره کنیم. دور نگه داشتن ملی پوشان از چرخه تمرین و مسابقات لیگ ، حضور در تورنمت های سطح پائین ، توجه نکردن به شکست ملی پوشان ، تمرین پرفشار تا روزهای پایانی ، تمرین در شهرستانها به جای دعوت از چهره های شاخص لیگ به اردوی تیم و غرور کاذب ملی پوشان از عواملی بود که مانع از ارائه توانایی نمایندگان شایسته کشورمان شد.
با تمام این تفاسیر کادر فنی و بخصوص ملی پوشان تکواندو که با وجود مشکلات و آسیب های متعدد در طول چند ماه گذشته به سختی تمرین کرده و راهی ریو شدند ، کمترین تقصیر را در این نتیجه همین ملی پوشان داشتند. مگر می شود از کسی که با این همه مشقت راهی بزرگترین رویداد زندگی خود شده انتظار کم کاری داشت؟ این جوانان تا سالهای آینده باید برای تکواندو ایران افتخار آفرین باشند و آنها که موجبات چنین عملکردی رادر این نفرات فراهم کردند باید پاسخگو باشند.
نتایج تکواندو در المپیک سی و یکم نشان داد که مسئولان وزارت ورزش اگر خواستار حرکت رو به جلوی این رشته هستند باید خونی تازه در تفکرات مدیریتی این فدراسیون جاری کنند و این فدراسیون را از تصمیمات اشتباه و حاشیه سازی خالی کنند.