به گزارش مشرق،جمال شورجه در نشریه سروش می نویسد:
از دو منظر میشود به این مجموعه نگاه کرد، یکی نگاه محتوایی و دیگری نگاه ساختاری. به نظرم سریال از منظر ساختار و شکل و قالب سریال یکی ازمجموعههای طراز اول سیمای جمهوری اسلامی ایران بود. سریال به لحاظ طراحی صحنه و گریم، دکورها، عناصر و بازیگرانی که برای نقشهای مختلف انتخاب شده بودند و همچنین از نظر ادبیات فیلمنامه بسیار خوب و مثال زدنی بود. قاعدتاً این مجموعه توقع مخاطب را بعد از این از آثار سینمای جمهوری اسلامی ایران بالا میبرد و سیمای جمهوری اسلامی و آثار دیگر هم باید خودشان را با این اشل تراز کنند. اما از لحاظ محتوایی به نظرم میرسد که اگر تعمق بیشتری روی این شخصیت تاریخی و موضوع مختار انجام میگرفت، سریال درستتر میشد. سالهاست که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، رسانههای اروپایی و غربی انواع و اقسام تهمتها را علیه اسلام و انقلاب ترویج داده و در واقع اسلامستیزی و اسلامترسی را در پیش گرفتهاند و تبلیغ میکنند که اسلام دین خشونت است، دینی است که قبایل مختلف در آن با هم مشکل دارند و شمشیر و خونریزی را به عنوان سمبل اسلام و کشورهای اسلامی معرفی میکنند. با توجه به همه این تبلیغاتی که کشورهای اروپایی و استکبار غرب و رسانههایشان علیه اسلام دارند و اسلام را دین تروریسمپرور و خشونت میدانند، به نظرم میرسد که در یک نگاه کلی وقتی به مجموعه «مختارنامه» به لحاظ محتوایی نگاه میکنیم تقریباً بخش عمدهای از سریال خون و خونریزی و کشتار و جنگ است. البته این مسئله در بافت قیام مختار است، عرض من این است که شاید این انتخاب، انتخاب درستی نباشد؛ در حالی که ما شخصیتهای بسیار زیادی از نزدیکان حضرت رسول و معصومین داریم که هر کدامشان میتوانند در جهان فعلی الگو و اسوه برای تمام کشورها و مردم دنیا باشند. ما سوژهای را به نام مختار انتخاب کردیم که تاریخش مشخص است. ایشان قیام میکند تا انتقام خونی را که بهناحق ریخته شده است بازستاند. در حقیقت ویژگی قیام ایشان همین خونخواهی است و وقتی ما در این موقعیت تاریخی چنین سوژهای را انتخاب میکنیم و بهشدت هم در پرداختها روی آن تأکید میکنیم به نظرم میرسد که این نگاه و این تبلیغ دین حتی اگر به خونخواهی از مظلومی که در کربلا با یارانش شهید شده است هم باشد، در موقعیت فعلی بهصلاح نیست؛ آن هم در رسانهای مثل صداوسیما؛ رسانهای که شبکههای مختلف آن را رصد میکنند. به نظر من اساساً انتخاب این سوژه انتخاب درستی نبود؛ یعنی در طول قسمتهایی ما به لحاظ رویکرد محتوایی میدیدیم که آن پیامی که از لحاظ بصری به مخاطب منتقل میشد تنها چیزی که القا میکرد خون و خونریزی بود و در نهایت هم میبینیم که شخصیتهای اصلی مجموعه منفعل میشوند و سرشان را از دست میدهند؛ به دلیل همین خیانت و عقبنشینی که میکنند. شخصیت اصلی هم که مختار است با چنین وضعیتی به شهادت میرسد. به نظرم در یک نگاه کلی به ویژه نسل جوان و نوجوان ما چنین برداشت میکند که این قیامها همگی رو به شکست است. به عبارتی هر چقدر هم که بتوانی مردم را با خودت همراه کنی عاقبتی مختوم به شکست داری و این اصلاً القای خوب و درستی نیست.
به نظرم به لحاظ ساختاری خیلی روی این سوژه زحمت کشیده شده بود و در واقع محکی بود برای اینکه مجموعهسازان با مقیاسها و اشلهای تقریباً بینالمللی توانمندی خود را در ساخت سریالها و مجموعههای تاریخی اینچنینی نشان دهند. ولی به لحاظ محتوایی به نظرم انتخاب، انتخاب درستی نبود. اگر از پارهای جهات وارد جزئیات شویم میبینیم که دخل و تصرفهایی در شخصیتها و ماجراها شده بود که جای بحث دارد، از جمله اینکه وقتی مختار پیروز شده و میآید بر کوفه حاکم میشود. با اینکه مختار به اسم امام قیام میکند و حتی اذن از برادر امام میگیرد ما میبینیم که وقتی بر کوفه حاکم میشود، دیگر خبری از امام نیست. در واقع شخصی که بیشترین غیبت را در طول این مجموعه دارد، امام سجاد (ع) است. در حالی که امام حی و امام وقت آن زمان امام سجاد (ع) است. به نظرم در این زاویه غفلت شده است؛ با اینکه در پارهای از کتب اشاره شده که مختار با امام رابطه دارد، اما نمیدانم با چه رویکردی در این مجموعه این وجه از زندگی حکمرانی مختار و ارتباط با امام معصوم نادیده گرفته شده است.
از دو منظر میشود به این مجموعه نگاه کرد، یکی نگاه محتوایی و دیگری نگاه ساختاری. به نظرم سریال از منظر ساختار و شکل و قالب سریال یکی ازمجموعههای طراز اول سیمای جمهوری اسلامی ایران بود. سریال به لحاظ طراحی صحنه و گریم، دکورها، عناصر و بازیگرانی که برای نقشهای مختلف انتخاب شده بودند و همچنین از نظر ادبیات فیلمنامه بسیار خوب و مثال زدنی بود. قاعدتاً این مجموعه توقع مخاطب را بعد از این از آثار سینمای جمهوری اسلامی ایران بالا میبرد و سیمای جمهوری اسلامی و آثار دیگر هم باید خودشان را با این اشل تراز کنند. اما از لحاظ محتوایی به نظرم میرسد که اگر تعمق بیشتری روی این شخصیت تاریخی و موضوع مختار انجام میگرفت، سریال درستتر میشد. سالهاست که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، رسانههای اروپایی و غربی انواع و اقسام تهمتها را علیه اسلام و انقلاب ترویج داده و در واقع اسلامستیزی و اسلامترسی را در پیش گرفتهاند و تبلیغ میکنند که اسلام دین خشونت است، دینی است که قبایل مختلف در آن با هم مشکل دارند و شمشیر و خونریزی را به عنوان سمبل اسلام و کشورهای اسلامی معرفی میکنند. با توجه به همه این تبلیغاتی که کشورهای اروپایی و استکبار غرب و رسانههایشان علیه اسلام دارند و اسلام را دین تروریسمپرور و خشونت میدانند، به نظرم میرسد که در یک نگاه کلی وقتی به مجموعه «مختارنامه» به لحاظ محتوایی نگاه میکنیم تقریباً بخش عمدهای از سریال خون و خونریزی و کشتار و جنگ است. البته این مسئله در بافت قیام مختار است، عرض من این است که شاید این انتخاب، انتخاب درستی نباشد؛ در حالی که ما شخصیتهای بسیار زیادی از نزدیکان حضرت رسول و معصومین داریم که هر کدامشان میتوانند در جهان فعلی الگو و اسوه برای تمام کشورها و مردم دنیا باشند. ما سوژهای را به نام مختار انتخاب کردیم که تاریخش مشخص است. ایشان قیام میکند تا انتقام خونی را که بهناحق ریخته شده است بازستاند. در حقیقت ویژگی قیام ایشان همین خونخواهی است و وقتی ما در این موقعیت تاریخی چنین سوژهای را انتخاب میکنیم و بهشدت هم در پرداختها روی آن تأکید میکنیم به نظرم میرسد که این نگاه و این تبلیغ دین حتی اگر به خونخواهی از مظلومی که در کربلا با یارانش شهید شده است هم باشد، در موقعیت فعلی بهصلاح نیست؛ آن هم در رسانهای مثل صداوسیما؛ رسانهای که شبکههای مختلف آن را رصد میکنند. به نظر من اساساً انتخاب این سوژه انتخاب درستی نبود؛ یعنی در طول قسمتهایی ما به لحاظ رویکرد محتوایی میدیدیم که آن پیامی که از لحاظ بصری به مخاطب منتقل میشد تنها چیزی که القا میکرد خون و خونریزی بود و در نهایت هم میبینیم که شخصیتهای اصلی مجموعه منفعل میشوند و سرشان را از دست میدهند؛ به دلیل همین خیانت و عقبنشینی که میکنند. شخصیت اصلی هم که مختار است با چنین وضعیتی به شهادت میرسد. به نظرم در یک نگاه کلی به ویژه نسل جوان و نوجوان ما چنین برداشت میکند که این قیامها همگی رو به شکست است. به عبارتی هر چقدر هم که بتوانی مردم را با خودت همراه کنی عاقبتی مختوم به شکست داری و این اصلاً القای خوب و درستی نیست.
به نظرم به لحاظ ساختاری خیلی روی این سوژه زحمت کشیده شده بود و در واقع محکی بود برای اینکه مجموعهسازان با مقیاسها و اشلهای تقریباً بینالمللی توانمندی خود را در ساخت سریالها و مجموعههای تاریخی اینچنینی نشان دهند. ولی به لحاظ محتوایی به نظرم انتخاب، انتخاب درستی نبود. اگر از پارهای جهات وارد جزئیات شویم میبینیم که دخل و تصرفهایی در شخصیتها و ماجراها شده بود که جای بحث دارد، از جمله اینکه وقتی مختار پیروز شده و میآید بر کوفه حاکم میشود. با اینکه مختار به اسم امام قیام میکند و حتی اذن از برادر امام میگیرد ما میبینیم که وقتی بر کوفه حاکم میشود، دیگر خبری از امام نیست. در واقع شخصی که بیشترین غیبت را در طول این مجموعه دارد، امام سجاد (ع) است. در حالی که امام حی و امام وقت آن زمان امام سجاد (ع) است. به نظرم در این زاویه غفلت شده است؛ با اینکه در پارهای از کتب اشاره شده که مختار با امام رابطه دارد، اما نمیدانم با چه رویکردی در این مجموعه این وجه از زندگی حکمرانی مختار و ارتباط با امام معصوم نادیده گرفته شده است.