به گزارش مشرق، داوود رشیدی فعالیت حرفهای خود را در تلویزیون و در سال 52 با مدیریت گروه نمایشها و سرگرمیهای آن سازمان (شامل: سریالها، مسابقات، تئاترهای تلویزیونی) آغاز کرد. او که در رشته کارگردانی و بازیگری تحصیل کرده بود، به واسطه علاقهای که از کودکی به این حیطه داشت، از طریق یکی از بستگان خود در نمایشی مشغول به بازی و در اداره تئاتر آن زمان که به وزارت فرهنگ و هنر وابسته بود، استخدام شد و گروه تئاتر امروز را تاسیس کرد.
**تله تئاترها اولین حضور رشیدی در تلویزیون
از اولین کارهای او در حوزه تصویر میتوان به بازی در تله تئاتر «در جزیرهای غریب» و «سیسیل یا مکتب پدران» اشاره کرد. همچنین رشیدی از سال 45 تا 49 تله تئاترهایی چون «ریچارد سوم»، «صدایی در لیوان»، «خوشا به حال بردباران»، «باجه»، «همسفر»، «سیزیف و مرگ»، «دیکته و زاویه» را کارگردانی کرده است. این بازیگر در سال 67 «رئیس جمهور ایندولند» در تله تئاتر «یکی از همین روزها» را ایفاگر بود. بازیگر پیشکسوت تلویزیون و سینما در سال 87 تا سال 88 تله تئاتر «هنر»، «آخرین گودو» و «شایعه» را در سمت کارگردان، تهیه کننده و مترجم متن در دست داشت.
این بازیگر در ادامه سریالهایی چون «هوس»،مستند داستانی «تاریخ قشم» را بازی کرد.
**هزار دستان اوج شکوفایی رشیدی
بی شک سریال «هزار دستان» به کارگردانی مرحوم علی حاتمی از آثار ماندگار دهه شصت تاریخ تلویزیون ایران است. این سریال از سال 58 تا 66 در شهرک سینمایی غزالی مقابل دوربین علی حاتمی قرار گرفت. جمشید مشایخی در نقش رضا خوشنویس، عزت اله انتظامی خان مظفر، علی نصیریان ابوالفتح صحاف، محمدعلی کشاورز شعبان استخوانی و داود رشیدی در نقش مفتش شش انگشتی در این سریال هنرنمایی کردند.
رشیدی بلافاصله بعد از حضور در «هزار دستان» در سریال «کوچک جنگلی» و در نقش مستوفی الممالک بازی کرد. «گرگها»، «عطر گل یاس»، «امام علی (ع)» در نقش حکیم بن جبله عبدی، عمو ابراهیم پیرمرد جنوبی «گل پامچال»، «آوای فاخته»، «آخرین ستاره شب»، «علی آقا 121»، «تنهاترین سردار»، «پرواز قرن»، «خاله خانم بازیگر»، «تهران 11»، «بازگشت پرستوها»، «روزهای زندگی»، «پزشکان»، «خاطرات یک خبرنگار»،«ورثه آقای نیکبخت»،«ولایت عشق» در نقش فضل بن ربیع، «خانه ما» از سریالهایی بودند که داود رشیدی در فاصله بین سالهای 65 تا 80 بازی کرده بود.
«چهرهها»، «معصومیت از دست رفته»،«مهمانپذیر طوبی»، «دایره تردید»، «چه کسی به سرهنگ شلیک کرد؟»، «زائر سرای ممتاز»، «بچههای هور»،«نشانی»، «بیداری»، «پاتوق»، «خسته دلان»، «مختارنامه» و «کلاه پهلوی» از جمله سریالهایی است که رشیدی تا سال 90 در آنها نقش آفرینی کرد.
*کلاه پهلوی و نقشی که در ذات او بود
کشیش «موسیو آلفونس» در سریال «کلاه پهلوی» به کارگردانی سید ضیاءالدین دری یکی از نقشآفرینیهای این بازیگر بود. ایفای نقش کشیشی مسیحی برای بازیگری مثل رشیدی که سالها در فرانسه تحصیل کرده و با کشیشهای فرانسوی از نزدیک در ارتباط بوده است، کار سختی نبود. به همین دلیل برای ایفای چنین نقشی تحقیق زیادی نیز نکرده بود چراکه به طور کامل این شخصیت را میشناخت و سالهای سال ما به ازای بیرونیاش را دیده بود. حتی ضیاء الدین دری کارگردان این سریال نیز با توجه به پیشینه رشیدی و شناخت او از کشیشها چنین نقشی را به وی سپرده است.
*مختارنامه و بازی متفاوتی که رشیدی از خود بر جای گذاشت
رشیدی در سالهای 83 تا 88 در نقش «نعمان بن بشیر انصاری» ایفاگر یکی از نقشهای سریال «مختارنامه» به کارگردانی داود میرباقری بود. بخشی از این سریال که به وقایع بعد و قبل از قیام عاشورا میپرداخت، به زندگی تعدادی از اصحاب و یاران امام حسین (ع) و برخی یاران یزید و معاویه نیز پرداخت. یکی از همین افراد نعمان بن بشیر انصاری از یاران معاویه بود که در جنگ صفین مقابل حضرت علی (ع) قرار گرفت. قاضی دمشق و والی یمن و کوفه شد، اما مدتی بعد مردم به سمت او یورش آورده و وی را کشتند. بازی در نقش نعمان در کنار آثار تاریخی که این بازیگر ایفاگرش بوده است، با آن گریم و لباس منحصر به فرد که روایتی از مسلمانی از اهل سنت بوده است، جایگاهی ویژه در کارنامه بازیگری این هنرمند داشت. رشیدی در این سالها در آثار بسیاری بازی کرده بود، اما در این میان تفاوت در به تصویر کشیدن این نقشها او را از سایرین متمایز کرده بود و باعث درخشیدنش در کار شده بود.
**تلهفیلمهای معدودی که رشیدی بازی کرد
«بعد از روز آخر» و «رؤیا» از معدود تله فیلمهایی بودند که این بازیگر در آنها بازی کرده بود.
**«شیلات» شاخصترین بازی رشیدی
فیلمهای «فرار از تله»،«کندو»، «شیلات»، «خانه عنکبوت»، «کمال الملک» و «گلهای داودی» از شاخص ترین هنرنماییهای رشیدی در دوران فعالیتش در تاریخ سینما بود. او «آق حسینی» کندو را آنچنان متبحرانه بازی کرده بود که اگر مخاطبی نمیدانست که او همان بازیگر نقش خوجه ممد در «شیلات» است، هرگز تشخیص نمیداد که او همان داود رشیدی است که حالا فقط نام و یادی از او باقی مانده است...