به گزارش مشرق، ساعت 20:30 هشتم مرداد 91 خبر قتل پسر نوزده ساله افغانستانی در باغستان شهریار به پلیس اعلام شد که دقایقی بعد تیمی از مأموران انتظامی شهریار در صحنه وقوع جرم حاضر شدند و مشخص شد مقتول پس از مجروح شدن با چاقو به بیمارستان سجاد انتقال یافته اما به دلیل شدت جراحات جان خود را از دست داده است.
با تشکیل پرونده قتل عمد، تلاش برای شناسایی متهم و یا متهمان این پرونده در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت، در ابتدای تحقیقات پدر مقتول در اظهاراتش به مأموران گفت: پسرم سامان در مقابل منزلمان ایستاده بود که یک موتورسیکلت با دو سرنشین به سمت وی آمدند، سرنشینان موتورسیکلت مدتی قبل همسایه ما بودند و با آنها درگیری زیادی داشتیم، پسرم در آن لحظه از آنها خواست که محل را ترک کنند اما آنها به روی سامان قمه کشیدند و قصد سرقت تلفن همراهش را داشتند، من با دیدن این صحنه به آنها با چوبی که دستانم بود به آنها نزدیک شدم و قصد ترساندن و فراری دادن آنها را داشتم که آنها گریختند اما زمانیکه به پسرم نزدیک شدم، دیدم شکمش با ضربه چاقو زخمی شده که با اورژانس تماس گرفتیم و سامان را به بیمارستان منتقل کردند اما او جان باخت.
با به دست آمدن این سرنخ تلاش برای دستگیری ضاربان آغاز شد که یک هفته پس از این قتل، یکی از ضاربان به نام عماد با حضور در اداره آگاهی مدعی شد که باور ندارد سامان جانش را از دست داده باشد و در ادامه اظهاراتش به مأموران گفت: روز حادثه به دلیل خرید قفس برای جوجه مینایم همراه با نادر به آنجا رفته بودیم که سامان را دیدم، ناگهان سامان سمت ما حملهور شدند و پدرش نیز برای کمک به سامان با چوب به سمت ما حمله کرد که من سامان را با چاقو زدم.
پس از دستگیری عماد، چند روز بعد نادر نیز خودش را تحویل مأموران داد اما در اظهاراتش ادعای عماد مبنی بر خرید قفس برای جوجه مینا را رد کرد.
با اتمام جلسات بازپرسی از متهمان و صدور کیفرخواست برای آنها، عماد و نادر برای محاکمه در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران حاضر شدند و عماد به جرم مباشرت در قتل سامان به یک بار قصاص نفس محکوم و این حکم در شعبه هفتم دیوان عالی کشور تأیید شد.
پس از تأیید حکم قصاص عماد، پرونده وی برای سیر مقدمات اجرایی به شعبه اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران فرستاده شد تا اینکه مدتی قبل اولیای دم مقتول با حضور در دادسرای امور جنایی تهران درخواست خود مبنی بر اعلام گذشت از قصاص قاتل را به قاضی دشتبان؛ سرپرست اجرای احکام این دادسرا ارائه کردند و عماد از قصاص رهایی یافت.
با تشکیل پرونده قتل عمد، تلاش برای شناسایی متهم و یا متهمان این پرونده در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت، در ابتدای تحقیقات پدر مقتول در اظهاراتش به مأموران گفت: پسرم سامان در مقابل منزلمان ایستاده بود که یک موتورسیکلت با دو سرنشین به سمت وی آمدند، سرنشینان موتورسیکلت مدتی قبل همسایه ما بودند و با آنها درگیری زیادی داشتیم، پسرم در آن لحظه از آنها خواست که محل را ترک کنند اما آنها به روی سامان قمه کشیدند و قصد سرقت تلفن همراهش را داشتند، من با دیدن این صحنه به آنها با چوبی که دستانم بود به آنها نزدیک شدم و قصد ترساندن و فراری دادن آنها را داشتم که آنها گریختند اما زمانیکه به پسرم نزدیک شدم، دیدم شکمش با ضربه چاقو زخمی شده که با اورژانس تماس گرفتیم و سامان را به بیمارستان منتقل کردند اما او جان باخت.
با به دست آمدن این سرنخ تلاش برای دستگیری ضاربان آغاز شد که یک هفته پس از این قتل، یکی از ضاربان به نام عماد با حضور در اداره آگاهی مدعی شد که باور ندارد سامان جانش را از دست داده باشد و در ادامه اظهاراتش به مأموران گفت: روز حادثه به دلیل خرید قفس برای جوجه مینایم همراه با نادر به آنجا رفته بودیم که سامان را دیدم، ناگهان سامان سمت ما حملهور شدند و پدرش نیز برای کمک به سامان با چوب به سمت ما حمله کرد که من سامان را با چاقو زدم.
پس از دستگیری عماد، چند روز بعد نادر نیز خودش را تحویل مأموران داد اما در اظهاراتش ادعای عماد مبنی بر خرید قفس برای جوجه مینا را رد کرد.
با اتمام جلسات بازپرسی از متهمان و صدور کیفرخواست برای آنها، عماد و نادر برای محاکمه در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران حاضر شدند و عماد به جرم مباشرت در قتل سامان به یک بار قصاص نفس محکوم و این حکم در شعبه هفتم دیوان عالی کشور تأیید شد.
پس از تأیید حکم قصاص عماد، پرونده وی برای سیر مقدمات اجرایی به شعبه اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران فرستاده شد تا اینکه مدتی قبل اولیای دم مقتول با حضور در دادسرای امور جنایی تهران درخواست خود مبنی بر اعلام گذشت از قصاص قاتل را به قاضی دشتبان؛ سرپرست اجرای احکام این دادسرا ارائه کردند و عماد از قصاص رهایی یافت.