البته پیش از این کارهایی در حد حملات پارتیزانی به دربار پهلوی ساخته شده بود، ولی نه این گونه ریز که صدای خیلی ها را در آورد. همانگونه که گفتیم این کارها از ترس هجوم طرفداران سلطنت پهلوی در داخل و خارج کوتاه و غیرقابل نقد بود مانند ضربات ناگهانی، کوتاه و کم عمق که صدایی را از جایی بلند نمی کرد و به کسی هم برنمی خورد. با این وجود ورزی شجاعت این را داشت تا هجمه ها را به جان بخرد ولی تاریخ را روایت کند؛ تاریخی که در ادامه روند تولیداتش پیرامون قاجار وارد دوره پهلوی شده است و آن را هم به تصویر کشید.
ورزی برای تحکیم کار از کمک تاریخ دانان و تاریخ شناسان مجربی مانند موسی حقانی کارشناس نام آشنای بدون حاشیه تاریخ هم استفاده کرد. او نقد تاریخی پس از هر قسمت ازمجموعه را، پیشبند برنامه خود قرار داده کاری که البته در مجموعه های «کلاه پهلوی» و«مختارنامه» نیز انجام شده بود اما اولا مختار روایتی صریح و یکدست از تاریخ بود و«کلاه پهلوی» داستانی تخیلی و فرعی که از حاشیه فساد پهلوی اول و کشف حجاب و استعمار می گفت. اما در «معمای شاه»، ورزی صراحتا خود شخصیت ها را با نام های اصلی و عملکردشان به تصویر و نقد کشیده شده اند به نوعی دست روی خود شاه و دربار گذاشته که صداها را در آورده است؛ چنانچه از همان قسمت های ابتدایی مجموعه پیش بینی می شد که حملات به ورزی کلید خورده است و رسانه های اصلاح طلب در اشکال مختلف شروع به کوبیدن کارگردان «معمای شاه» کردند . هربار شبه روشنفکرانه، مویی ازماست بیرون می کشیدند و علم می کردند که ورزی تاریخ را تحریف کرده است. مثلا زمانی که دکتر وزیری از شخصیت های درام سریال مشغول خوشنویسی بود گفتند کارگردان این شعر را به اشتباه به شاعری نسبت داده است و ای داد بیداد که ورزی تاریخ را به غلط تفسیر می کند!!! مسئله ای که از اصلا ربطی به تاریخ و موضوعیت مجموعه نداشت.
و یا بعد از درگذشت استاد داوود رشیدی با مقایسه غیرمنطقی مجموعه «هزاردستان» و «معمای شاه» در رسانه ای اصلاح طلب با بغض و کینه ورزی آورده شد که « هیچ یک از این 5 نفر یعنی داوود رشیدی، علی نصیریان، محمد علی کشاورز، عزت الله انتظامی و جمشید مشایخی حاضر به بازی در سریالی مانند «معمای شاه» نشدند (بعد تر و در میانه سریال البته جمشید مشایخی پیوست اما نقش چندان قابل اعتنایی نیست) که تاریخ را بر پایه قرائتی تنگ نظرانه و دور از ظرافت های علی حاتمی به تصویر می کشد.»
جالب اینجاست همان گونه که در «معمای شاه» هم دیده شد؛ اولا جمشید مشایخی در این سریال حضور پررنگ داشت به واسطه تاثیرگذاری بر دکتروزیر و خانواده او. ثانیا در دورهمی بازیگران سریال هنگام سال تحویل 95 نیز این استاد حاضر شده بود. در این میان مابقی 5 بازیگر پیشکسوت نیز وضعیت خوبی نداشتند. داوود رشیدی چند سالی بود درگیر آلزایمر و بیماری شده بود. محمدعلی کشاورز هم سال هاست از روی تخت بیمارستان اخبار او منتشر می شود. انتظامی نیز وضعیت خوبی ندارد و البته نصیریان هم به عنوان شخصیت اصلی ( آقا بزرگ) در سریال «شهرزاد» بازی می کرد. تازه سریال «معمای شاه» براساس چهره ها و میمیک صورت اشخاص واقعی ساخته شده تا نسبتا تداعی گر تاریخ معاصر باشد به همین خاطر جای مانور کمتری برای چهره های ناهمسان ایجاد می کند.
شاید مهمترین حمله به «معمای شاه» در همان چند قسمت اولیه توسط شهاب مرادی در یک برنامه تلویزیونی بود آنجا که مرادی نسبت به تصویر کشیدن فساد اخلاقی شاه جوان اعتراض کرد و گفت این آن شاهی نبود که امام آن را شکست داد و نشان دادن فساد اخلاقی شاه برای خانواده ها خوب نیست. همین صحبت ناشیانه مرادی در میان بحث یک برنامه زنده دستاویزی شد برای حملات ناآگانه عده ای در داخل و آگاهانه سلطنت طلبان در خارج حتی همشهری جوان نیز به همین بهانه تصویر محمد رضا ورزی را با تصویر مشهوری از انقلابیون ادغام و به این کارگردان ارزشی حمله کرد. این درحالی بود که اولا همان گونه که گفته شد تمامی اتفاقات سریال «معمای شاه» برگرفته از تاریخ و آثار حسین فردوست بود؛ چنان چه آنهایی که تاریخ پهلوی و به خصوص کتاب فردوست را خوانده باشند با این جزییات به طور کامل آشنایی دارند و این موضوع نشان می داد که مطالعات تاریخی شهاب مرادی در این زمینه کامل نبوده و وی تحت تاثیر سخن دوستان ناآگاه قرار گرفته بود. ثانیا همین شخصیت متزلزل و زنباره شاه باعث شد تا پس از خیانت پدرش به انگلیسی ها، انگلیس دوباره به وی اعتماد کند و او خاندان پهلوی را در ایران نگاه دارد. ثالثا همان طور که در روند ادامه سریال هم می بینیم شاه پس از کودتای 28 مرداد شخصیت دیکتاتور منشی پیدا کرد که با حضور ساواک و افراد جنایتکاری مانند تیمور بختیار و نیز شهادت نواب صفوی همچنین خاموش کردن شخصیت انقلابی همچون آیت الله کاشانی این موضوع رنگ و بویی بیشتر پیدا کرد. اما در آخرین اخبار و یا بهتر بگوییم آخرین حملات به «معمای شاه» حرفهایی از جعفر والی بازیگر نقش روح الله خالقی خواننده قبل از انقلاب است که در کلیپی به نقل از او در پانزدهمین جشن سالانه انجمن منتقدان و نویسندگان خانه تئاتر پخش شد. او گفته بود:« من در طول عمرم یک کار انجام دادم که خیلی پشیمانم؛ سریال «معمای شاه». ما در این دوران زندگی کردیم. والله اینطور نبود. به خدا اینطور نبود که این سریال روایت میکند.»
جالب است وی زمانی این اظهارات را بیان کرده که سریال «معمای شاه» در حال روایت کودتای 28 مرداد بود نه چیز دیگری. سوال اینجاست که چرا جعفر والی صراحتا اشاره نمی کند کجای سریال یا بهتر بگوییم روایت کودتای 28 مرداد مشکل داشته است؟! آیا کودتا به کمک دلارهای انگلیسی آمریکایی را بد می داند؟ یا حضور شعبان بی مخ؟ آیا مقصود فرارشاه است یا اعدام دکتر فاطمی؟ و نه او نیز تحت فشار برخی هنرمندان شبه روشنفکر مخالف «معمای شاه» قرار گرفته است و برای بایکوت نشدن این سخنان را بعد از بازی و پخش گفته است درحالی که از همان ابتدا از محتوای مجموعه خبر داشت و می توانست بازی نکند؟!
این کلی گویی ها بیشتر به فضای ضد حکومتی حاکم بر برخی محافل شبانه هنری باز می گردد؛ محافلی که افتخارات خود را در دهه چهل و فیلم فارسی های مستهجن می داند و نگاه صدایشان به سمت لوس آنجلس است، اما سالهاست با بودجه ملی ارتزاق و در سینما و تلویزیون ایران فعالیت دارند. جریان های شبه روشنفکر ماهواره ایی که برخی از بازیگران «معمای شاه» را تنها به دلیل حضور در سریالی که تاریخ پهلوی را به تصویر کشیده، تحت فشار قرار داده و بایکوت کرده اند. مصاحبه گیتی ساعتچی بازیگر تاج الملوک مادر شاه با روزنامه خراسان دلیلی براین مدعاست او در این گفتگو گفته است: «با سینما قهرم. بعد از بازی در سریال «معمای شاه» پیشنهاد نقشی نداشتم و در سینما هم نقش های پیشنهادی بد بودند بنابراین ترجیح دادم در منزل فیلم ببینم و مطالعه کنم.
که این موضوع البته نشان دهنده سوءمدیریت حاکم بر سینما و تلویزیون است که به قدرت نمایی سلطنت طلب ها حتی در صداوسیما انجامیده است. ورزی شاید از نظر فنی قابل نقد باشد اما در نظر محتوایی این نقد را اگر کسی قرار است انجام بدهد، تاریخ دانان موجه هستند نه هرکس.
چند وقت پیش در جلسه ای یکی از افرادی که با سهمیه های گوناگون دانشجوی رشته تاریخ شده بود و همه جا خود را تاریخ دان معرفی می کند در بحثی شروع به حمله علیه «معمای شاه» کرد. به او گفتم مشکل «معمای شاه» چیست؟ گفت خارج از تاریخ ورود کرده و تاریخ را درست روایت نکرده است. گفتم براساس چه سندی این حرف را می زنید؟ گفت همه استادان این را می گویند. گفتم اولا این استادان سندشان چیست؟ ثانیا به کدام قسمت از سریال ایراد گرفته اند؟ و ثالثا اصلا این استادان چه کسانی هستند؟ سکوت کرد. می دانستم که وی اولین و مهمترین منبع سخنانش ماهواره و شبکه «من و تو» است مانند اغلب مخالفان «معمای شاه» به او گفتم حالا از استادان بگذریم اصلا این سریال را کامل دیده اید که معترض هستید؟ با غرور گفت نه این سریال ارزش دیدن و وقت گذاشتن ندارد. گفتم چگونه خودتان را دانشجوی دکتری تاریخ می دانید ومنتقد سرسخت هم هستید؛ درحالی که اثری را که اصلا ندیده اید یا کامل ندیده اید را به نقل از دیگرانی که وارد جزییات هم نمی شوند مورد حمله قرار می دهید!!
متاسفانه این موضوعی است که گریبانگیر اغلب منتقدان «معمای شاه» شده است. آنهایی که بعضا اهل مطالعه تاریخی به خصوص تاریخ معاصر هم نیستند متاثر از جو مخالفت های عده ای خاص و شبکه های ماهواره ای به این سریال می تازند. «معمای شاه» همان طور که گفتیم بدون نقص نیست اما نقایصی که این سریال را به آن متهم می کنند هم قابل اعتنا و جدی نیست.