سرویس سیاست مشرق - اگر بخواهیم برآوردی از اینکه برجام به کجا رسیده است داشته باشیم بایستی به سخنان محمد جواد ظریف، رئیس دستگاه دیپلماسی کشورمان و سرتیم مذاکرات هستهای نظری بیندازیم.
ظریف 8 ماه پس از اجرای برجام، ضمن پاک کردن صورت مسئله مذاکرات منتهی به برجام میگوید هدف از مذاکرات، برداشتن تحریمها نبود.
این در حالی است که پیشتر خود مسئولین دولت تمامی مشکلات کشور را به تحریمها گره زده بودند و حتی یکی از شعارهای اصلی روحانی برای رأیآوری در انتخابات چرخش همزمان چرخ کارخانهها و سانتریفیوژها بوده است.
وزیرخارجه کشورمان در مصاحبه با روزنامه ایران، ضمن طرح این ادعا که هدف اصلی مذاکرات برداشته شدن تحریمها نبوده، میگوید: «البته هدف عمده مذاکرات، برداشتن تحریمها نبود؛ بلکه حفظ عزت کشور، توانمندیهای فنی و لغو قطعنامههای شورای امنیت بود که اتفاقاً هیچ یک از تحریمهای اقتصادی در آن قطعنامهها نبود![1]
این درحالی است که دولتیها خود انتظارات مردم برای توافق هستهای را بالا بردند و برای مثال رئیسجمهور در این زمینه با دادن وعده لغو تحریمها بیان داشت: «ما وقتی میگوییم باید تحریمهای ظالمانه رفع شود بعضیها چشمانشان زیاد نچرخد. تحریمهای ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید و مشکل محیط زیست، اشتغال، صنعت و آب خوردن مردم حل شود، منابع آبی زیاد شده و بانکها احیا شوند. آنها که ملت ما را تحریم کردهاند ظلم بزرگی مرتکب شدهاند اما عدهای در داخل هم نمیدانستند تحریم چیست.»[2]
بعد از امضاء برجام نیز پاستورنشینان القاب و عناوین خاصی به برنامه جامع اقدام مشترک دادند و برجام را «فتحالفتوح» و « آفتاب تابان» نامیدند و از این طریق آنرا دستاوردی بزرگ عنوان کردند که موجب نجات کشور و باعث گشایش اقتصادی در آینده خواهد شد. اما بعد از اجرای برجام روند معکوسی آغاز شد که سعی در تقلیل انتظارات فزاینده افکارعمومی در حوزه برجام داشت که تلاش ظریف با این سخنان که هدف مذاکرات هستهای لغو تحریمها نبود یکی از این موارد است. این درحالی است که ظریف در فردای امضاء برجام در تهران به همراه سید عباس عراقچی و علی اکبر صالحی در نشست خبری حضور یافت و هر سه نفر این افراد تاکید کردند که از فردای اجرای برجام همه تحریمها لغو خواهد شد که تا به امروز بعد از گذشت 8 ماه از اجرای برجام بهویژه در حوزه بانکی مشکلات بسیاری وجود دارد و زنجیره تحریمها پا برجاست.
این درحالی است که دولت در حوزه تعهداتی که به طرف غربی داده است با برنامه عمل کرده و در این راستا قلب رآکتوراراک خارج شده و حفرهها با سیمان پر شده است.
این خبری بود که بهروز کمالوندی سخنگوی سازمان انرژی اتمی در دیماه 94 به رسانهها داد و گفت: «ما دیروز مرحله نهایی خروج قلب راکتور اراک را انجام دادیم و امروز هم تا حدود یک ساعت پیش کار ما کاملاً تمام شد و عصر امروز توسط بازرسان آژانس راستی آزمایی می شود.»[3]
حال این سئوال مطرح میشود که ایران رآکتور اراک را با سیمان پر کرد تا چه چیزی به دست بیاورد؟ آیا در این زمینه تنها عمل به وظیفه و اینکه طرف غربی از عملکرد ایران راضی باشد مهم بود یا اینکه بایستی تعهداتی که دو طرف در برجام داده بودند به طور گام به گام انجام میشد تا همه بهرهبرداری لازم را از یک تفاهم نامه بینالمللی ببرند. اینکه در حال حاضر دولتیها سعی دارند انتظاراتی که به طور سیاسی در اذهان عمومی بالا بردهاند را بازهم با همان اهداف پایین بیاورند آیا کمکی به نتیجه امر میکند؟
هشت ماه از اجرای برجام گذشته است و مردم در انتظار وعده گشایش اقتصادی هستند و تا حدود زیادی این انتظار برای رونق اقتصادی سبب شده تا بازار تجارت کشورمان تحت تاثیر این موضوع دچار سکون و رکود شود و به نظر نمیرسد با گفتاردرمانی و آمار درمانی بتوان افکارعمومی را در این زمینه راضی کرد.