به گزارش مشرق، بیتردید یکی از عوامل سازندگی، پیشرفت و افتخارآفرینی در عرصه ملی، تعامل و هماهنگی بین مربیان ردههای نوجوانان، جوانان و بزرگسالان است که مطمئنا بدون این ارتباط غیرقابل انکار، نمیتوان راه رسیدن به موفقیت را به درستی آغاز و با موفقیت به انتها رساند.
این روال را میتوان به نواختن یک قطعه زیبای موسیقی توسط ارکستری بزرگ تشبیه کرد که هر چه نوازندگان آن همدل و هماهنگتر باشند، اثری دلنشین و روحنوازتر خلق خواهد شد. حال در نظر بگیرید هر کدام از اعضای این ارکستر، ساز خود را به دلخواه و خارج از نت بنوازند؛ اینجاست که این تلاش گروهی، نه تنها به اثر زیبا و ماندگار بدل نمیشود، بلکه حاصل کار، چیزی جز اصوات آزاردهنده و مخرب نخواهد بود.
حکایت کشتی فرنگی ما در یکی دوسال اخیر هم دستکمی از این ارکستر سردرگم و خودرای ندارد. تیمهای نوجوانان و جوانان با رهبری و مدیریت حسن بابک و همکارانش از یک سو و تیم بزرگسالان و محمد بنا از سویی دیگر، مدتها بود که به هر دلیلی ارتباط خوب و سازندهای با هم نداشتند و هر کدام حکومتی مستقل از یکدیگر را تشکیل داده بودند.
برخلاف کشتی آزاد، مدتها خبری از تمرینات مشترک و منسجم جوانان و بزرگسالان در اردوی تیم ملی کشتی فرنگی نبود و اگر هم تمرینی برپا میشد، آن حال و هوای سازنده و روحیهبخش را نداشت. تیم ملی بزرگسالان پیش از المپیک ریو و بعد از برکناری احد پازاج و آشتی و بازگشت دوباره محمدبنا به جزیره ای دستنیافتنی حتی برای اهالی رسانه تبدیل شد و به خاطر شرایط محمد بنا کسی اجازه ورود به حریم فنی او را نداشت.
هر کدام از سرمربیان رده های مختلف هم سازشان را به سلیقه خود کوک کرده و مشغول نواختن بودند. همان سازی که در نهایت بخشی از صدای ناهنجار آن در المپیک ریو به گوش رسید و بخش دیگرش در رقابتهای قهرمانی جوانان جهان همه را کلافه کرد!
اتفاق جدید هم اینکه محمدبنا در اقدامی قابل پیش بینی به قول معروف پیش دستی کرد و عطای بازگشت به تیم ملی را به لقایش بخشید. آقای خاص در حالی که قراردادش بعد از المپیک ریو به پایان رسیده بود، بلافاصله قبل از اینکه از سوی فدراسیون و شورای فنی با پاسخ منفی روبرو شود،ترجیح داد از مسئولیتی کناره گیری کند که قانونا سمتی در آن نداشت!
به هر روی اگر اهالی کشتی فرنگی، دوباره داعیه آقایی بر جهان و المپیک را دارند، باید قبل از هر چیز به تعامل و همدلی گذشته خود برسند. همان تعاملی که چند سال قبل توانست فرنگیکاران را به اوج برساند و حالا نبودش آنها را بر زمین زده است.
باید اعتراف کرد کشتی فرنگی ایران، مدتهاست قربانی استقلال کاذب و تکروی برخی چهرههای اصلی آن شده و حالا نوبت فدراسیون کشتی و اعضای شورای فنی است تا با قانونمندی و جسارت، دست به تصمیمات مهمی بزنند.
این جماعت تصمیم گیرنده و سیاستگذار باید در نشست آتی خود به نحوی عمل کنند که مربیان بزرگ در کنار هم قرار گیرند و با همدلی و اتحاد، مدالهای المپیک ۲۰۲۰ را نشانه روند. هر چند که این مهم نیز بدون برقراری و تعامل کافی بین رده های مختلف و زیر چتر یک مدیریت واحد، حاصل نخواهد شد.
این روال را میتوان به نواختن یک قطعه زیبای موسیقی توسط ارکستری بزرگ تشبیه کرد که هر چه نوازندگان آن همدل و هماهنگتر باشند، اثری دلنشین و روحنوازتر خلق خواهد شد. حال در نظر بگیرید هر کدام از اعضای این ارکستر، ساز خود را به دلخواه و خارج از نت بنوازند؛ اینجاست که این تلاش گروهی، نه تنها به اثر زیبا و ماندگار بدل نمیشود، بلکه حاصل کار، چیزی جز اصوات آزاردهنده و مخرب نخواهد بود.
حکایت کشتی فرنگی ما در یکی دوسال اخیر هم دستکمی از این ارکستر سردرگم و خودرای ندارد. تیمهای نوجوانان و جوانان با رهبری و مدیریت حسن بابک و همکارانش از یک سو و تیم بزرگسالان و محمد بنا از سویی دیگر، مدتها بود که به هر دلیلی ارتباط خوب و سازندهای با هم نداشتند و هر کدام حکومتی مستقل از یکدیگر را تشکیل داده بودند.
برخلاف کشتی آزاد، مدتها خبری از تمرینات مشترک و منسجم جوانان و بزرگسالان در اردوی تیم ملی کشتی فرنگی نبود و اگر هم تمرینی برپا میشد، آن حال و هوای سازنده و روحیهبخش را نداشت. تیم ملی بزرگسالان پیش از المپیک ریو و بعد از برکناری احد پازاج و آشتی و بازگشت دوباره محمدبنا به جزیره ای دستنیافتنی حتی برای اهالی رسانه تبدیل شد و به خاطر شرایط محمد بنا کسی اجازه ورود به حریم فنی او را نداشت.
هر کدام از سرمربیان رده های مختلف هم سازشان را به سلیقه خود کوک کرده و مشغول نواختن بودند. همان سازی که در نهایت بخشی از صدای ناهنجار آن در المپیک ریو به گوش رسید و بخش دیگرش در رقابتهای قهرمانی جوانان جهان همه را کلافه کرد!
اتفاق جدید هم اینکه محمدبنا در اقدامی قابل پیش بینی به قول معروف پیش دستی کرد و عطای بازگشت به تیم ملی را به لقایش بخشید. آقای خاص در حالی که قراردادش بعد از المپیک ریو به پایان رسیده بود، بلافاصله قبل از اینکه از سوی فدراسیون و شورای فنی با پاسخ منفی روبرو شود،ترجیح داد از مسئولیتی کناره گیری کند که قانونا سمتی در آن نداشت!
به هر روی اگر اهالی کشتی فرنگی، دوباره داعیه آقایی بر جهان و المپیک را دارند، باید قبل از هر چیز به تعامل و همدلی گذشته خود برسند. همان تعاملی که چند سال قبل توانست فرنگیکاران را به اوج برساند و حالا نبودش آنها را بر زمین زده است.
باید اعتراف کرد کشتی فرنگی ایران، مدتهاست قربانی استقلال کاذب و تکروی برخی چهرههای اصلی آن شده و حالا نوبت فدراسیون کشتی و اعضای شورای فنی است تا با قانونمندی و جسارت، دست به تصمیمات مهمی بزنند.
این جماعت تصمیم گیرنده و سیاستگذار باید در نشست آتی خود به نحوی عمل کنند که مربیان بزرگ در کنار هم قرار گیرند و با همدلی و اتحاد، مدالهای المپیک ۲۰۲۰ را نشانه روند. هر چند که این مهم نیز بدون برقراری و تعامل کافی بین رده های مختلف و زیر چتر یک مدیریت واحد، حاصل نخواهد شد.