به گزارش مشرق، تیم ملی ایران در دیداری فشرده موفق شد یک امتیاز از چین به ایران برگرداند، با این وجود اما با توجه به نحوه بازی تیم ملی ایران به نظر میرسد این یک امتیاز چندان قانع کننده نیست و ظرفیت ایران می توانست در این دیدار سه امتیاز باشد.
پرسش این است که آیا به دلیل این برداشت باید از کی روش و تیم ملی انتقاد کرد؟ انتقادی که منصفانه باشد میتواند راهکارهایی برای آینده تیم ملی ایران داشته باشند اما شرط آن منصفانه بودن است حلقه ای که در جامعه احساساتی ما کمتر دیده می شود و پیشکسوتان و مردم معمولا سیاه یا سفید فوتبال را دنبال می کنند.
انتخاب های نه چندان منطقی
اشکال تیم ملی چه بود؟ پاسخ به این پرسش می شود انتقاد؛ به نظر می رسد بیش و پیش از هر نکته ای باید تاکید کرد که بال چپ و راست تیم ملی ایران ضعف داشت، نبود حاج صفی، در اوج نبودن رضائیان و البته مصدومیت دژاگه سمت راست و چپ تیم ملی ایران را در دیدار با چین ضعیف کرده بود. این ها نکاتی بودند که کی روش در آنها نقش داشت اما همه نقاشی تیم ملی در جناحین توسط کی روش صورت نگرفته بود.
رامین رضائیان و مهدی طارمی عملا با تصمیم هایی که گرفتند و خودشان را از شرایط مسابقه دور کردند نه به خودشان که به تیم ملی ایران هم ضربه زدند، به جمع این دو باید حاج صفی که بسیار دیر تصمیم گرفت در سپاهان به میدان برود را هم باید اضافه کنیم.
در واقع تصمیم هایی که این سه بازیکن گرفتند هم به خودشان ضربه زد هم به تیم ملی ایران چرا که از سانترهای دقیق رضائیان و توان این بازیکن برای عبور از مدافعان حریف خبری نبود و در آن سمت هم میلاد محمدی اعتماد به نفس کافی برای جانشینی حاج صفی را نشان نداد.
عیبی که به کی روش می توان در این زمینه گرفت آن است که چرا جانشین های مناسبی برای این دو بازیکن پیدا نکرده و بازیکنانی را که از شرایط مسابقه دور بوده اند را در تیم ملی به کار گرفته است؟ این پرسش اما پاسخی پیچیده دارد که منتهی به پرسش دیگری می شود و آن این است که آیا در لیگ ایران بازیکنانی مثل حاج صفی و رضائیان وجود داشتند که کی روش آنها را ندید؟
نتیجه لغو اردوی اتریش
کی روش تنها یک اردو برای آماده سازی و هماهنگی نزدیک به سی بازیکن خود داشت، شاید اگر اردوی اتریش او لغو نمی شد یکی از آن توپها که از شش قدم به خال آسمان زده شد به تور دروازه حریف می چسبید و کار را تمام می کرد اما چنین نشد.
شاید در اردوی لغو شده اتریش کی روش می توانست با رضائیان و حاج صفی بیشتر کار کند و آنها را در روزهایی که در خانه خواب بودند یا فقط بدنسازی می کردند به میدان مسابقه بفرستد و کار را در چین تمام کند.
در واقع باید ببینیم به کی روش چه داده ایم و چه گرفته ایم؟ البته این پرسش را نباید فراموش کرد که چهار امتیاز ار دو بازی اتفاق بدی است یا قابل قبول؟
اگر فرمول ۳ امتیاز در خانه و یک امتیاز در بیرون از خانه را قبول داشته باشیم باید بگوییم این چهار امتیاز خوب است اما اگر نه می توانیم بگوییم این چهار امتیاز خوب نیست و ما باید می توانستیم ۶ امتیاز کامل را به دست می آوردیم.
مقدماتی جام جهانی جای رویا پردازی نیست
با قاطعیت می توان گفت که امتیاز گیری در دور مقدماتی جام جهانی بسیار سخت است، از شکست خانگی ژاپن و قطر بگیرید تا برسید به شکست تساوی کره در سوریه.
در واقع مدعی کاملی در آسیا دیگر وجود ندارد و فاصله ها بسیار نزدیک است و به این ترتیب هیچکس نمی تواند بگوید چین که در کره بازی سه بر صفر باخته را با نتیجه سه بر دو عوض می کند، تیمی ضعیف است و ایران باید حتما هر سه امتیاز این دیدار را می گرفته است. البته که می توان مدعی شد با توجه به خلق موقعیت گل های زیاد تیم ملی می توانستیم هر سه امتیاز را بگیریم.
پرسش این است که آیا به دلیل این برداشت باید از کی روش و تیم ملی انتقاد کرد؟ انتقادی که منصفانه باشد میتواند راهکارهایی برای آینده تیم ملی ایران داشته باشند اما شرط آن منصفانه بودن است حلقه ای که در جامعه احساساتی ما کمتر دیده می شود و پیشکسوتان و مردم معمولا سیاه یا سفید فوتبال را دنبال می کنند.
انتخاب های نه چندان منطقی
اشکال تیم ملی چه بود؟ پاسخ به این پرسش می شود انتقاد؛ به نظر می رسد بیش و پیش از هر نکته ای باید تاکید کرد که بال چپ و راست تیم ملی ایران ضعف داشت، نبود حاج صفی، در اوج نبودن رضائیان و البته مصدومیت دژاگه سمت راست و چپ تیم ملی ایران را در دیدار با چین ضعیف کرده بود. این ها نکاتی بودند که کی روش در آنها نقش داشت اما همه نقاشی تیم ملی در جناحین توسط کی روش صورت نگرفته بود.
رامین رضائیان و مهدی طارمی عملا با تصمیم هایی که گرفتند و خودشان را از شرایط مسابقه دور کردند نه به خودشان که به تیم ملی ایران هم ضربه زدند، به جمع این دو باید حاج صفی که بسیار دیر تصمیم گرفت در سپاهان به میدان برود را هم باید اضافه کنیم.
در واقع تصمیم هایی که این سه بازیکن گرفتند هم به خودشان ضربه زد هم به تیم ملی ایران چرا که از سانترهای دقیق رضائیان و توان این بازیکن برای عبور از مدافعان حریف خبری نبود و در آن سمت هم میلاد محمدی اعتماد به نفس کافی برای جانشینی حاج صفی را نشان نداد.
عیبی که به کی روش می توان در این زمینه گرفت آن است که چرا جانشین های مناسبی برای این دو بازیکن پیدا نکرده و بازیکنانی را که از شرایط مسابقه دور بوده اند را در تیم ملی به کار گرفته است؟ این پرسش اما پاسخی پیچیده دارد که منتهی به پرسش دیگری می شود و آن این است که آیا در لیگ ایران بازیکنانی مثل حاج صفی و رضائیان وجود داشتند که کی روش آنها را ندید؟
نتیجه لغو اردوی اتریش
کی روش تنها یک اردو برای آماده سازی و هماهنگی نزدیک به سی بازیکن خود داشت، شاید اگر اردوی اتریش او لغو نمی شد یکی از آن توپها که از شش قدم به خال آسمان زده شد به تور دروازه حریف می چسبید و کار را تمام می کرد اما چنین نشد.
شاید در اردوی لغو شده اتریش کی روش می توانست با رضائیان و حاج صفی بیشتر کار کند و آنها را در روزهایی که در خانه خواب بودند یا فقط بدنسازی می کردند به میدان مسابقه بفرستد و کار را در چین تمام کند.
در واقع باید ببینیم به کی روش چه داده ایم و چه گرفته ایم؟ البته این پرسش را نباید فراموش کرد که چهار امتیاز ار دو بازی اتفاق بدی است یا قابل قبول؟
اگر فرمول ۳ امتیاز در خانه و یک امتیاز در بیرون از خانه را قبول داشته باشیم باید بگوییم این چهار امتیاز خوب است اما اگر نه می توانیم بگوییم این چهار امتیاز خوب نیست و ما باید می توانستیم ۶ امتیاز کامل را به دست می آوردیم.
مقدماتی جام جهانی جای رویا پردازی نیست
با قاطعیت می توان گفت که امتیاز گیری در دور مقدماتی جام جهانی بسیار سخت است، از شکست خانگی ژاپن و قطر بگیرید تا برسید به شکست تساوی کره در سوریه.
در واقع مدعی کاملی در آسیا دیگر وجود ندارد و فاصله ها بسیار نزدیک است و به این ترتیب هیچکس نمی تواند بگوید چین که در کره بازی سه بر صفر باخته را با نتیجه سه بر دو عوض می کند، تیمی ضعیف است و ایران باید حتما هر سه امتیاز این دیدار را می گرفته است. البته که می توان مدعی شد با توجه به خلق موقعیت گل های زیاد تیم ملی می توانستیم هر سه امتیاز را بگیریم.