به گزارش مشرق، عصر ایران نوشت: «هنوز چند ثانیه از بازی ایران و چین نگذشته بود که توییتهای مختلف کارشناسی مردم در مورد این بازی تیم ملی فوتبال منتشر شد. یکی میگوید که اگر در بازی بعدی یک [....] را جای سرمربی تیم ملی بگذارند، نتیجه فرقی نمیکند. آن یکی میگوید تاکتیک ایران به دست آوردن مساوی از همه بازیهاست و یکی دیگر هم پلنهای تاکتیکی بهتر از کیروش سراغ دارد که به عقل سرمربی تیم ملی نرسیده. کل ماجرا از این قراراست: تیم ملی ایران در چین با چین مساوی کرده.
نه فقط در فضای مجازی که در فضای عمومی هم همه توقع دارند که تیم ملی ایران چین و همه رقبا را شکست دهد. چرا؟ چون قبلتر از این آنها را بردهایم و لابد به نظرشان میرسد که در این سالها ما کیروش را داریم و آنها چیزی ندارند. پس به راحتی باید مقابلشان به پیروزی برسیم.
توقع از تیم ملی و کیروش در مسابقات مقدماتی جام جهانی در شرایطی است که امکانات فوتبال ایران و چین با یکدیگر قابل مقایسه نیست. ایران چه از نظر تجهیزات لازم برای فوتبال و چه از نظر ساختار فوتبالی فاصله زیادی با تیم ملی چین دارد. نه تنها چین که ایران از نظر ساختار فوتبالی تقریبا از همه تیمهای گروه به جز سوریه و ازبکستان شرایط بدتری دارد. تنها ازبکستان است که شرایطی برابر با فوتبال ایران دارد و البته سوریه درگیر جنگ است.
اما کرهجنوبی، قطر و چین امکانات و ساختار بسیار بهتری در فوتبال نسبت به ایران دارند. علیرغم همه این کمبودها تیم ملی ایران با یک سرمربی موفق شده کارنامه خوبی در بازیهای گذشته به جا بگذارد. آن هم در فوتبالی که قابل پیشبینی نیست و این امکان وجود دارد که حتی تیمی در حد ژاپن در خانه به امارات ببازد. حالا اما ایران 4 امتیاز از 2 بازی دارد و البته تعداد زیادی از مردم بدون این که یادشان بیاید در فوتبال باشگاهی هیچ چیزی در سطح آسیا ندارند از تیم کیروش توقع دارند.
توقع از تیم کیروش فقط توقع فنی و امتیازی نیست. یعنی کیروش به غیر از این که وظیفه دارد طبق قرارداد در جدال با رقبا باشد باید در داخل هم با نیروهای عجیب و غریب بجنگد. او سرمربی تیم ملی کشوری است که هوادارانش برای پر کردن استادیوم نیاز به بلیت مجانی دارند. یعنی در فدراسیون فوتبال هیچ کسی از پر شدن استادیوم برای بازی رسیدن به جام جهانی خیال راحت ندارد و به همین دلیل راحت بازی مجانی برگزار میشود و از مردم به خاطر حضور مجانی در حمایت از تیم ملی کشورشان تشکر میشود؛ تماشاگرانی که فقط 50 درصدشان به خود زحمت میدهند لباس سفید بپوشند و در زمان بازی به غیر از چند دقیقه ساکت مینشینند و فقط بازی را نگاه میکنند.
کیروش حالا روی نیمکت تیم ملی باید مثل یک لیدر بازیکنان را برای بازی به هیجان بیاورد و داور را تحت تاثیر قرار دهد تا تیمش بتواند 3 امتیاز را به دست بیاورد اما بعد از بازی هم باید به همین مردم جواب پس بدهد که چرا رفتار عصبی و عجیب و غریب داشته. تماشاگران بازی ایران در حالی که سفید نپوشیده و پرچم در دست ندارند و تشویق قابل توجهی در جریان بازی نمیکنند، توقع دارند که سرمربی تیم ملی هم ساکت روی نیمکت بنشیند و دنبال این نباشد که حق تیمش را از داور مسابقه بگیرد.
داوری که در استادیوم آزادی همه به اصطلاح خطاهای 50-50 را به نفع قطر سوت میزند. البته که ممکن است من و شما شیوه بهتری برای گرفتن حق تیم ملی در نظر داشته باشیم اما خب بهتر است از این روشها در مسوولیت خودمان استفاده کنیم. مسلما اگر ورزشگاه آزادی یکصدا و 90 دقیقه تیم ملی را تشویق کند، هیچ داوری جرات سوت زدن علیه تیم ملی را پیدا نمیکند اما وقتی که یک استادیوم داریم که یک ساعت از نود دقیقه را مینشیند و بازی را نگاه میکند، استادیومی که بر خلاف ژاپن و چین و استرالیا همرنگ تیمش پیراهن نمیپوشد، دیگر نمیشود توقع داشت که سرمربی تیم ملی وظایف هواداری تیم ملی را هم به همان شیوه ما انجام دهد.
توقع از کیروش حتی به مصاحبههایش هم سرایت میکند. یعنی وقتی سرمربی تیم ملی مشکلات را بیان میکند، این طور میشود که از مردم در صفحات اجتماعی تا نماینده مردم در مجلس صدایشان درمیآید که این چیزها هیچ ربطی به سرمربی تیم ملی ندارد و فقط خدا میداند که همه چیزش به هم مربوط است.
کیروش در مصاحبهاش در فرودگاه امام خمینی(ره) از انتخاب بنجامین ویلیامز انتقاد میکند، چون خوب میداند که کنفدراسیون فوتبال آسیا تا چه اندازه تحت تاثیر قطر و عربستان است و البته این را هم به خوبی میبیند که چطور عربستان از 2 بازی با 3 پنالتی به 6 امتیاز رسیده است. کیروش به خوبی فساد فوتبال آسیا را میشناسد و شاید میخواهد از پیش با به راه انداختن جو روانی توجه همه را به داوری بازیهای ایران جلب کند.
او خوب میداند که اگر 3 امتیاز یک بازی از دست برود، دیگر اعتراض کردن فایدهای ندارد و شکایت تایلند و عراق از داوری بازی عربستان به جایی نخواهد رسید. کیروش از مسائل میزبانی صحبت میکند؛ به این دلیل که عربستان به راحتی میتواند میزبانی مسابقات را با رشوه از عراق بگیرد و به مالزی ببرد اما میزبانی سوریه که قرار است در ایران باشد به راحتی به لبنانی میرود که آخرین شکست تیم ملی در آن رقم خورده است.
سرمربی تیم ملی از ماجرای سفارت عربستان و تاثیر مناسبات سیاسی در ورزش میگوید و همه توقع دارند نگوید؛ در حالی که به خوبی میداند که اگر امروز بحث میزبانی عربستان را پیش نکشد دور نیست که تیم ملی ایران با مشکل میزبانی عربستان مواجه شود.
ایران در دوره گذشته مقدماتی جام جهانی با 2 امتیاز اختلاف نسبت به کره و ازبکستان به جام جهانی رسیده و اصلا بعید نیست که در این دوره در گروهش سوم شود. سوم شدن ایران در گروه همان قدر محتمل است که سوم شدن عربستان در گروه ژاپن و استرالیا و آن زمان است که بازی پلیآف باید در ایران و عربستان انجام شود.
پیش از این مسوولان فوتبال ایران که نایبرییسی چون کفاشیان را دارند، موفق نشدهاند از حق فوتبالی ایران دفاع کنند و بازیهای تیم ملی در زمین بیطرف برگزار شده و حالا هم عجیب نیست که اگر کیروش فشار نیاورد و توجهها را به سمت کفاشیان و میزبانی عربستان جلب نکند، تیم ملی ایران در صورت رسیدن به پلیآف مجبور شود خارج از آزادی مقابل عربستان بازی کند. با این حال مردم توقع دارند سیاست روی فوتبال تاثیر بگذارد و شرایط را سختتر کند اما سرمربی تیم ملی در مورد این سختیها صحبتی نکند.
البته که این متن در دفاع از کیروش نیست. او باید جایگاهش را بشناسد و در جایگاهش برای موفقیت تیم ملی تلاش کند اما در جایی که هیچ چیزی سر جایش نیست، سرمربی تیم ملی مجبور میشود برای رسیدن به هدف گاهی رییس فدراسیون باشد، گاهی حراست تیم ملی، گاهی مدیر برنامه برای فراهم کردن اردو و گاهی هوادار. گاهی نماینده مجلس و در سایر اوقات سرمربی تیم ملی ایران.
در این شرایط کیروش مجبور است به عنوان سرمربی تیم ملی نتیجه گرفتن تیمش را تضمین کند و بعد دنبال پاسخی برای توقعات فنی، اخلاقی، سیاسی و... مردم ایران باشد. این روزها همه از کیروش توقع دارند و زمانی که تیمش موفق شده از 2 بازی 4 امتیاز را به دست بیاورد از توقعات غیرفنیشان میگویند. تیم او همچنان رکورددار بازی بدون شکست در آسیاست و البته حضور در رتبه اول رنکینگ را دارد. خدا به تیم ملی ایران رحم کند با این توقعات اگر روزی تیم ملی فوتبال ایران مانند ژاپن نتیجه نگیرد و به تیمی مانند امارات ببازد.»
نه فقط در فضای مجازی که در فضای عمومی هم همه توقع دارند که تیم ملی ایران چین و همه رقبا را شکست دهد. چرا؟ چون قبلتر از این آنها را بردهایم و لابد به نظرشان میرسد که در این سالها ما کیروش را داریم و آنها چیزی ندارند. پس به راحتی باید مقابلشان به پیروزی برسیم.
توقع از تیم ملی و کیروش در مسابقات مقدماتی جام جهانی در شرایطی است که امکانات فوتبال ایران و چین با یکدیگر قابل مقایسه نیست. ایران چه از نظر تجهیزات لازم برای فوتبال و چه از نظر ساختار فوتبالی فاصله زیادی با تیم ملی چین دارد. نه تنها چین که ایران از نظر ساختار فوتبالی تقریبا از همه تیمهای گروه به جز سوریه و ازبکستان شرایط بدتری دارد. تنها ازبکستان است که شرایطی برابر با فوتبال ایران دارد و البته سوریه درگیر جنگ است.
اما کرهجنوبی، قطر و چین امکانات و ساختار بسیار بهتری در فوتبال نسبت به ایران دارند. علیرغم همه این کمبودها تیم ملی ایران با یک سرمربی موفق شده کارنامه خوبی در بازیهای گذشته به جا بگذارد. آن هم در فوتبالی که قابل پیشبینی نیست و این امکان وجود دارد که حتی تیمی در حد ژاپن در خانه به امارات ببازد. حالا اما ایران 4 امتیاز از 2 بازی دارد و البته تعداد زیادی از مردم بدون این که یادشان بیاید در فوتبال باشگاهی هیچ چیزی در سطح آسیا ندارند از تیم کیروش توقع دارند.
توقع از تیم کیروش فقط توقع فنی و امتیازی نیست. یعنی کیروش به غیر از این که وظیفه دارد طبق قرارداد در جدال با رقبا باشد باید در داخل هم با نیروهای عجیب و غریب بجنگد. او سرمربی تیم ملی کشوری است که هوادارانش برای پر کردن استادیوم نیاز به بلیت مجانی دارند. یعنی در فدراسیون فوتبال هیچ کسی از پر شدن استادیوم برای بازی رسیدن به جام جهانی خیال راحت ندارد و به همین دلیل راحت بازی مجانی برگزار میشود و از مردم به خاطر حضور مجانی در حمایت از تیم ملی کشورشان تشکر میشود؛ تماشاگرانی که فقط 50 درصدشان به خود زحمت میدهند لباس سفید بپوشند و در زمان بازی به غیر از چند دقیقه ساکت مینشینند و فقط بازی را نگاه میکنند.
کیروش حالا روی نیمکت تیم ملی باید مثل یک لیدر بازیکنان را برای بازی به هیجان بیاورد و داور را تحت تاثیر قرار دهد تا تیمش بتواند 3 امتیاز را به دست بیاورد اما بعد از بازی هم باید به همین مردم جواب پس بدهد که چرا رفتار عصبی و عجیب و غریب داشته. تماشاگران بازی ایران در حالی که سفید نپوشیده و پرچم در دست ندارند و تشویق قابل توجهی در جریان بازی نمیکنند، توقع دارند که سرمربی تیم ملی هم ساکت روی نیمکت بنشیند و دنبال این نباشد که حق تیمش را از داور مسابقه بگیرد.
داوری که در استادیوم آزادی همه به اصطلاح خطاهای 50-50 را به نفع قطر سوت میزند. البته که ممکن است من و شما شیوه بهتری برای گرفتن حق تیم ملی در نظر داشته باشیم اما خب بهتر است از این روشها در مسوولیت خودمان استفاده کنیم. مسلما اگر ورزشگاه آزادی یکصدا و 90 دقیقه تیم ملی را تشویق کند، هیچ داوری جرات سوت زدن علیه تیم ملی را پیدا نمیکند اما وقتی که یک استادیوم داریم که یک ساعت از نود دقیقه را مینشیند و بازی را نگاه میکند، استادیومی که بر خلاف ژاپن و چین و استرالیا همرنگ تیمش پیراهن نمیپوشد، دیگر نمیشود توقع داشت که سرمربی تیم ملی وظایف هواداری تیم ملی را هم به همان شیوه ما انجام دهد.
توقع از کیروش حتی به مصاحبههایش هم سرایت میکند. یعنی وقتی سرمربی تیم ملی مشکلات را بیان میکند، این طور میشود که از مردم در صفحات اجتماعی تا نماینده مردم در مجلس صدایشان درمیآید که این چیزها هیچ ربطی به سرمربی تیم ملی ندارد و فقط خدا میداند که همه چیزش به هم مربوط است.
کیروش در مصاحبهاش در فرودگاه امام خمینی(ره) از انتخاب بنجامین ویلیامز انتقاد میکند، چون خوب میداند که کنفدراسیون فوتبال آسیا تا چه اندازه تحت تاثیر قطر و عربستان است و البته این را هم به خوبی میبیند که چطور عربستان از 2 بازی با 3 پنالتی به 6 امتیاز رسیده است. کیروش به خوبی فساد فوتبال آسیا را میشناسد و شاید میخواهد از پیش با به راه انداختن جو روانی توجه همه را به داوری بازیهای ایران جلب کند.
او خوب میداند که اگر 3 امتیاز یک بازی از دست برود، دیگر اعتراض کردن فایدهای ندارد و شکایت تایلند و عراق از داوری بازی عربستان به جایی نخواهد رسید. کیروش از مسائل میزبانی صحبت میکند؛ به این دلیل که عربستان به راحتی میتواند میزبانی مسابقات را با رشوه از عراق بگیرد و به مالزی ببرد اما میزبانی سوریه که قرار است در ایران باشد به راحتی به لبنانی میرود که آخرین شکست تیم ملی در آن رقم خورده است.
سرمربی تیم ملی از ماجرای سفارت عربستان و تاثیر مناسبات سیاسی در ورزش میگوید و همه توقع دارند نگوید؛ در حالی که به خوبی میداند که اگر امروز بحث میزبانی عربستان را پیش نکشد دور نیست که تیم ملی ایران با مشکل میزبانی عربستان مواجه شود.
ایران در دوره گذشته مقدماتی جام جهانی با 2 امتیاز اختلاف نسبت به کره و ازبکستان به جام جهانی رسیده و اصلا بعید نیست که در این دوره در گروهش سوم شود. سوم شدن ایران در گروه همان قدر محتمل است که سوم شدن عربستان در گروه ژاپن و استرالیا و آن زمان است که بازی پلیآف باید در ایران و عربستان انجام شود.
پیش از این مسوولان فوتبال ایران که نایبرییسی چون کفاشیان را دارند، موفق نشدهاند از حق فوتبالی ایران دفاع کنند و بازیهای تیم ملی در زمین بیطرف برگزار شده و حالا هم عجیب نیست که اگر کیروش فشار نیاورد و توجهها را به سمت کفاشیان و میزبانی عربستان جلب نکند، تیم ملی ایران در صورت رسیدن به پلیآف مجبور شود خارج از آزادی مقابل عربستان بازی کند. با این حال مردم توقع دارند سیاست روی فوتبال تاثیر بگذارد و شرایط را سختتر کند اما سرمربی تیم ملی در مورد این سختیها صحبتی نکند.
البته که این متن در دفاع از کیروش نیست. او باید جایگاهش را بشناسد و در جایگاهش برای موفقیت تیم ملی تلاش کند اما در جایی که هیچ چیزی سر جایش نیست، سرمربی تیم ملی مجبور میشود برای رسیدن به هدف گاهی رییس فدراسیون باشد، گاهی حراست تیم ملی، گاهی مدیر برنامه برای فراهم کردن اردو و گاهی هوادار. گاهی نماینده مجلس و در سایر اوقات سرمربی تیم ملی ایران.
در این شرایط کیروش مجبور است به عنوان سرمربی تیم ملی نتیجه گرفتن تیمش را تضمین کند و بعد دنبال پاسخی برای توقعات فنی، اخلاقی، سیاسی و... مردم ایران باشد. این روزها همه از کیروش توقع دارند و زمانی که تیمش موفق شده از 2 بازی 4 امتیاز را به دست بیاورد از توقعات غیرفنیشان میگویند. تیم او همچنان رکورددار بازی بدون شکست در آسیاست و البته حضور در رتبه اول رنکینگ را دارد. خدا به تیم ملی ایران رحم کند با این توقعات اگر روزی تیم ملی فوتبال ایران مانند ژاپن نتیجه نگیرد و به تیمی مانند امارات ببازد.»