اما شهید پاسبان در بخشی از گفتوگویی که با مادرش دارد به تمامی سم پاشیهای دشمن پیرامون عملیات کربلای 4 پاسخ داده است.
ایسنا متن نوار و گفتههای این غواص شهید را متنشر میکند:
«بسم الله الرحمن الرحیم
خانواده عزیزم اکنون که دارم این نوار را پر میکنم ساعت 8 شب 30 آذر ماه 1365 است. ما اکنون در حال تحویل ساکها به واحد تعاون هستیم تا انشاء الله آماده بشویم برای عملیات و به همراهمان بار و بنه زیادی نداشته باشیم. دو یا سه شب دیگر بیشتر به آغاز عملیات باقی نمانده است. من در باره «کالک»(نقشه) عملیاتی تا آن حدی که توجیه شدم میدانم که باز گشتی در کارم نیست.
بازگشتی در کار هیچ کدام از ما نخواهد بود. منطقه جوری است که شاید دیگر اصلا نتوانیم بر گردیم و شاید جنازه من به دست شما نرسد. اما از شما یک چیز میخواهم و آن صبر و استقامت و بردباری است. من برای خودم مهم نیست که چه مسئلهای، برایم به وجود میآید و چطور میشود در این جریان من خودم را فدای اسلام میکنم. امیدوارم اسلام مرا قبول کند در عین حال از حضرت فاطمه زهرا (س) میخواهم در این عملیات به ما پیروزی عطا فرماید.
ما سختیهای زیادی پیش از جریان این عملیات کشیدهایم در آبهای سردی میرفتیم که پهلویمان درد میگرفت ولی لب به سخن نمیآوردیم. وقتی مرخصی آمده بودم شما میدانستید که کلیههایم درد گرفته اینها همهاش دلیلش این بود که آب سرد بود. آب تمیز نبود. ما توی آن تمرین میکردیم تا انشا الله خودمان را آماده کنیم و ضربه نهایی را در چنین شبهایی بر دشمن بزنیم.
ما می خواهیم برویم تا افتخاری دوباره برای اسلام کسب کنیم. مادر جان میدانم زحمات زیادی برایم کشیدی. میدانم تو برایم زحمت کشیدی اما من کوتاهی کردم. قدر زحمات تو را ندانستم. جهالت به خرج دادم . مادر مرا ببخش. مادر عزیز از وقتی که خودم را شناختم سعی کردم در جبران زحمات شما برایم اما مادر من زحمات شما برای من آن قدر زیاد است که من حتی نمیتوانم گوشههایی از آن را جبران کنم.
همان چیزی که من به عنوان پسرتان برایتان میگویم. اینها همه در لحظات آخر عمر که شما انشاءالله از من راضی باشید و خداوند جهاد من را در راه خودش قبول کند و من جزء شهدای گردان و جزء شهدای اسلام قبول کند و با شهدای کربلا محشور کند. حا لا برای گذشتن از تقصیراتم خدمت شما عرض میکنم مادر عزیزم دست بوست هستم. مادر عزیزم به پایت میافتم. پایت را میبوسم. مادر عزیزم شما را خیلی دوست دارم از ته دل، اما الان تکلیف بر من این است که بروم مبارزه کنم.
مادرم اگر در عملیات پیروز نشویم برایم مهم نیست چون ما میخواهیم تکلیف خودمان را انجام دهیم. تکلیف هم یا به شهادت یا به پیروزی ختم می شود.
قسمتی از وصیت نامه غواص شهید احمد پاسبان
برادرم !مسئولیت بسیجی بودن خیلی سنگین است و همه کس از عهده آن بر نخواهد آمد. سعی کنید که همواره راستگو، صدیق و درستکار باشید و کوشش کنید که یاوران خوبی برای رهبر انقلابمان باشید.از شما میخواهم تمام قدرتتان را جهت حفظ انقلاب صرف کنید و لحظهای خستگی به خود راه ندهید، چرا که انقلاب هنوز به پیروزی نهایی نرسیده است و پیروزی نهایی ما با گذاردن نماز در بیتالمقدس به ثمر میرسد. در ضمن این نیز همیشه یادتان باشد که دعا برای پیر جماران را فراموش نکنید و در نمازهایتان همیشه به این رهبر عالم اسلام دعا کنید. به امید پیروزی رزمندگان اسلام بر کفر جهانی .