به گزارش مشرق، بی اعتمادی عمومی ایران به آمریکا مستحکمترین سد در برابر انواع تهاجمها و اصلیترین عامل مصون ماندن از دسیسههای شیطان بزرگ است. ایران در سایه این «بیاعتمادی پایدار» ستودنی به فرصتهای بزرگی در مقابله با آمریکا دست یافته که دو نمونه برجسته آن عبارتند از: 1- معکوس شدن روند نسبتها به نفع ایران در مسائل تعیین کننده 2- بسته ماندن راههای دشمنی مؤثر در داخل بر روی دشمن.
حضرت آیتالله خامنهای فرمانده معظم کل قوا در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه با اشاره به موضوع «تحریف اجزاء قدرت نرم نظام اسلامی» به سه جزء از این اجزاء اشاره کردند که عبارتند از : 1- استقلال 2- آرمانگرایی 3- بیاعتمادی مطلق به قدرتهای سلطهگر جهانی که مظهر امروز آن آمریکا است.
با توجه به اهمیت جزء سوم نوشتار حاضر بر آن متمرکز شده است.
بررسی تاریخ روابط خصمانه ایران و آمریکا بیانگر آن است که آمریکاییها با حمایت همه جانبه از حکومت پهلوی و پس از آن رفتار خصومت آمیز با انقلاب اسلامی و ملی ایران در صف جلو دشمنان انقلاب و ملت قرار گرفتند و با این که در برهههای مختلف تلاش کردند با تغییر چهره خود را به گونهای دیگر نشان دهنده، بصیرت نافذ سیاسی حضرت امام(ره) مانع کارگر افتادن ترفندهای شیطان بزرگ و فریب مردم شد و بدینسان دشمنی عمیق بین ایران و آمریکا رسمیت و جدیت پیدا کرد و با گذشت زمان و افزایش اقدامات خصمانه آمریکا تقویت شد. این دشمنی فزاینده در کوتاهترین زمان تمام رشتههای پیوند با آمریکا را از هم گسست و موجب تنفر و انزجار عمومی ایرانیان از آمریکا و پدید آمدن بحث مبنایی «بیاعتمادی» به آمریکا شد که ادامه دشمنیهای آمریکا موجب بیاعتمادی گردید. از این رو امروز هر گاه صحبت از بیاعتمادی ایران به آمریکا میشود. جنس این بیاعتمادی، مبتنی بر دشمنی دو طرفه است. این نوع بیاعتمادی در موقعیت فعلی ایران و آمریکا، برای جهموری اسلامی به به سرمایه عظیم و تعیین کنندهای تبدیل شده که فرمانده کل قوا آن را از اجزاء قدرت نرم ایران برشمردند و شیطان بزرگ هم طی سالهای متمادی با آگاهی از این امر به انحای مختلف سعی داشته تا به نحوی آن را از بین ببرد.
آمریکاییها برای تلاش در راستای تضعیف و یا از بین بردن این بیاعتمادی توجیهات ناگفته قابل فهمی دارند که مهمترین آن فرصت ساز شدن این بیاعتمادی برای ایران است. نظام اسلامی از قابلیت فرصت سازی بیاعتمادی به آمریکا، در مسائل مختلف به خوبی استفاده کرد از جمله:
1-معکوس کردن روند نسبتها، در حالی که آمریکاییها گمان میکردند با سختگیریهای سنگین در حوزههای مختلف میتوانند نظام و مردم ایران را از پای در آوردند، نظام و مردم در همان نقطه فشار آمریکاییها فرایند موضوع و در نهایت نتیجه آن را معکوس کردند. برای نمونه در قضیه جنگ تحمیلی که اوج فشار نظامی برای سرنگونی نظام اسلامی بود، کشوری که قوای نظامیاش در ضعیفترین وضعیت از لحاظ عده و عده بود به قویترین کشور منطقه از لحاظ نظامی تبدیل شد و به این نتیجه عقلانی و بنیادی رسید که برای ماندن باید قوی و مقتدر و متکی به خود باشد. مجموعه تواناییهای شگرفی که امروزه در عرصههای گوناگون نظامی مشاهده میشود که تعجب همراه با تحسین بسیاری را به همراه داشته و به لطف الهی و با تشخیص هوشمندانه همچنان با قوت میسر ارتقاء و پیشرفت را طی میکند، محصول تقابل نظامی است که آمریکاییها ایجاد کردند و ایرانیها روند نسبت آن را کاملا معکوس ساختند و از قلب برنامهای که برای نابودیشان طراحی شده بود قدرت و اقتدار را بیرون کشیدند. مشابه آنچه که گفته شد در تحریم و مسائل منطقه و موضوعات دیگر نیز به وضوح مشاهده میشود که موفقیتهای ایران در هر یک از آنها به نسبت متفاوت است.
2-بسته ماندن راههای دشمنی مؤثر در داخل؛ تجربه دیرینه مقابله آمریکاییها با انقلاب اسلامی و شکستهای مکرر در معرکههای مختلف از سالها پیش و با هدایت اتاق فکرها به این جا رسید که برای سرنگون ساختن نظام ایران باید بخت خودشان را در درون نظام اسلامی جستجو کنند؛ از این رو در داخل کشور به دو اقدام اساسی روی آوردند یکی بسترسازی که از سالها پیش آغاز شد و رهبر معظم انقلاب در ذیل مقوله مهم فرهنگ بارها و بارها نسبت به آن هشدار دادند و دیگری روی آوردن به اقدامات ناگهانی بر بستر ساخته شده بود که اوج آن در فتنه 88 مشاهد شد. به نظر میرسد آنچه که دشمن را در این گونه اقدامات خطرناکش در داخل ناکام گذاشت، مقوله مهم بیاعتمادی به آمریکا است؛ زیرا در هر حادثه و غائلهای که اثر و نشانی از آمریکا مشاهده میشود و حتی نسبتی به او داده شود احساس و اراده ملی منزجرانه آمریکا، که در بطن بیاعتمادی نهفته، خود به خود فعال میشود و انسجامی محکم و فعل علیه شیطان بزرگ شکل میگیرد. به عبارت دقیقتر و واقعیتر نظام اسلامی از مفهوم ارزشمند بیاعتمادی به آمریکا هم در موقعیت دفاعی به عنوان سد مستحکم استفاده میکند و هم در موقعیت تهاجمی به عنوان سلاح مرگبار و کشنده که قادر است توفان سمی ایجاد سازد و دشمن را در هر وضعیتی از پای در آورد. آمریکاییها برای محروم ساختن نظام اسلامی از این حربه قدرتمند که دشمنی آنها (آمریکاییها) عاملی اصلی شکلگیری آن بود، خود را مجاز میدانند به آب و آتش بزنند و مردم و نظام اسلامی هم حق دارند با آگاهی از ارزش این حربه تعیین کننده که دارای توان خارق العاده دفاعی و تهاجمی است با همه وجود آن را حفظ کنند و دائماً به رخ شیطان بزرگ بکشانند.