به گزارش مشرق، حجتالاسلام محمد صبوحی از شاگردان درس خارج فقه حضرت آیتالله خامنهای، بهدنبال انتشار شرح حدیث امروز ایشان توسط یکی از طلاب در شبکههای اجتماعی، از برخوردهای سلیقهای و دستمایه کردن مطالب اخلاقی و تربیتی در جهت اهداف و اغراض سیاسی انتقاد کرد.
وی در یادداشتی در این زمینه نوشته است:
دأب همیشگی حضرت آقا این است که درس خارج فقه را با قرائت حدیث و شرحی بر آن آغاز میکنند؛ شرحی کوتاه اما پر نکته و پرمغز و مضمون؛ امروز هم به روال معمول، حضرت استاد درس را با حدیث آغاز کردند؛ حدیثی از باب «حلم» اصول کافی که شرح آن را از جلسات قبل آغاز و در هر جلسه، فقرهای از آن را که توصیف «مؤمن» است، شرح دادهاند و دیروز به فقره «لَا یحَدِّثُ أَمَانَتَهُ الْأَصْدِقَاءَ» و ادامه آن یعنی «و لایکتم شهادته الاعداء و لا یفعل شیئا من الحق ریاء» رسیدند. اما پس از پایان درس، انتشار بخشی از شرح حدیث در صفحات شخصی یکی از طلاب محترم، ظاهراً بازتابهایی پیدا کرد و برخی از ظنّ خود دلالتی را برای آن تعیین کردند.
نقد اول در این ماجرا به نظرم به برادر و همسنگر طلبهای وارد است که باید بیش از دیگران ملتزم به الزامات و شئونات درس میبود و این واقعیت را مد نظر قرار میداد که با توجه به شأن و جایگاه هبریِ حضرت آقا، انتشار محتوا از جلسات ایشان که طبعاً جلسه درس خارج فقه نیز جزء همین جلسات است، بر اساس اصول و سازوکارهایی صورت میگیرد که تمشیت آنها بخشی از شئونات رهبری است و دست بردن در آنها، در واقع خدشه به آن شئونات و رعایت نکردن امانت است.
نقد دوم نیز به برخی عزیزانِ خارج از فضای درس وبحث طلبگی وارد است که بدون آشنایی با مقام و شأن مباحث جلسات درس، متأسفانه برخی اهداف و بهرهبرداریهای سیاسی را دنبال میکنند؛ در حالی که اولاً بنای حضرت آقا در جلسات درس خارج فقه، تربیتی و آموزشی است، یعنی معظمله در جایگاه مجتهدی خبیر و متفطن به معنای واقعی برخورد موشکافانه و اصولی با منابع فقهی دارند و ضمناً عنایت ویژهای نیز به اصل تهذیب و تزکیه دارند و تلازم این ابعاد مهم را در طرح مباحث مد نظر شریف خود دارند، بنابراین فروکاستن این ممشای حکیمانه در مجادلات سیاسی، خلاف رویه ایشان و نوعی جفاست. ثانیاً سیره هدایتی رهبر حکیم انقلاب اسلامی اینگونه است که در مواردی که لازم بدانند رأساً و بدون مجامله مصداق را بیان میکنند؛ ایشان بیش از همه به روشنگری و آداب آن اشراف و بر ضرورت آن تأکید دارند، لذا در موضعی که معظمله اشارهای به مصداق خاصی نداشتهاند، نتیجه حمل بیانات بر مصداقی خاص و دلالتهای سطحی به برخی موضوعات سیاسی دستهچندم، ممکن است تحریف معنا و دلالتهای آن در موردی باشد که گویندهای صریح و انقلابی همچون حضرت استاد، در مقام بیان مصداق بر نیامدهاند.
وی در یادداشتی در این زمینه نوشته است:
دأب همیشگی حضرت آقا این است که درس خارج فقه را با قرائت حدیث و شرحی بر آن آغاز میکنند؛ شرحی کوتاه اما پر نکته و پرمغز و مضمون؛ امروز هم به روال معمول، حضرت استاد درس را با حدیث آغاز کردند؛ حدیثی از باب «حلم» اصول کافی که شرح آن را از جلسات قبل آغاز و در هر جلسه، فقرهای از آن را که توصیف «مؤمن» است، شرح دادهاند و دیروز به فقره «لَا یحَدِّثُ أَمَانَتَهُ الْأَصْدِقَاءَ» و ادامه آن یعنی «و لایکتم شهادته الاعداء و لا یفعل شیئا من الحق ریاء» رسیدند. اما پس از پایان درس، انتشار بخشی از شرح حدیث در صفحات شخصی یکی از طلاب محترم، ظاهراً بازتابهایی پیدا کرد و برخی از ظنّ خود دلالتی را برای آن تعیین کردند.
نقد اول در این ماجرا به نظرم به برادر و همسنگر طلبهای وارد است که باید بیش از دیگران ملتزم به الزامات و شئونات درس میبود و این واقعیت را مد نظر قرار میداد که با توجه به شأن و جایگاه هبریِ حضرت آقا، انتشار محتوا از جلسات ایشان که طبعاً جلسه درس خارج فقه نیز جزء همین جلسات است، بر اساس اصول و سازوکارهایی صورت میگیرد که تمشیت آنها بخشی از شئونات رهبری است و دست بردن در آنها، در واقع خدشه به آن شئونات و رعایت نکردن امانت است.
نقد دوم نیز به برخی عزیزانِ خارج از فضای درس وبحث طلبگی وارد است که بدون آشنایی با مقام و شأن مباحث جلسات درس، متأسفانه برخی اهداف و بهرهبرداریهای سیاسی را دنبال میکنند؛ در حالی که اولاً بنای حضرت آقا در جلسات درس خارج فقه، تربیتی و آموزشی است، یعنی معظمله در جایگاه مجتهدی خبیر و متفطن به معنای واقعی برخورد موشکافانه و اصولی با منابع فقهی دارند و ضمناً عنایت ویژهای نیز به اصل تهذیب و تزکیه دارند و تلازم این ابعاد مهم را در طرح مباحث مد نظر شریف خود دارند، بنابراین فروکاستن این ممشای حکیمانه در مجادلات سیاسی، خلاف رویه ایشان و نوعی جفاست. ثانیاً سیره هدایتی رهبر حکیم انقلاب اسلامی اینگونه است که در مواردی که لازم بدانند رأساً و بدون مجامله مصداق را بیان میکنند؛ ایشان بیش از همه به روشنگری و آداب آن اشراف و بر ضرورت آن تأکید دارند، لذا در موضعی که معظمله اشارهای به مصداق خاصی نداشتهاند، نتیجه حمل بیانات بر مصداقی خاص و دلالتهای سطحی به برخی موضوعات سیاسی دستهچندم، ممکن است تحریف معنا و دلالتهای آن در موردی باشد که گویندهای صریح و انقلابی همچون حضرت استاد، در مقام بیان مصداق بر نیامدهاند.