به گزارش مشرق، مردان ایل قشقایی عصر روز گذشته در ورزشگاه حافظیه شیراز کاری کردند کارستان و درحالی پرسپولیس را در همان قدم اول از جام حذفی کنار زدند که قهرمانی در این تورنمنت یکی از اهداف ویژه مسئولان باشگاه و کادر فنی پرسپولیس بود و به همین دلیل کمتر هواداری این موضوع را میپذیرد که پرسپولیس اهمیت خاصی برای جام حذفی قائل نشده بود که بهنوعی با تیم دوم خود در این تورنمنت حاضر شد؛ چراکه بههرحال 6 پرسپولیسی در اردوی تیم ملی بودند و طبعاً برانکو نمیتوانست بر روی استفاده از آنها برنامهای داشته باشد. این موضوع حالا برای هواداران پرسپولیس یک شرمساری بهجا گذاشته؛ چراکه شکست از تیمی که در لیگ دسته دوم بازی میکند و دست بر قضا شرایط خوبی هم در این رده ندارد، موضوع این نیست که بتوانند با آن کنار بیایند.
حالا پرسپولیس مانده و یک شکست تحقیرآمیز، اما نباید این موضوع را از اذهان دور داشت که شاید مسبب اصلی این ناکامی کادر فنی پرسپولیس بوده است، البته در این میان عدهای هم پیدا شوند، بگویند ضربات پنالتی و موفقیت در آن نیازمند چاشنی شانس هم هست، اما دراینبین ایرادی که به کادر فنی پرسپولیس میتوان وارد کرد، رفتارهای عجیب آنهاست. برانکو در چندین مصاحبه رسماً اعلام کرد که بدون ملیپوشانش در این جام شرکت نمیکند، اما دقیقاً در روزی که سرمربی پرسپولیس برای گذراندن تعطیلات به کرواسی رفته بود، از سوی باشگاه پرسپولیس اعلام شد که آنها حاضرند بدون ملیپوشان در جام حذفی به میدان بروند و این دقیقاً موضوعی خلاف نظر برانکو بود؛ هرچند که شاید این صحبت به میان بیاید که حضور در جام حذفی بدون ملیپوشان با هماهنگی باشگاه و برانکو بوده است، اما سؤال اینجاست که آیا برانکوی حرفهای حتی یک درصد هم برای تیم قشقایی شیراز شانس پیروزی قائل نبوده که حاضر شده است بدون ملیپوشانش مقابل آنها صفآرایی کند؟
سفر برانکو در این شرایط هم یک نقطه ابهامدار است. پروفسور که تصمیم داشته بدون ملیپوشان به میدان بفرستد، چرا از برد خوب مقابل سپاهان تمرینات تیمش را 4 روز تعطیل کرد و خودش هم 3 روز قبل از این مسابقه تعطیلاتش را تمام کرده و به تهران بازگشت؟ آیا این جز این است که برانکو حریف را دستِکم گرفته بود؟ ما جماعتِ رسانهای که به کارلوس کیروش بابت بزرگ کردن بیش ازحد حریفانی مثل گوآم و هندوستان ایراد میگیریم، آیا نباید به کوچک شمردن حریفان توسط برانکو و بازیکنانش ایراد وارد کنیم؟ قطعاً این تفکر در بین پرسپولیسیها وجود داشته، وقتی سپاهان را در خانهاش آنطور با صلابت شکست میدهیم، پس تیمی مثل قشقایی که در لیگ دسته دوم حضور دارد، بدون شک نمیتواند سد راه ما باشد که البته بازیکنان اصغر اکبری کاملاً خلاف این موضوع را به پرسپولیسیها ثابت کردند تا آنهایی که با همین تفکر ضعیف شمردن استقلال وارد دربی 83 شدند و حتی نزدیک بود آن بازی را هم ببازند، اینبار به زمین سفت شیراز خورده و متوجه شدند که غرور در فوتبال نمیتواند جایی داشته باشد، البته بازهم نمیتوان از سفر عجیب برانکو به کرواسی، آنهم در این شرایط بیتفاوت گذشت.
موضوع دیگر که در بازی روز گذشته کاملاً به چشم میآمد، فقر تیم پرسپولیس در برخی پستها بود، شما ببینید که روز گذشته دو مدافع کناری سرخپوشان در نقش دفاع میانی بازی کردند و همین موضوع باعث شد که بازیکنان قشقایی چندین و چند بار با دروازهبان پرسپولیس تکبهتک شوند. برانکو دیروز فهمید که اگر سیدجلال حسینی نباشد، چقدر عقب زمین تیمش متزلزل خواهد بود و این برای تیمی مثل پرسپولیس که امسال نماینده ایران در آسیاست، حکم جام شوکرانی را دارد که به این تیم خورانده شد. همه کسانی که یک آشنایی جزئی با فوتبال دارند، میدانند که یک بازیکن در طی فصل بارها امکان مصدوم شدن و محروم شدن دارد و قطعاً بازیکن درگیرشوندهای مثل سیدجلال حسینی هم از این قاعده مستثنی نیست. بههرحال یک مدافع در بازی تیمش امکان مصدوم یا محروم شدن دارد و در چنین شرایطی تکلیف خط دفاعی پرسپولیس چه خواهد بود؟ پرسپولیسیها امسال در پست دفاع میانی فقط سیدجلال حسینی و پالیانسکی که این دومی جذب کردنش هم حرفوحدیث زیادی داشت را به خدمت گرفتند. محمد انصاری هم فصل گذشته دفاع چپ پرسپولیس بود که البته یا با تدبیر برانکو یا به دلیل نداشتن دفاع میانی مطمئن به این پست آورده شد. مشخص نیست جذب بازیکن در پرسپولیس با چه تفکری صورت گرفته که حساسترین پست این تیم با فقر بازیکن روبروست.
مسئله دیگر نارضایتی برخی از بازیکنان پرسپولیس نسبت به شرایطشان در این تیم برمیگردد. برانکو درست یا غلط، ترکیب ثابتی برای تیمش پیدا کرده که به آن دست نمیزند، مگر در شرایطی که خیلی اجبار وجود داشته باشد. این مسئله شاید نکته مثبتی مثل هماهنگی بازیکنان را در پی داشته باشد، اما بدون شک باعث کشته شدن انگیزه بازیکنان ذخیره و حتی اصلی میشود؛ چراکه بازیکنان ذخیره میدانند ترکیب اصلی مشخص است و خواهناخواه از نظر ذهنی نمیتوانند تمام آنچه در توان دارند را در تمرینات ارائه دهند و بازیکنان اصلی هم از سمت دیگر نسبت به اینکه در هر بازی در ترکیب ثابت قرار میگیرند، خیالشان راحت است و میدانند که حتی اگر عملکرد خوبی هم نداشته باشند، بازهم در بازی بعد بهصورت ثابت به میدان میروند. ازایندست بازیکن در پرسپولیس کم نداریم که دچار چنین تفکراتی شدند و البته نیازی به نام بردن از آنها وجود ندارد.
حالا پرسپولیسی مانده و جامی که از کفِ آنها رفته است، حالا پرسپولیسی مانده که برای پایان دادن سالها ناکامی در امر قهرمانی در لیگ برتر باید چشم به دانش برانکو و ساق پای بازیکنانش بدوزد تا اینکه طلسم ناکامی پس از سالها شکسته شود، هرچند که وضعیت سرخپوشان در جدول ردهبندی تا اینجای لیگ که 7 هفته از آن گذشته، در ایدهآلترین شرایط است، اما شاید اتفاقاتی که در این مطلب هم اشاره شد، یک بار دیگر گریبان سرخپوشان را بگیرد.
حالا پرسپولیس مانده و یک شکست تحقیرآمیز، اما نباید این موضوع را از اذهان دور داشت که شاید مسبب اصلی این ناکامی کادر فنی پرسپولیس بوده است، البته در این میان عدهای هم پیدا شوند، بگویند ضربات پنالتی و موفقیت در آن نیازمند چاشنی شانس هم هست، اما دراینبین ایرادی که به کادر فنی پرسپولیس میتوان وارد کرد، رفتارهای عجیب آنهاست. برانکو در چندین مصاحبه رسماً اعلام کرد که بدون ملیپوشانش در این جام شرکت نمیکند، اما دقیقاً در روزی که سرمربی پرسپولیس برای گذراندن تعطیلات به کرواسی رفته بود، از سوی باشگاه پرسپولیس اعلام شد که آنها حاضرند بدون ملیپوشان در جام حذفی به میدان بروند و این دقیقاً موضوعی خلاف نظر برانکو بود؛ هرچند که شاید این صحبت به میان بیاید که حضور در جام حذفی بدون ملیپوشان با هماهنگی باشگاه و برانکو بوده است، اما سؤال اینجاست که آیا برانکوی حرفهای حتی یک درصد هم برای تیم قشقایی شیراز شانس پیروزی قائل نبوده که حاضر شده است بدون ملیپوشانش مقابل آنها صفآرایی کند؟
سفر برانکو در این شرایط هم یک نقطه ابهامدار است. پروفسور که تصمیم داشته بدون ملیپوشان به میدان بفرستد، چرا از برد خوب مقابل سپاهان تمرینات تیمش را 4 روز تعطیل کرد و خودش هم 3 روز قبل از این مسابقه تعطیلاتش را تمام کرده و به تهران بازگشت؟ آیا این جز این است که برانکو حریف را دستِکم گرفته بود؟ ما جماعتِ رسانهای که به کارلوس کیروش بابت بزرگ کردن بیش ازحد حریفانی مثل گوآم و هندوستان ایراد میگیریم، آیا نباید به کوچک شمردن حریفان توسط برانکو و بازیکنانش ایراد وارد کنیم؟ قطعاً این تفکر در بین پرسپولیسیها وجود داشته، وقتی سپاهان را در خانهاش آنطور با صلابت شکست میدهیم، پس تیمی مثل قشقایی که در لیگ دسته دوم حضور دارد، بدون شک نمیتواند سد راه ما باشد که البته بازیکنان اصغر اکبری کاملاً خلاف این موضوع را به پرسپولیسیها ثابت کردند تا آنهایی که با همین تفکر ضعیف شمردن استقلال وارد دربی 83 شدند و حتی نزدیک بود آن بازی را هم ببازند، اینبار به زمین سفت شیراز خورده و متوجه شدند که غرور در فوتبال نمیتواند جایی داشته باشد، البته بازهم نمیتوان از سفر عجیب برانکو به کرواسی، آنهم در این شرایط بیتفاوت گذشت.
موضوع دیگر که در بازی روز گذشته کاملاً به چشم میآمد، فقر تیم پرسپولیس در برخی پستها بود، شما ببینید که روز گذشته دو مدافع کناری سرخپوشان در نقش دفاع میانی بازی کردند و همین موضوع باعث شد که بازیکنان قشقایی چندین و چند بار با دروازهبان پرسپولیس تکبهتک شوند. برانکو دیروز فهمید که اگر سیدجلال حسینی نباشد، چقدر عقب زمین تیمش متزلزل خواهد بود و این برای تیمی مثل پرسپولیس که امسال نماینده ایران در آسیاست، حکم جام شوکرانی را دارد که به این تیم خورانده شد. همه کسانی که یک آشنایی جزئی با فوتبال دارند، میدانند که یک بازیکن در طی فصل بارها امکان مصدوم شدن و محروم شدن دارد و قطعاً بازیکن درگیرشوندهای مثل سیدجلال حسینی هم از این قاعده مستثنی نیست. بههرحال یک مدافع در بازی تیمش امکان مصدوم یا محروم شدن دارد و در چنین شرایطی تکلیف خط دفاعی پرسپولیس چه خواهد بود؟ پرسپولیسیها امسال در پست دفاع میانی فقط سیدجلال حسینی و پالیانسکی که این دومی جذب کردنش هم حرفوحدیث زیادی داشت را به خدمت گرفتند. محمد انصاری هم فصل گذشته دفاع چپ پرسپولیس بود که البته یا با تدبیر برانکو یا به دلیل نداشتن دفاع میانی مطمئن به این پست آورده شد. مشخص نیست جذب بازیکن در پرسپولیس با چه تفکری صورت گرفته که حساسترین پست این تیم با فقر بازیکن روبروست.
مسئله دیگر نارضایتی برخی از بازیکنان پرسپولیس نسبت به شرایطشان در این تیم برمیگردد. برانکو درست یا غلط، ترکیب ثابتی برای تیمش پیدا کرده که به آن دست نمیزند، مگر در شرایطی که خیلی اجبار وجود داشته باشد. این مسئله شاید نکته مثبتی مثل هماهنگی بازیکنان را در پی داشته باشد، اما بدون شک باعث کشته شدن انگیزه بازیکنان ذخیره و حتی اصلی میشود؛ چراکه بازیکنان ذخیره میدانند ترکیب اصلی مشخص است و خواهناخواه از نظر ذهنی نمیتوانند تمام آنچه در توان دارند را در تمرینات ارائه دهند و بازیکنان اصلی هم از سمت دیگر نسبت به اینکه در هر بازی در ترکیب ثابت قرار میگیرند، خیالشان راحت است و میدانند که حتی اگر عملکرد خوبی هم نداشته باشند، بازهم در بازی بعد بهصورت ثابت به میدان میروند. ازایندست بازیکن در پرسپولیس کم نداریم که دچار چنین تفکراتی شدند و البته نیازی به نام بردن از آنها وجود ندارد.
حالا پرسپولیسی مانده و جامی که از کفِ آنها رفته است، حالا پرسپولیسی مانده که برای پایان دادن سالها ناکامی در امر قهرمانی در لیگ برتر باید چشم به دانش برانکو و ساق پای بازیکنانش بدوزد تا اینکه طلسم ناکامی پس از سالها شکسته شود، هرچند که وضعیت سرخپوشان در جدول ردهبندی تا اینجای لیگ که 7 هفته از آن گذشته، در ایدهآلترین شرایط است، اما شاید اتفاقاتی که در این مطلب هم اشاره شد، یک بار دیگر گریبان سرخپوشان را بگیرد.