به گزارش مشرق، برای ما عاشقان فوتبال که سالهاست امیدوارانه به مسابقات بینالمللی میرویم و شکست میخوریم و برای کاستن از تلخی زهرآگین شکست میگوییم «چیزی از ارزشهایمان کم نشد»، شادی کسب مقام سوم جام جهانی فوتسال مثل یک فریاد ماسیده ته گلو بود. مثل آدمی که بعد از سالها توان فریاد کشیدنش را باز مییابد و رو به آسمان با تمام حنجره فریاد میزند.
سالها بود که ایرانیان کنار سفره شام این همه شیرینکام نشده بودند. پیروزی در ضربات پنالتی مقابل پرتغال دلچسب بود. مثل شنیدن خبر قبولی در کنکور. مثل دیدن یک دوست گم شده در ازدحام خیابان. مثل سوم شدن در جام جهانی فوتسال ۲۰۱۶ کلمبیا!
بازیکنان تیم ملی فوتسال بیادعا به اینجا رسیدهاند. بیاعتراض به کیفیت بد لباسهایشان. بیستارههای جنجالیِ حریص دیده شدن روی صفحه نخست روزنامهها. آن قدر غریب که اگر توی تاکسی یا مترو کنارمان بنشینند، بعید است باور کنیم آنها بودند که این شبهای پائیزی تا نیمههای شب آن قدر ضربان قلبمان را بالا بردند که خواب از چشممان پرید. درست مثل فالکائو که روی دستهای آنها به آسمان پرید!
برای همین رفتار فروتنانهشان است که همه ایرانیان از پیروزیشان شادمان شدند. آنها برای کشورشان تا آخرین لحظه جنگیدند. از زخم خوردن نترسیدند. سر کسی منت نگذاشتند. تهدید نکردند که اگر طلبشان را ندهند، به اردو نمیروند. نگفتند اگر فلان دیدار تدارکاتی و فلان اردو برگزار نشود از ما توقع نداشته باشید... حالا همه ستارهها و چهرهها برای تبریک گفتن به این عاشقان بینشان در اینستاگرام و توئیتر و روزنامهها و بیانیهها به صف ایستادهاند.
سیدمحمد ناظمالشریعه در آن کت و شلوار رسمی بیشتر به یک معلم دبیرستان که شیمی درس بدهد، شبیه بود، نه برای کسی کُری خواند و نه در مصاحبهای مطبوعاتی دیگران را عامل شکست و نتیجه نگرفتن تیمش لقب داد. وقتی مقابل آذربایجان ۳-۳ مساوی کردند، خیلیها با اشتیاق به میانه میدان پریدند که «بله! مربی ایرانی جواب نمیدهد! ...» غافل از این که در کنار تاکتیک و هوش فنی چیزی به اسم عشق به کشور - فارغ از عدد و رقم قرارداد - باید باشد تا یک تیم نتیجه بگیرد. به تمام تیمهای برنده دنیا نگاه کنید. به تیمهای ملی که فاتح جام شدهاند. هر وقت در کنار توان فنی، عشق و همدلی یک ملت همراهشان بود، پیروز شدهاند و چه بسیار تیمهای پرستاره که به جایی نرسیدند.
پرتغال و ایسلند و ولز در یورو ۲۰۱۶ را به خاطر بیاورید. تلاش بازیکنان و اشک و وفاداری هوادارانشان را در ذهن مرور کنید. اصلاً چرا راه دور برویم؟ همین بازی اخیر پرسپولیس مقابل قشقایی را که مهدی شیری، کاپیتان تیم گفت: اگر ۱۰ بار دیگر مقابل پرسپولیس بازی کنیم، میبازیم را یک بار دیگر ورق بزنید. عطش بازیکنان، حمایت جانانه هواداران و عشق به یک اصالت از آن بازیکنان کم نام و نشان گلادیاتورهایی ساخت که انگار روئینتن شده بودند.
در کنار همه نقدهایی که برخی به تیم ملی فوتسال ایران وارد میدانند و قطعاً الان ترجیح میدهند، سکوت کنند، میتوان عطش و اشتیاق را جوهره تیم ناظمالشریعه دانست. کیمیایی که هر تیم ورزشی به آن نیاز دارد. کسب عنوان سوم جام جهانی بعد از شکست دادن برزیل، پاراگوئه و پرتغال کمترین پاداش برای بازیکنانی است که نامشان را با سماجت، با سرسختی و با پا پس نکشیدن و بهانه نیاوردن در تاریخ فوتسال ایران حک کردند. قدردانشان هستیم و مردم، همیشه ستایشگر قهرمانهایی هستند که بهانه نیاوردند، فخر نفروختند، منت نگذاشتند اما تا پای جای برای ایران جنگیدند؛ حتی وقتی دست خالی از میدان به وطن برگشتند... .
به افتخار سپهر محمدی، علیرضا صمیمی، احمد اسماعیلپور، محمد کشاورز، حمید احمدی، محمدرضا سنگسفیدی، علی حسنزاده، قدرت بهادری، افشین کاظمی، محمد طاهری، مهران عالیقدر، حسین طیبی، فرهاد توکلی و مهدی جاوید بر طبل شادانه بکوب!
سالها بود که ایرانیان کنار سفره شام این همه شیرینکام نشده بودند. پیروزی در ضربات پنالتی مقابل پرتغال دلچسب بود. مثل شنیدن خبر قبولی در کنکور. مثل دیدن یک دوست گم شده در ازدحام خیابان. مثل سوم شدن در جام جهانی فوتسال ۲۰۱۶ کلمبیا!
بازیکنان تیم ملی فوتسال بیادعا به اینجا رسیدهاند. بیاعتراض به کیفیت بد لباسهایشان. بیستارههای جنجالیِ حریص دیده شدن روی صفحه نخست روزنامهها. آن قدر غریب که اگر توی تاکسی یا مترو کنارمان بنشینند، بعید است باور کنیم آنها بودند که این شبهای پائیزی تا نیمههای شب آن قدر ضربان قلبمان را بالا بردند که خواب از چشممان پرید. درست مثل فالکائو که روی دستهای آنها به آسمان پرید!
برای همین رفتار فروتنانهشان است که همه ایرانیان از پیروزیشان شادمان شدند. آنها برای کشورشان تا آخرین لحظه جنگیدند. از زخم خوردن نترسیدند. سر کسی منت نگذاشتند. تهدید نکردند که اگر طلبشان را ندهند، به اردو نمیروند. نگفتند اگر فلان دیدار تدارکاتی و فلان اردو برگزار نشود از ما توقع نداشته باشید... حالا همه ستارهها و چهرهها برای تبریک گفتن به این عاشقان بینشان در اینستاگرام و توئیتر و روزنامهها و بیانیهها به صف ایستادهاند.
سیدمحمد ناظمالشریعه در آن کت و شلوار رسمی بیشتر به یک معلم دبیرستان که شیمی درس بدهد، شبیه بود، نه برای کسی کُری خواند و نه در مصاحبهای مطبوعاتی دیگران را عامل شکست و نتیجه نگرفتن تیمش لقب داد. وقتی مقابل آذربایجان ۳-۳ مساوی کردند، خیلیها با اشتیاق به میانه میدان پریدند که «بله! مربی ایرانی جواب نمیدهد! ...» غافل از این که در کنار تاکتیک و هوش فنی چیزی به اسم عشق به کشور - فارغ از عدد و رقم قرارداد - باید باشد تا یک تیم نتیجه بگیرد. به تمام تیمهای برنده دنیا نگاه کنید. به تیمهای ملی که فاتح جام شدهاند. هر وقت در کنار توان فنی، عشق و همدلی یک ملت همراهشان بود، پیروز شدهاند و چه بسیار تیمهای پرستاره که به جایی نرسیدند.
پرتغال و ایسلند و ولز در یورو ۲۰۱۶ را به خاطر بیاورید. تلاش بازیکنان و اشک و وفاداری هوادارانشان را در ذهن مرور کنید. اصلاً چرا راه دور برویم؟ همین بازی اخیر پرسپولیس مقابل قشقایی را که مهدی شیری، کاپیتان تیم گفت: اگر ۱۰ بار دیگر مقابل پرسپولیس بازی کنیم، میبازیم را یک بار دیگر ورق بزنید. عطش بازیکنان، حمایت جانانه هواداران و عشق به یک اصالت از آن بازیکنان کم نام و نشان گلادیاتورهایی ساخت که انگار روئینتن شده بودند.
در کنار همه نقدهایی که برخی به تیم ملی فوتسال ایران وارد میدانند و قطعاً الان ترجیح میدهند، سکوت کنند، میتوان عطش و اشتیاق را جوهره تیم ناظمالشریعه دانست. کیمیایی که هر تیم ورزشی به آن نیاز دارد. کسب عنوان سوم جام جهانی بعد از شکست دادن برزیل، پاراگوئه و پرتغال کمترین پاداش برای بازیکنانی است که نامشان را با سماجت، با سرسختی و با پا پس نکشیدن و بهانه نیاوردن در تاریخ فوتسال ایران حک کردند. قدردانشان هستیم و مردم، همیشه ستایشگر قهرمانهایی هستند که بهانه نیاوردند، فخر نفروختند، منت نگذاشتند اما تا پای جای برای ایران جنگیدند؛ حتی وقتی دست خالی از میدان به وطن برگشتند... .
به افتخار سپهر محمدی، علیرضا صمیمی، احمد اسماعیلپور، محمد کشاورز، حمید احمدی، محمدرضا سنگسفیدی، علی حسنزاده، قدرت بهادری، افشین کاظمی، محمد طاهری، مهران عالیقدر، حسین طیبی، فرهاد توکلی و مهدی جاوید بر طبل شادانه بکوب!
منبع: عصر ایران