به گزارش مشرق، این روزها فوتبال ایران بازنشستههایی دارد که اگر به سابقه فوتبالیشان رجوع کنید، از تعجب شاخ درمیآورید که چرا این افراد جایی در تیمهای باشگاهی ایران ندارند. یکی سابقهای طویل در فوتبال اروپا دارد و آن یکی خالق یک رکورد جاودانه در داربی پایتخت است. یکی سالهاست که طرفداران فوتبال نتوانستهاند لقبش را به بازیکن دیگری نسبت دهند و آن یکی ماندگارترین گل تاریخ فوتبال ایران را به ثمر رسانده است.
بهانهای لازم نبود تا به سراغ وضع فوتبالیستهای محبوب دهه اخیر برویم که خبری از آنها در سطح اول فوتبال ایران نیست. ستارههای خانهنشینی که جایشان در فوتبال ایران خالی است و چه حیف که نیستند.
خداداد عزیزی، کارخانهداری در مشهد
نامش عجین است با دیدار حماسی ایران و استرالیا. در کارنامه ورزشی خداداد عزیزی به هیچ موضوع افتخارآفرینی جز گل تساوی به استرالیا برنمیخورید. حماسهساز ملبورن اگر چه در عرصه ملی مهاجمی بزرگ بود اما در عرصه باشگاهی هرگز نتوانست بازیکنی کلیدی باشد. البته او سابقه بازی در کلن و سنخوزه را هم در کارنامهاش دارد. خداداد بعد از این که بدون کسب هیچ افتخار باشگاهی از فوتبال خداحافظی کرد، وارد بیزنس شد. او سرمربی ابومسلم، پیام مشهد واستقلال اهواز شد اما در هیچکدام از این تیمها موفق نبود. عزیزی بعد از این که دیگر پیشنهادی برای ادامه کار مربیگری نداشت، تصمیم گرفت پروژههای اقتصادیاش را دنبال کند. او در حال حاضر یکی از کارخانهداران بزرگ مشهد است اما از فضای فوتبال هم خیلی دور نیست. اغلب خبرنگاران برای به دست آوردن تیترهای بامزه درباره سوژههای مختلف فوتبال به سراغ خداداد میروند و او هم دستشان را خالی نمیگذارد.
علی کریمی، اینستاگرام بازی!
از فوتسال شروع کرد و در فوتبال شد اسطوره پرسپولیسیها. کریمی شاید اگر خلق و خوی ملایمتر و همت تمرین کردن داشت، میتوانست سالهای بیشتری برای تیم ملی و پرسپولیس بازی کند. او بارها با مربیان و مدیران خود به مشکل خورد و از تیمها کنار گذاشته شد. کریمی آخرین بار با رویانیان که مدیرعامل پرسپولیس بود، به مشکل خورد و از جمع قرمزها جدا شد. او که سابقه حضور ناموفق در بایرنمونیخ و شالکه را هم دارد، بعد از ناکامی با پرسپولیس به تراکتور رفت و البته در این تیم هم افتخاری کسب نکرد. کریمی چند ماه پیش قرار بود در کلاسهای مربیگری باشگاه بایرنمونیخ شرکت کند اما ظاهرا قید آن را زد چون هنوز تصمیمی برای مربیگری در فوتبال ندارد. او حتی از دستیاری کیروش در تیم ملی هم انصراف داد. این روزها سر مهاجم سابق تیم ملی آن قدر خلوت است که به هر اتفاقی که چه در فوتبال و چه در جامعه رخ میدهد، واکنش نشان میدهد و در اینستاگرامش پست میگذارد. کریمی حتی جواب کامنتهای مردم را میدهد و این روزها حسابی با استقلالیها درگیر کریخوانی است.
فرهاد مجیدی، مارکوپولو به دنبال مدرک
استقلالیها بعد از سالها توانستند با فرهاد مجیدی صاحب عددی منحصر به فرد در داربی تهران شوند. مجیدی در بازگشت دوباره به استقلال حتی بهتر از دوران جوانیاش کار کرد و توانست بین هواداران این تیم محبوبترین بازیکن دو دهه اخیر استقلال شود. مجیدی سعی کرد فاصله زیادی از نظر رفتاری بین خودش و بقیه فوتبالیستها ایجاد کند تا همیشه تصویری منحصر به فرد از خود در ذهن هوادارانش بسازد. او اگر چه در عرصه ملی خالی از افتخار است اما برای استقلالیها محبوب و متفاوت است. مجیدی بعد از خداحافظی از فوتبال در سال ٩٢ به صورت جدی کلاسهای مربیگری در اسپانیا و انگلیس را دنبال کرد. مجیدی ارتباطش با فوتبال ایران را قطع کرده یا در کلاسهای مربیگری دیده میشود یا کنار خانوادهاش. او دو سال است که تبدیل به آلترناتیو نیمکت استقلال شده است.
وحید هاشمیان، بیحاشیه در غربت
یکی از معدود بازیکنان فوتبال ایران که بدون حضور در استقلال و پرسپولیس و صرفا به خاطر نمایشهای فوقالعادهاش در تیم ملی محبوب شد. هاشمیان از پاس تهران به تیم ملی رسید و بعد به آلمان رفت. او در تیمهای بوخوم، بایرنمونیخ و هانوفر بازی کرد و در اواخر فوتبالش به ایران برگشت. هاشمیان که در دوران فوتبالش از بیحاشیهترین بازیکنان بود با پیراهن پرسپولیس از فوتبال خداحافظی کرد. او برای گذراندن دورههای مربیگری به آلمان برگشت و توانست مدرکش را از کلاسهای مربیگری این کشور بگیرد. هاشمیان در آلمان مربیگری در تیمهای هالشتنبک و نیندورفر را تجربه کرد. او بارها از این که پیشنهاد کاری از ایران نداشته، گله کرده و گفته به افراد باسواد در فوتبال ایران تیم نمیدهند.
سایر ستارهها
جدا از این نفرات، ستارههای دهه گذشته مثل محمد خاکپور، حمید استیلی، رضا شاهرودی، مهدی هاشمینسب و علیرضا نیکبخت هم کسانی هستند که این روزها از فوتبال ایران دور ماندهاند و هر کدام مشغولیتی خاص را برای خود انتخاب کردهاند. البته خاکپور، استیلی و... کسانی هستند که تجربههای ناکام مربیگری داشتهاند اما کسی مثل هاشمینسب خود را کاملاً از فوتبال ایران دور کرده و نمیخواهد وارد این فضا شود.
ذوالفقارنسب: مدیران به مربیان جوان اعتماد نمیکنند
بیژن ذوالفقارنسب، پیشکسوت فوتبال درباره این که چرا ستارههای فوتبال در دهههای گذشته نتوانستهاند خود را در سطح اول فوتبال ایران حفظ کنند، میگوید: «این موضوع چند دلیل دارد. این افراد برای باقی ماندن در سطح اول فوتبال چارهای جز ورود به عرصه مربیگری ندارند. متاسفانه مدیران باشگاهها به مربیان جوان اعتماد نمیکنند. حضور و پیشرفت کسانی مثل یحیی گلمحمدی و علیرضا منصوریان در فوتبال باشگاهی هم جزو استثناهاست و آنها خوششانس بودند که یکی، دو مدیر پیدا شدند و به آنها اعتماد کردند. نکته بعدی این است که این ستارههای قدیمی باید خودشان را به علم روز دنیا مجهز کنند و فقط به کلاسهای مربیگری که در ایران برگزار میشود، اکتفا نکنند.»
وی ادامه میدهد: «برخی از ستارههای بازنشسته فوتبال دوست دارند مربیگری را از استقلال و پرسپولیس شروع کنند. این اشتباه است و آنها باید کارشان را از تیمهای دسته دوم یا امیدها و جوانان شروع کنند و تجربه به دست بیاورند. این تنها راه موفقیت برای ستارههای بازنشسته است. ضمن این که آنها باید تحصیلات عالیه مربیگری هم پیدا کنند.»
بهانهای لازم نبود تا به سراغ وضع فوتبالیستهای محبوب دهه اخیر برویم که خبری از آنها در سطح اول فوتبال ایران نیست. ستارههای خانهنشینی که جایشان در فوتبال ایران خالی است و چه حیف که نیستند.
خداداد عزیزی، کارخانهداری در مشهد
نامش عجین است با دیدار حماسی ایران و استرالیا. در کارنامه ورزشی خداداد عزیزی به هیچ موضوع افتخارآفرینی جز گل تساوی به استرالیا برنمیخورید. حماسهساز ملبورن اگر چه در عرصه ملی مهاجمی بزرگ بود اما در عرصه باشگاهی هرگز نتوانست بازیکنی کلیدی باشد. البته او سابقه بازی در کلن و سنخوزه را هم در کارنامهاش دارد. خداداد بعد از این که بدون کسب هیچ افتخار باشگاهی از فوتبال خداحافظی کرد، وارد بیزنس شد. او سرمربی ابومسلم، پیام مشهد واستقلال اهواز شد اما در هیچکدام از این تیمها موفق نبود. عزیزی بعد از این که دیگر پیشنهادی برای ادامه کار مربیگری نداشت، تصمیم گرفت پروژههای اقتصادیاش را دنبال کند. او در حال حاضر یکی از کارخانهداران بزرگ مشهد است اما از فضای فوتبال هم خیلی دور نیست. اغلب خبرنگاران برای به دست آوردن تیترهای بامزه درباره سوژههای مختلف فوتبال به سراغ خداداد میروند و او هم دستشان را خالی نمیگذارد.
علی کریمی، اینستاگرام بازی!
از فوتسال شروع کرد و در فوتبال شد اسطوره پرسپولیسیها. کریمی شاید اگر خلق و خوی ملایمتر و همت تمرین کردن داشت، میتوانست سالهای بیشتری برای تیم ملی و پرسپولیس بازی کند. او بارها با مربیان و مدیران خود به مشکل خورد و از تیمها کنار گذاشته شد. کریمی آخرین بار با رویانیان که مدیرعامل پرسپولیس بود، به مشکل خورد و از جمع قرمزها جدا شد. او که سابقه حضور ناموفق در بایرنمونیخ و شالکه را هم دارد، بعد از ناکامی با پرسپولیس به تراکتور رفت و البته در این تیم هم افتخاری کسب نکرد. کریمی چند ماه پیش قرار بود در کلاسهای مربیگری باشگاه بایرنمونیخ شرکت کند اما ظاهرا قید آن را زد چون هنوز تصمیمی برای مربیگری در فوتبال ندارد. او حتی از دستیاری کیروش در تیم ملی هم انصراف داد. این روزها سر مهاجم سابق تیم ملی آن قدر خلوت است که به هر اتفاقی که چه در فوتبال و چه در جامعه رخ میدهد، واکنش نشان میدهد و در اینستاگرامش پست میگذارد. کریمی حتی جواب کامنتهای مردم را میدهد و این روزها حسابی با استقلالیها درگیر کریخوانی است.
فرهاد مجیدی، مارکوپولو به دنبال مدرک
استقلالیها بعد از سالها توانستند با فرهاد مجیدی صاحب عددی منحصر به فرد در داربی تهران شوند. مجیدی در بازگشت دوباره به استقلال حتی بهتر از دوران جوانیاش کار کرد و توانست بین هواداران این تیم محبوبترین بازیکن دو دهه اخیر استقلال شود. مجیدی سعی کرد فاصله زیادی از نظر رفتاری بین خودش و بقیه فوتبالیستها ایجاد کند تا همیشه تصویری منحصر به فرد از خود در ذهن هوادارانش بسازد. او اگر چه در عرصه ملی خالی از افتخار است اما برای استقلالیها محبوب و متفاوت است. مجیدی بعد از خداحافظی از فوتبال در سال ٩٢ به صورت جدی کلاسهای مربیگری در اسپانیا و انگلیس را دنبال کرد. مجیدی ارتباطش با فوتبال ایران را قطع کرده یا در کلاسهای مربیگری دیده میشود یا کنار خانوادهاش. او دو سال است که تبدیل به آلترناتیو نیمکت استقلال شده است.
وحید هاشمیان، بیحاشیه در غربت
یکی از معدود بازیکنان فوتبال ایران که بدون حضور در استقلال و پرسپولیس و صرفا به خاطر نمایشهای فوقالعادهاش در تیم ملی محبوب شد. هاشمیان از پاس تهران به تیم ملی رسید و بعد به آلمان رفت. او در تیمهای بوخوم، بایرنمونیخ و هانوفر بازی کرد و در اواخر فوتبالش به ایران برگشت. هاشمیان که در دوران فوتبالش از بیحاشیهترین بازیکنان بود با پیراهن پرسپولیس از فوتبال خداحافظی کرد. او برای گذراندن دورههای مربیگری به آلمان برگشت و توانست مدرکش را از کلاسهای مربیگری این کشور بگیرد. هاشمیان در آلمان مربیگری در تیمهای هالشتنبک و نیندورفر را تجربه کرد. او بارها از این که پیشنهاد کاری از ایران نداشته، گله کرده و گفته به افراد باسواد در فوتبال ایران تیم نمیدهند.
سایر ستارهها
جدا از این نفرات، ستارههای دهه گذشته مثل محمد خاکپور، حمید استیلی، رضا شاهرودی، مهدی هاشمینسب و علیرضا نیکبخت هم کسانی هستند که این روزها از فوتبال ایران دور ماندهاند و هر کدام مشغولیتی خاص را برای خود انتخاب کردهاند. البته خاکپور، استیلی و... کسانی هستند که تجربههای ناکام مربیگری داشتهاند اما کسی مثل هاشمینسب خود را کاملاً از فوتبال ایران دور کرده و نمیخواهد وارد این فضا شود.
ذوالفقارنسب: مدیران به مربیان جوان اعتماد نمیکنند
بیژن ذوالفقارنسب، پیشکسوت فوتبال درباره این که چرا ستارههای فوتبال در دهههای گذشته نتوانستهاند خود را در سطح اول فوتبال ایران حفظ کنند، میگوید: «این موضوع چند دلیل دارد. این افراد برای باقی ماندن در سطح اول فوتبال چارهای جز ورود به عرصه مربیگری ندارند. متاسفانه مدیران باشگاهها به مربیان جوان اعتماد نمیکنند. حضور و پیشرفت کسانی مثل یحیی گلمحمدی و علیرضا منصوریان در فوتبال باشگاهی هم جزو استثناهاست و آنها خوششانس بودند که یکی، دو مدیر پیدا شدند و به آنها اعتماد کردند. نکته بعدی این است که این ستارههای قدیمی باید خودشان را به علم روز دنیا مجهز کنند و فقط به کلاسهای مربیگری که در ایران برگزار میشود، اکتفا نکنند.»
وی ادامه میدهد: «برخی از ستارههای بازنشسته فوتبال دوست دارند مربیگری را از استقلال و پرسپولیس شروع کنند. این اشتباه است و آنها باید کارشان را از تیمهای دسته دوم یا امیدها و جوانان شروع کنند و تجربه به دست بیاورند. این تنها راه موفقیت برای ستارههای بازنشسته است. ضمن این که آنها باید تحصیلات عالیه مربیگری هم پیدا کنند.»
منبع: روزنامه شهروند