به گزارش مشرق، اول مرداد امسال زن جوانی به نام «خدیجه» در صحت و سلامت کامل به همراه همسر و خانوادهاش به بیمارستانی درتهران رفت. خدیجه که برای دیدار پسر دوست داشتنیاش لحظه شماری میکرد خوشحال بود اما نگرانی از بیهوشی او را کمی مضطرب نشان میداد.
همه چیز خوب بود و همه خوشحال بودند که زن جوان پس از اقدامات قبل از عمل و خداحافظی با خانوادهاش وارد اتاق عمل شد. لحظات انتظار برای خانواده خدیجه به کندی میگذشت تا اینکه سرانجام در اتاق باز شد و پرستار که نوزادی هم درآغوش داشت با مژده تولد پسر کوچولو، از سلامت کامل مادر و کودک خبرداد.
دقایقی بعد زن جوان که هنوز آثار بیهوشی در وجودش بود به بخش منتقل شد و سراغ نوزادش را گرفت. پسرک سالم و قوی بود و همه از دیدنش خوشحال بودند. خدیجه که درد زیادی داشت کودک را در آغوش گرفت و به او شیر داد. ساعاتی گذشته بود اما درد زن جوان از ناحیه کمر هر لحظه بیشتر میشد.
دقایقی بعد زن جوان که هنوز آثار بیهوشی در وجودش بود به بخش منتقل شد و سراغ نوزادش را گرفت. پسرک سالم و قوی بود و همه از دیدنش خوشحال بودند. خدیجه که درد زیادی داشت کودک را در آغوش گرفت و به او شیر داد. ساعاتی گذشته بود اما درد زن جوان از ناحیه کمر هر لحظه بیشتر میشد.
با وجود شکایت خانواده خدیجه به وضعیت عجیب زن جوان، پرستار بخش این دردها را طبیعی و از عوارض عمل سزارین دانست و به نالههای زن جوان توجهی نداشت. 3 ساعتی از عمل گذشت اما درد غیرقابل تحمل شده بود. خانواده خدیجه که ناآرامیهای او را میدیدند بیتاب شده بودند اما هیچ راهی برای آرام کردنش نداشتند.
این شرایط سخت ادامه داشت تا اینکه حال خدیجه رو به وخامت رفت و پرستاران او را به سی سی یو منتقل کردند. پزشک بیهوشی و پزشک معالج که پس از عمل بیمارستان را ترک کرده بودند خیلی سریع احضار شده و بربالین بیمار حاضرشدند. شوهر خدیجه که از این شرایط به خشم آمده بود و پاسخ درستی از وضعیت همسرش نمیشنید، شروع به داد و فریاد کرد. مسئولان بیمارستان که شرایط را ناآرام میدیدند اعلام کردند که باید زن جوان برای ادامه درمان به بیمارستانی که در نزدیکی همان بیمارستان قرار داشت، انتقال یابد.
به این ترتیب خانواده بیمار آمبولانس گرفتند و خدیجه را با یک دستگاه تنفس به بیمارستان دوم منتقل کردند. در آنجا بود که مسئولان بیمارستان پس از پذیرش بیمار با هزینه میلیونی، اعلام کردند زن جوان علائم حیاتی ندارد و تنها با دستگاه نفس میکشد. با اعلام این موضوع و تماس خانواده خدیجه با پزشک معالج، اقدامات لازم برای انتقال بیمار به بیمارستان دیگری انجام و سرانجام ساعت 12 شب مرگ زن جوان اعلام شد.
تشکیل پرونده در دادسرای نظام پزشکی
امیر- همسر خدیجه 23 ساله- که پس از 2 ماه هنوز با آوردن نام زن جوانش صدایش میلرزد پس از تشریح اتفاقاتی که برای همسرش رخ داد به خبرنگار «ایران» گفت: «به هیچ عنوان نمیتوانم آن روز شوم و بلایی که بیمارستان سر همسرم آورد را فراموش کنم. آنها ابتدا سعی میکردند مرگ همسرم را به خاطر مشکلات قلبی اعلام کنند اما وقتی مدارک سلامت او در دوران بارداری را ارائه کردم و شکایتی به نظام پزشکی داشتم مشخص شد قصور پزشکی در زمان عمل، مرگ زودهنگام همسرم و تنهایی من و فرزندم را باعث شده است.»
مرد داغدار ادامه داد: «آنچه در این اتفاق هولناک آزارم میدهد، بیمسئولیتی برخی پزشکان بیمارستان است. زیرا با اینکه میدانستند همسر من فوت کرده اما ما را در بیمارستانهای دیگر سرگردان کردند و دست آخر ساعت 12 شب خبر فوت همسرم را دادند.
مسئولان بیمارستان، فقط برای اینکه گناه خودشان را کم کرده و ما را سرگردان کنند بیمار را با هزینه خودمان به بیمارستان دیگری منتقل کردند. نکته وحشتناکتر اینکه وقتی به بیمارستان دوم رسیدیم در حالی که همسرم وضعیت اورژانس داشت اما تا 3 میلیون هزینه بستری را واریز نکردیم اقدامی نکردند.»
همسر خدیجه که چندی قبل در نخستین جلسه دادسرای نظام پزشکی حاضر شده بود، گفت: «با اینکه پس از مرگ همسرم اعلام شد او بیماری قلبی داشته و سلامت او را زیر سؤال بردند اما من با اطمینان از سلامت او و قصور پزشکی به دادسرای نظام پزشکی و جرایم پزشکی شکایت کردم و اصل پرونده همسرم نیز در کمیسیون پزشکی بررسی شد. در نخستین جلسه رسیدگی در دادسرای نظام پزشکی حاضر شدم که بازپرس پرونده پزشک معالج، پزشک بیهوشی و یکی از پرستاران را احضار کرده بود.
البته پزشک بیهوشی که به ادعای پزشک معالج همسرم در وخامت حال او مقصر بود، به دلیل سفر به خارج از کشور نیامده بود. حالا هم نمیدانم اگر او برنگردد چه کسی پاسخگوست.
اینها درحالی است که پزشک معالج همسرم سلامت کامل او را پیش از عمل تأیید و به گفته خودش در مدارکی که به دادسرا ارائه کرده نیز قصور پزشک بیهوشی را اعلام کرده است. من حتی پزشک قلب بیمارستان را هم پیدا کردم اما او نیز مدعی شد خیلی دیر به او خبر دادهاند به همین خاطر نتوانسته کاری برای همسرم انجام دهد.»
امیر که حالا دوماه ونیم است با پسرش تنها ماندهاند در پایان گفت: «از وقتی همسرم رفته دیگر نمیتوانم به خانه خودم بروم و با پسرم در خانه پدری زندگی میکنم. همسر من هیچ مشکلی نداشت و تولد یک نوزاد سالم نیز این موضوع را ثابت میکند. من از هیچ کاری برای اثبات این قصور پزشکی کوتاهی نمیکنم. امیدوارم رسیدگی به این پرونده نیز بدرستی پیش برود و عاملان مرگ خدیجه مشخص شوند تا خون همسر جوانم پایمال نشود.»