حسینیه مشرق- فرقی نمیکند ایران باشی یا پای خستهات را به شوق دیدارش به کربلا رسانده باشی، ارادت به حسین(ع) مرز نمیشناسد. حتی در هند هم میتوان میان هندوها سینه زد، گریست و پای پیاده هروله کرد. این جغرافیای کربلاست. مرز نمیشناسد؛ نه مرز جغرافیایی و نه مرز مذهب و دین. بوی کربلا که میرسد، چشم بسیاری به یاد مصیبت حسین ابن علی(ع) میگرید. گویا ندای سیدالشهدا(ع) میرسد و هر انسان آزادهای با حضرتش همنوا میشود.
در سرزمین هفتاد و دو ملت خیلیها تا اسم حسین(ع) را میشنوند، میگریند؛ بدون اینکه شیعه یا حتی مسلمان باشند. هندوستان از دیرباز به داشتن آیینهای مختلف در جهان شهره بود. همین موضوع این کشور را سرزمینی عجیب، با رسوم جالب و هزارتوی خیال معرفی کرده است. در میان تمام رسوم متداول در این کشور، این تنها عزای حسین(ع) که همه از تمام مذاهب و آیینها را به سمت خود میکشاند؛ دیگر فرقی نمیکند که مسلمان باشی یا مسیحی، اینجا حتی هندوها هم برای حسین فاطمه(س) گریه میکنند.
برگزاری مراسم عزاداری برای سالار شهیدان و یارانشان از دوره گورکانیان در هند بنا گذاشته و رایج شد. پیش از این بغداد و سپس ایران دایهدار برگزاری مراسم عزای حسینی بودند. در دوره صفویه به دلیل مراودات فرهنگی و حتی سیاسی بسیار میان ایران و هند، این سنت نیز همانند دیگر فرهنگهای ایرانی اسلامی به درون آیینهای این ملت راه یافت. از آن زمان تاکنون، با وجود اینکه هندوستان و نواحی مختلف آن، فراز و فرودهای سیاسی و اجتماعی متعددی را پشت سر گذاشته است، سنت عزای حسینی هنوز رایج بوده و بسیاری بر آن التزام دارند.
با وجود آنکه غالب مذهب مردم این کشور هندو است و در کنار این رشد تبلیغات وهابیت در نیم قرن اخیر، منجر نشده که این آیین به فراموشی گذاشته شود. هر چند در سالهای اخیر در برخی از ولایات هندوستان مخالفتهایی برای برگزاری مراسم عزای حسینی به ویژه در اربعین از جانب وهابیت صورت گرفته، اما به اصرار خود مردم برگزاری این مراسم به قوت خود باقی است. روز عاشورا در هند تعطیل رسمی است و علاوه بر آن بسیاری از مردم از جمله شیعیان این کشور طی روزهای عاشورا تا اربعین به مناسک مختلفی پایبند هستند که از جمله آنها میتوان به پرهیز از برگزاری مراسمات جشن و شادی و پوشیدن لباسهای رنگ روشن اشاره کرد.
این سنت در شعر و ادب هندوستان نیز راه یافته به طوری که برخی از شاعران و نویسندگان این کشور یا به ترجمه سرودههای مشهور درباره عاشورا پرداختهاند؛ مانند برگردان ترکیببند محتشم یا آثاری درباره قیام امام حسین(ع) و شخصیت ایشان. از جمله کسانی که در وصف امام(ع) سخن گفتهاند، میتواند به دهر مندرنات، سخنور و شاعر نامی هندوستان اشاره کرد.
سروده ذیل بخشی از اشعار دهرمندرنات در وصف امام حسین(ع) است که در محضر رهبر معظم انقلاب قرائت شد:
دین است حسین، فخر دین است حسین
دین است امامت و امین است حسین
چون خاتمالانبیا محمد بوده
بر خاتمالانبیا نگین است حسین
***
این سنت حتی در آثار شاعران جوانتر هم راه یافته است. بلرام شکلا، شاعر و استادیار زبان سانسکریت دانشکده هند و دانشگاه دهلی نو، از دیگر شاعران هندویی است که هم تعدادی از سرودههای فارسی در وصف امام حسین(ع) را به سانسکریت برگردانده و هم خود در وصف امام(ع) شعر گفته است. به اعتقاد او، سخن گفتن از حسین(ع)، عشق میانگیزد. سروده ذیل بخشی از اشعار شکلا در رثای سید و سالار شهیدان، امام حسین(ع) است:
کیست که نامش را همه چون تخم وفا در دل میکارند؟
کیست که نامش را همه هر دو هرجا به زبان میآرند؟
کیست که نامش شمس و قمرش مشرق و مغرب افروزد؟
کیست که آتش نام بزرگش اهرمنان را میسوزد؟
کیست که نامش بهر عدالت دست جهان را میگیرد؟
دریا آیا کم خواهد شد؟ خورشید آیا میمیرد؟
«هست حسین از هستی من، بیشبهه منم از خون حسین»
کیست که خونش همچو شفق بر ظلمت شبها میخندد
کیست که خون احمر او راه سیاهی را میبندد
***
از علاقه هندوها به امام حسین(ع) که بگذریم، در دیگر ادیان نیز نام بسیاری از اهالی فکر و اندیشه را در باب شخصیت اباعبدالله(ع) میشنویم. آنتوان بارا، نویسنده مسیحی سوریالاصل و ساکن کویت از جمله این نویسندگان است. او که کتاب «حسین در اندیشه مسیحیت» را نوشته، پس از انتشار این کتاب در بین مسلمانان معرفی شد و خودش میگوید که تحت کرامات امام حسین (ع) این کتاب را نگاشته و کرامات بسیاری نیز از امام در خواب و بیداری دیده است.
این محقق و پژوهشگر مسیحی که بهگفته خود 23 سال برای نوشتن کتاب «حسین در اندیشه مسیحیت» و 13 سال برای کتاب« زینب فریاد فرمند» راجع به شخصیت حضرت زینب(س) وقت گذاشته و بهگفته خودش هربار که برای چاپ این کتابها برده به مطالب جدیدی رسیده و دوباره اقدام به ویرایش این کتابها کرده است. «آنتوان بارا» مکتب تشیع را بالاترین درجه عشق الهی معرفی میکند و امام حسین(ع) را نهفقط متعلق به شیعه یا مسلمانان بلکه متعلق به همه جهانیان میداند و او را با عبارت «حسین گوهر ادیان» معرفی میکند.
***
لبنان کشوری است که در خانه بسیاری از مسیحیانش تصویری از امام علی(ع) بر دیوارها نقش بسته و دلبستگی بسیاری به اهل بیت(ع) وجود دارد. جاری بودن همین فرهنگ در نهاد بسیاری از شاعران و نویسندگان این دیار تأثیر گذاشته و زمینه را برای خلق آثاری ماندگار و عمدتاً عمیق فراهم کرده است.
«جورج شکور» از جمله این شاعران و نویسندگان مسیحی لبنانی است. شکور از نخستین کسانی است که در اشعار خود به موضوع مقاومت و مبارزه با اشغالگران صهیونیست پرداخته است و از بنیانگذاران ادبیات و شعر مقاومت در لبنان به حساب میآید.
گذشته از فعالیتهای ادبی معمول، شکور را باید از دسته شاعرانی به شمار آورد که آزادگی را سرلوحه خود در زندگی قرار داده و بدون نگاه تعصبآمیز نسبت به دین، زبان به ثنای اهل بیت(ع) نیز پرداخته است. هرچند این رویه در کشوری مانند لبنان که ادیان ابراهیمی در کنار یکدیگر زندگی میکنند، دور از ذهن نیست، اما خود مایه فخر است که انسانی در جهان کنونی که تعصبات کوردلانه، نگاه حققیتبین را تاریک و کور کرده است، به انسانیت مینگرد.
از شکور تاکنون آثار متعددی منتشر شده اما یکی از کتابهای خواندنی او که سال گذشته با ترجمه حجتالاسلام و المسلمین محمدرضا زائری به فارسی منتشر شد، «حماسه امام حسین(ع)» نام دارد که در کنار معرفی شاعر، دربردارنده قصیدهای از شکور در رثای سرور و سالار شهیدان است. زائری در معرفی شکور و قریحه توانای او در شعر و ادب چنین میگوید: شاید بتوان گفت در شعر تاریخی و حماسی بعد از مرحوم «بولس سلامه» که با شاهکار جاویدش «حماسه غدیر» اشتهار یافت تاکنون کسی مانند جورج شکور نداشتهایم. در ادبیات عرب، «ملحمه» به معنای یک کتاب و مجموعه شعری طولانیست که یک موضوع حماسی تاریخی را روایت کند و به جنگ و پیکار و فتح و پیروزیهای قهرمانانه دلاوری بزرگ بپردازد. ... اما در ادبیات عرب سرودن چنین مجموعههایی قدمت طولانی ندارد و گرچه «عبدالمسیح انطاکی» ملحمهای برای حضرت امیر(ع) سروده بود، لیکن شهرت ملحمه عربی با بولس سلامه بوده و در واقع باید گفت با «ملحمه الغدیر» این راه برای جورج شکور گشوده شده است».
در بخشهایی از قصیده شکور در وصف امام حسین(ع) میخوانیم:
مگر حسین وارث علی نبود؟ آن مرد مردان، که نهج و شیوهاش سر عظیم است... و شمشیرش «ذوالفقار» بیهمتای شکافداری که مردانه میگردید، آنجا که غیر او خیانت میورزیدند.
- آن جانشین پیامبر در روز غدیر، آنگاه که از غیب ندایش دادند: «برگوی، تویی که برمیگزینی... پس بانگ زد که: هر که را من سرور بودهام، زین پس علی سرور است و هزاران تن حاضران یکایک با او بیعت کردند.
- حماسه حسین را والاتر از آن میدانم که بر آن اشک بریزم و باید برای شهادتی چنین نو، که حق راتازه میدارد شادمان بود و بزرگش داشت.
- در جامهاش عالمی گردآمده بود و با فریاد بیداریاش رؤیاهای خفته مرددمانش را بیدار کرد و بیم آهنگ او در چارسوی جهان همهمه افکند: یزید- این لافزن غاصب حکومت- تهدیدش میکند و راستی آیا با ستمپیشگان میتوان در فرمان خدا بیعت کرد؟
- ای حماسه «حسین» روزگاران به تو سرافرازند و گاه در تاریخ نقشها تکرار میشوند. مرا کاسه سمی به خاطر گذراندی که سقراط باید از آزادگی مینوشید چرا که اسیر باورها نبود. ...
یکی از سؤالات پرتکرار حول شخصیت این نویسندگان و شاعران این است که آیا آنها شیعه شدهاند یا نه؟ حتی اگر پاسخ این سؤال منفی باشد، مهم این است که انسانیت و آزادگی در نگاه این دسته از ادبا، فراتر از مرزهای کیش و مذهب تعریف میشود. فرقی نمیکند، سنی باشی یا شیعه، مسیحی باشی یا هندو؛ جغرافیای کربلا بزرگتر از آن است که انسانها براساس اعتقادات مذهبیشان در آن بگنجند. این خاصیت کربلاست که هر انسان آزادهای را در خود جای میدهد.