به گزارش مشرق، آیتالله سید احمد علمالهدی پیش از ظهر امروز در حرم مطهر رضوی با اشاره به زیارت مشهور امام حسین (ع) در روز اربعین اظهار داشت: در وصف سیدالشهدا (ع) و یارانشان عبارات متعددی در ادعیه، روایات و زیارات آمده است که از جمله آن، «بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة» است و یک نکته بزرگ در بخش «بذل مهجته فیه» وجود دارد؛ ازدنیاگذشتگی یاران اباعبدالله(ع) شاخصه بارز و مشترک میان همه آنها بود و این در آیینه فرمایشات امام به آزادگی و حریت تعبیر میشود.
وی افزود: کسی که از مهجة و آخرین مایه دنیوی زندگی خود هم در راه رضای خدا دل میکند و آن را برای دین خدا هزینه میکند، میتواند یار سیدالشهدا (ع) باشد و مطابق کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا، دل کندن از محبات دنیایی در زمانه ما هم ثمرهای جز ارزش یافتن در دستگاه اباعبدالله(ع) و شهادت نخواهد داشت.
علمالهدی خاطرنشان کرد: اشتباه آن مردمی که امام حسین(ع) را رها کردند و در پاسخ به «هل من ناصر ینصرنی» امام زمان خود به کنج خانههایشان خزیدند، بیدینی و انکار وحدانیت خدا و وحی پیامبر(ص) نبود؛ چراکه همه آنها مسلمان و دیندار بودند و حتی بعضی از آنها از شدت عبادت بر پیشانیهایشان پینه بسته بود، اما «زندگی کردن» بهقدری برایشان مهم شد که امام زمان خود را به قیمت نانوآب دنیای خود و خانوادههایشان فروختند و یزیدی شدند.
وی ادامه داد: کوفیان چون فقط میخواستند زندگی کرده و زن و بچه خود را اداره کنند، مجبور شدند به یزید و ابن زیاد ثابت کنند که با حسینبنعلی(ع) نیستند. لشکریان سپاه ابن مرجانه همگی پادگانی و آموزشدیده نبودند بلکه تنها مردمی بودند که به خاطر اینکه خودشان به دست یزید صدمه نبینند و خانوادههایشان از بلای لشکریان شام محفوظ بمانند، رودرروی امام ایستادند.
وی گفت: منطقی که زندگی کردن را اصل قرار میدهد و فرد را در کار کردن، پول درآوردن، ناهار و شام روزانه و همسر و فرزند منحصر و محصور میداند همچنین امر میکند که دست از هرگونه اقدام مغایر با اصول یک زندگی آرام، روزمره و معمول بردارد و بذل مهجة هم نکند. این گفتمان 120 هزار نفر تربیت میکند که در برابر امام زمانشان میایستند و او را میکشند تا خود زندگی کنند.
امامجمعه مشهد با بیان اینکه اگر میخواهیم حسینی زندگی کنیم، تمام مظاهر اجتماعی و فردی ما با مردم دیگر متفاوت است، تصریح کرد: امروز استکبار میخواهد بر تمام دنیا مسلط شود و سر راه خود تنها یک مانع و دستانداز میبیند و آن اسلام و قرآنی است که امر به آزادگی، استکبارستیزی و از دنیا گذشتن میدهد و زهیربن غینها و اباالفضلالعباسها را در دامن میپروراند؛ در چنین حالتی استکبار تمام تلاش خود را میکند که این دین را براندازی و پیروان آن را استحاله فکری و ایدئولوژیکی بکند و این منطقاً به معنای برقرار بودن یک جنگ همهجانبه میان ما بهعنوان ملتی که اراده زندگی در یک کشور اسلامی راداریم و آمریکا بهعنوان رهبر مستکبران عالم است.
وی بیان داشت: فلسفه قیام اباعبدالله (ع) و علت وقوع حادثه عاشورا منحصر در سال 61 هجری نیست؛ وقتی ما در عرصه سیاست کشور، برای آنکه از تحریم اقتصادی نجات پیدا کنیم و بتوانیم زندگی روزمره و ناهار و شام خود را تأمین کنیم، با آمریکا و مستکبران دست میدهیم و لبخند میزنیم یعنی به همان گفتمانی ایمان آوردهایم که 120 هزار کوفی مؤمن بودند، فردی که از قیام سیدالشهدا(ع) مذاکره با دشمنان دین را نتیجه میگیرد، هیچ درکی از روح نهضت سردار کربلا ندارد و تاسوعا و عاشورایش تنها زیارت عاشورای صبح، چلوی ظهر، سینهزنی شب و سایر نمادها و ظواهر آن است.
علمالهدی تأکید کرد: مسائل سیاسی امروز ما بهگونهای نیست که تصور کنیم اینیک امر اجتماعی و بدون ارتباط با دین و شرافت اسلامی است بلکه دقیقاً در نقطه مقابل، عرصه رفتار و عکسالعمل امروز ما در برابر غرب دقیقاً مشابه همان عرصهای است که کوفیان در برابر یزید داشتند؛ آنهایی که سازش کردند و برای نجات دنیای خود دست از استکبارستیزی و امام زمانشان برداشتند، از اعقاب همانهایی هستند که امروز دم از تعامل و سازش میزنند و رفع تحریم را باعزت و شرافت معاوضه میکنند و این در شباهتهای یاران طاغوت ستیز اباعبدالله (ع) با استکبارستیزان زمان ما هم صدق میکند.
وی افزود: کسی که از مهجة و آخرین مایه دنیوی زندگی خود هم در راه رضای خدا دل میکند و آن را برای دین خدا هزینه میکند، میتواند یار سیدالشهدا (ع) باشد و مطابق کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا، دل کندن از محبات دنیایی در زمانه ما هم ثمرهای جز ارزش یافتن در دستگاه اباعبدالله(ع) و شهادت نخواهد داشت.
علمالهدی خاطرنشان کرد: اشتباه آن مردمی که امام حسین(ع) را رها کردند و در پاسخ به «هل من ناصر ینصرنی» امام زمان خود به کنج خانههایشان خزیدند، بیدینی و انکار وحدانیت خدا و وحی پیامبر(ص) نبود؛ چراکه همه آنها مسلمان و دیندار بودند و حتی بعضی از آنها از شدت عبادت بر پیشانیهایشان پینه بسته بود، اما «زندگی کردن» بهقدری برایشان مهم شد که امام زمان خود را به قیمت نانوآب دنیای خود و خانوادههایشان فروختند و یزیدی شدند.
وی ادامه داد: کوفیان چون فقط میخواستند زندگی کرده و زن و بچه خود را اداره کنند، مجبور شدند به یزید و ابن زیاد ثابت کنند که با حسینبنعلی(ع) نیستند. لشکریان سپاه ابن مرجانه همگی پادگانی و آموزشدیده نبودند بلکه تنها مردمی بودند که به خاطر اینکه خودشان به دست یزید صدمه نبینند و خانوادههایشان از بلای لشکریان شام محفوظ بمانند، رودرروی امام ایستادند.
وی گفت: منطقی که زندگی کردن را اصل قرار میدهد و فرد را در کار کردن، پول درآوردن، ناهار و شام روزانه و همسر و فرزند منحصر و محصور میداند همچنین امر میکند که دست از هرگونه اقدام مغایر با اصول یک زندگی آرام، روزمره و معمول بردارد و بذل مهجة هم نکند. این گفتمان 120 هزار نفر تربیت میکند که در برابر امام زمانشان میایستند و او را میکشند تا خود زندگی کنند.
امامجمعه مشهد با بیان اینکه اگر میخواهیم حسینی زندگی کنیم، تمام مظاهر اجتماعی و فردی ما با مردم دیگر متفاوت است، تصریح کرد: امروز استکبار میخواهد بر تمام دنیا مسلط شود و سر راه خود تنها یک مانع و دستانداز میبیند و آن اسلام و قرآنی است که امر به آزادگی، استکبارستیزی و از دنیا گذشتن میدهد و زهیربن غینها و اباالفضلالعباسها را در دامن میپروراند؛ در چنین حالتی استکبار تمام تلاش خود را میکند که این دین را براندازی و پیروان آن را استحاله فکری و ایدئولوژیکی بکند و این منطقاً به معنای برقرار بودن یک جنگ همهجانبه میان ما بهعنوان ملتی که اراده زندگی در یک کشور اسلامی راداریم و آمریکا بهعنوان رهبر مستکبران عالم است.
وی بیان داشت: فلسفه قیام اباعبدالله (ع) و علت وقوع حادثه عاشورا منحصر در سال 61 هجری نیست؛ وقتی ما در عرصه سیاست کشور، برای آنکه از تحریم اقتصادی نجات پیدا کنیم و بتوانیم زندگی روزمره و ناهار و شام خود را تأمین کنیم، با آمریکا و مستکبران دست میدهیم و لبخند میزنیم یعنی به همان گفتمانی ایمان آوردهایم که 120 هزار کوفی مؤمن بودند، فردی که از قیام سیدالشهدا(ع) مذاکره با دشمنان دین را نتیجه میگیرد، هیچ درکی از روح نهضت سردار کربلا ندارد و تاسوعا و عاشورایش تنها زیارت عاشورای صبح، چلوی ظهر، سینهزنی شب و سایر نمادها و ظواهر آن است.
علمالهدی تأکید کرد: مسائل سیاسی امروز ما بهگونهای نیست که تصور کنیم اینیک امر اجتماعی و بدون ارتباط با دین و شرافت اسلامی است بلکه دقیقاً در نقطه مقابل، عرصه رفتار و عکسالعمل امروز ما در برابر غرب دقیقاً مشابه همان عرصهای است که کوفیان در برابر یزید داشتند؛ آنهایی که سازش کردند و برای نجات دنیای خود دست از استکبارستیزی و امام زمانشان برداشتند، از اعقاب همانهایی هستند که امروز دم از تعامل و سازش میزنند و رفع تحریم را باعزت و شرافت معاوضه میکنند و این در شباهتهای یاران طاغوت ستیز اباعبدالله (ع) با استکبارستیزان زمان ما هم صدق میکند.