به گزارش مشرق، در پی هتاکی اخیر نشریه صدا از گروه رسانهای هم میهن ارگان حزب کارگزاران
سازندگی این سؤال بار دیگر مطرح میشود که چرا نشریات این جریان خاص همواره
در مسیر توهین به مقدسات مردم و به مخاطره انداختن امنیت ملی کشور حرکت
میکنند، سؤالی که با توجه به سابقه حزب کارگزاران سازندگی و مشی لیبرالی
آن که مورد اعتراف اعضای سابق و کنونی این تشکل هست پاسخ بدان آسان
مینماید.
نشریات کارگزاران با سوءاستفاده حداکثری از سرمایههای به دست
آمده از مفاسد ریز و درشت اقتصادی پشت سر هم تاسیس و زنجیروار تعطیل و
وظیفه نشریه تعطیل شده در هتاکی به مقدسات را نشریه بعدی به عهده میگیرد،
موضوعی که نگاه و کنکاش در آن از اهمیت فراوانی برخوردار است.
قصه از کجا شروع شد؟!
نگاهی
به گذشته این تشکل لیبرال میتواند در یافتن پاسخ این سؤال راهگشا باشد.
ضروری است به این نکته اشاره شود که هتاکی به مقدسات ملت ایران در میانه
دهه 70 از سوی نشریاتی آغاز شده و شدت گرفت که وابستگان به کارگزاران
مدیریت و پشتیبانی از آنها را برعهده داشتند .
نگاهی به روزنامه زن که
با مدیریت فائزه هاشمی رفسنجانی از 17 مرداد 1377 تا 17 فروردین سال بعد
منتشر شد نشان از آن دارد که این روزنامه در توهین به مقدسات ملت ایران مشی
جسارتآمیزی داشت ، انتشار کاریکاتور علیه احکام اسلامی درباره دیه زن و
مرد یکی از مواردی است که در پرونده روزنامه زن موجود است .
جالب است به
این نکته توجه شود که علی مطهری نماینده تهران در مجلس که این روزها از
حامیان جریان مدعی اصلاحات است 4 دی ماه سال 1379 در مصاحبهای منشا توهین
به مقدسات را چنین توضیح و تشریح کرده بود «وقتی یک خانوادهای اینقدر
دستشان در امور اقتصادی و قدرت سیاسی باز باشد ، کمکم جسارت پیدا میکنند
و متعرض امور مقدس هم میشوند.
مثلا دختر ایشان [هاشمی رفسنجانی] به چه
مجوزی باید آزاد باشد که احکام اسلام را به راحتی زیر سؤال ببرد؟ خب این
خانم در آن روزنامهای که داشت خیلی راحت نوشت چرا باید دیه مرد دو برابر
زن باشد یا چرا حکم اثر چنین و چنان است؟ اصلا باب حمله به مقدسات از آن
موقع باز شد و اینها فسادهایی بود که از آن وقت جان گرفت و در جامعه گسترش
پیدا کرد.»
اقتضای طبیعت لیبرالها
نگاهی به گذشته و حال
نشریات جریان فوقالاشاره به خوبی جسارت آنان را در توهین به مقدسات اثبات
میکند ، توهین نشریه صدا به سردبیری محمد قوچانی اولین مورد نبوده و اگر
برخوردی ریشهای با این جریان صورت نگیرد آخرین بار نیز نخواهد بود .
در
گزارش دیروز کیهان به این موضوع اشاره شد که « گروه رسانهای هممیهن
ارگان حزب کارگزاران سازندگی سابقهای آشکار در توهین به احکام اسلام و
تقدسزدایی و قانونگریزی دارد. وقتی نشریه «شارلیابدو» در فرانسه در
اقدامی موهن به ساحت نبی مکرم اسلام اقدام به انتشار کاریکاتورهای زننده
کرد جهان اسلام یکصدا خشم و انزجار از این اقدام بود و در چنین شرایطی
روزنامه «مردم امروز» با انتشار تصویری از «جرج کلونی» بازیگر و تهیهکننده
آمریکایی در مراسم گلدن گلاب ۲۰۱۵، تیتر «کلونی: من هم شارلی هستم» را
برای صفحه نخست خود برگزید.»
روزنامه «مردم امروز» به سردبیری «محمد
قوچانی» به دلیل حمایت از روزنامه هتاک فرانسوی که کاریکاتوری موهن را علیه
پیامبر اسلام (ص) منتشر کرده بود ، توقیف شد. قوچانی در واکنش به توقیف
این روزنامه در مصاحبه با آریا گفته بود که «احساس میکنم که ما در برابر
این موج اسلامستیزی که در دنیا به راه افتاده باید تفسیر و تعبیری از
اسلام ارائه کنیم که بتواند مقابل این تندرویها و افراطیگریها، پاسخی
مناسب داشته باشد. ما باید اسلام واقعی را نشان بدهیم که نماد آن پیامبر
گرامی اسلام است»!
اما وی برخلاف آنچه در این مصاحبه گفته بود عکس و
تیتر یک روزنامه خود را به کلونی و دفاع او از نشریه هتاک فرانسوی اختصاص
داده بود و در توجیه این اقدامش گفته بود که «ذات کار مطبوعاتی با احتمال
خطا همراه است... و اگر هم خطایی رخ دهد قانون فصلالخطاب است و تکلیف همه
را مشخص کرده است»
روزنامه «آسمان» به سردبیری محمد قوچانی تنها پس از 6
شماره انتشار به سراغ تقدسزدایی از احکام اسلام رفت و در گفتوگو با یکی
از اعضای جبهه ملی ، قصاص را «غیر انسانی» خواند. این عضو جبهه ملی از تلاش
یاران سیاسیاش برای مقابله با لایحه قصاص در دهه شصت سخن گفت تلاشی که
حکم تاریخی حضرت روح الله مبنی بر مرتد بودن اعضای جبهه ملی را در پی داشت .
اما چنانکه نشریاتی از این دست نشان دادهاند راه گریز را نیز
یافتهاند و تحریریه آنها پس از توقیف نشریهای به دلیل قانونگریزی یا
توهین به مقدسات به نشریه دیگر کوچ کردهاند و همان سیاق و روش را
پیگرفتهاند. چنانکه حجم نشریاتی که به سردبیری «محمد قوچانی» توقیف
شدهاند ؛ از «شهروند امروز» و «هم میهن» تا «آسمان» و «مردم امروز» و...
به تنهایی گویای این مدعاست.
به راستی چرا نشریات این جریان در توهین به
مقدسات تا این حد بیپروا و جسور هستند ؟! پاسخ ساده است « کارگزاران
سازندگی به دلیل مشی لیبرالی خود هرگز نمیتواند مسلمان بوده و به احکام
دین مبین اسلام پایبند باشد » این گزاره افترا نبوده و نگاهی به مواضع
بزرگانی که کارگزاران از ابتدا تاکنون زیر پرچم آنان سینه میزدند و
میزنند موید این واقعیت است .
کارگزاران لیبرال مسلمان!
سيدحسين
مرعشي سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی عصر 16 اردیبهشت 1388 در جمع
دانشجويان دانشگاه شهيد باهنر كرمان گفته بود: در جمهوري اسلامي آزادي است و
راي مردم مبناي مشروعيت حكومت اسلامي است و ما نيز ليبرال دموكرات مسلمان
هستيم و بر اين اساس عمل ميكنيم.
سخنان مرعشی هر چند مغالطه آمیز ولی
بسیار مهم بود چرا که اعتراف و اذعان داشت کارگزاران سازندگی تشکلی لیبرال
بوده و بایستی با توجه به این رویکرد در مورد کارگزاران قضاوت کرد .
محمد هاشمی عضو هیئت موسس حزب کارگزاران و رئیسکمیته سیاسی این حزب بعدها در واکنش به این رویه استعفا داد .
وی
در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت: اظهارنظري توسط يكي از بزرگان حزب انجام
شد كه اعلام كرد حزب كارگزاران حزبي است « ليبرال دموكرات مسلمان »، ما در
جامعه اسلامي هستيم و اين واژهها با هم نميخواند. ليبراليسم امروز در
برابر اسلام قد علم كرده است.
ليبراليسم با اسلام قابل جمع نيست. به عنوان
يك لفظ قشنگ است اما محتواي آن با محتواي حزب ما همخواني نداشت. برخي
واژهها مطرح ميشد كه موضوع مليگرايي را پررنگ ميكرد. ما مليگرا
نيستيم.
قابل جمع نبودن لیبرالیسم با اسلام پیشتر از سوی هاشمی
رفسنجانی رئیسمجمع تشخیص مصلحت و در میانه دهه 60 و پشت تریبون نماز جمعه
تهران نیز فریاد زده شده بود ، هاشمی رفسنجانی 12 تیر 1360 در خطبههای
نماز جمعه تهران گفته بود : اگر با فرهنگ اسلامی بخواهیم جریانات داخلی
کشور را تعریف و تفسیر کنیم باید بگوئیم که به طور کلی در کشور ما و هر
جامعهای سه جریان اصلی وجود دارد که هر یک از آنها شاخ و بالهایی دارد .
در فرهنگ اسلامی این سه جریان ایمان ، کفر و نفاق است .
وی در ادامه به لیبرالها پرداخته و میگوید: این نفاق است که لیبرالها میگویند ما مسلمانیم.
با
توجه به آن چه که گفته شد مشی منافقانه لیبرالها ایجاب میکند که هتاکی
به مقدسات را در نشریات خود پیشه سازند . آنان هر چند مدعی مسلمانی هستند
آن چنان که مرعشی میگوید ولی به اذعان و گفته هاشمی دروغ میگویند و
منافقند .
پشتوانه مالی کارگزاران پشت نشریات هتاک
کارگزاران
سازندگی از ابتدای تشکیل تا به امروز با مفاسد ریز و کلان اقتصادی روبرو
بوده است ، کرباسچی دبیر کل کارگزاران سازندگی که هم اکنون پرونده مفتوح
اقتصادی دارد در سال 77 به علت مفاسد اقتصادی در شهرداری به همراه تعدادی
از معاونین خود دستگیر شد، کرباسچی که در دوره به اصطلاح سازندگی شهردار
تهران بود بعد از تاسیس حزب کارگزاران سازندگی عملا شهرداری تهران را به
خدمت اهداف این حزب دولت ساخته درآورد.
کرباسچی در دهه 70 به مشارکت در
اختلاس و ارتشا ، تضییع و تصرف اموال عمومی و دخالت در انتخابات پنجمین
دوره مجلس شورای اسلامی متهم بود و پس از برگزاری هفت جلسه دادگاه رسیدگی
به اتهامات خود به سه سال زندان و 10 سال انفصال از خدمات دولتی محکوم شد.
کرباسچی همچنین به اتهام تضییع سه و نیم میلیارد تومان اموال شهرداری تهران
به چهار سال حبس و 60 ضربه شلاق محکوم شد.
طبیعی است که پول به دست
آمده از این قبیل مفاسد پشتوانه خوبی برای کارگزاران سازندگی محسوب میشد
که اعضای دیگر آن نیز سوابقی طولانی در مدیریتهای کلان کشور از جمله وزارت
و ...داشتهاند .
نکته دیگر این که به اذعان بسیاری از کارشناسان و
حتی وابستگان به جریان مدعی اصلاحات حقوقهای نجومی در دولت سازندگی و از
سوی منتسبان و اعضای کارگزاران پایه گذاری شد ، شاید دلیل حمایت برخی اعضای
این تشکل از نجومی بگیران و قانونی خواندن حقوقهای حرام دریافت شده از
سوی این مدیران به این دلیل باشد . به هر حال پولهای حرام به دست آمده از
حقوقهای نجومی و مفاسد اقتصادی در بعد رسانهای به کمک نشریاتی آمده است
که نظرات و سیاستهای کارگزاران را پوشش میدهند .
از فساد اقتصادی تا فتنهگری ؛ دامن این حزب آلوده است !
نام
کارگزاران سازندگی به همان اندازهای که با مفاسد اقتصادی آغشته است با
حضور فعال در فتنه 88 نیز عجین شده ، محمد قوچانی و عطریانفر از اعضای شاخص
کارگزاران سازندگی در جریان فتنه 88 دستگیر و محاکمه شدند، جالب آن که
محمد قوچانی که زمانی یکی از منتقدین کارگزاران بوده به دلیل خوش خدمتیهای
فراوان خود به این تشکل به عضویت شورای مرکزی آن درآمده است .
قوچانی
در مقالهای که روزنامه عصر آزادگان 13 دی 1378 آن را منتشر ساخت درباره
کارگزاران گفته بود : خانواده هاشمی رفسنجانی نمادی از روابط قدرت در
جامعهای است که هنوز دیپلماسی پنهان روش دیرین سیاستمداران آن است و
مشروعیت حکومت به جای رقم خوردن در صندوقهای انتخابات در اتاقهای پشتی
خانوادههای مقتدر شکل میگیرد در پناه این اقتدار فرمانفرمایی است که هنوز
سلول تشکیلاتی حکومت نه احزاب سیاسی که خانوادههای قدرت است و طبیعتا در
این میان نقش احزابی چون کارگزاران سازندگی و اعتدال و توسعه تا زمانی که
مانند فرزندان وفادار خانواده گوش به فرمان پدر هستند جز رنگ و لعابی بر
چهره چروکیده مناسبات کهنه قدرت نیست .
قوچانی بعدها خود وارد این روابط
قدرت شده و در خدمت آن قرار گرفت ، روابط قدرتی که از امثال قوچانیها در
هتاکی به مقدسات بهرهها برده و میبرد .
مرور عملکرد و پرونده اعضای
کارگزاران سازندگی مثنوی هفتاد من کاغذ میطلبد ولی آن چه که بدیهی و روشن
است آن است که نشریات وابسته به کارگزاران با پشتوانه مالی، سیاسی و امنیتی
این جریان آلوده از توهین و هتاکی به مقدسات ابایی ندارند .
توقیف یک
نشریه و انتشار مجدد آن با اسم دیگر چاره کار نبوده و نمیتواند پاسخگوی
مطالبات مردم باشد ، مردمی که یک رویه ثابت را در طول سالهای گذشته
دیدهاند ، نشریهای به خاطر توهین به مقدسات تعطیل و بلافاصله با اسم دیگر
منتشر شده است .