به گزارش مشرق، متن یادداشت محمدکاظم انبارلویی با عنوان «دوقطبیهای کاذب» به شرح ذیل است:
روانشناسان از یک بیماری تحت عنوان "اختلال دوقطبی" Bipolar disorder یاد
میکنند که به آن جنونهای ادواری هم گفته میشود. این بیماری طیف وسیعی از
افسردگی تا اوج شیدایی و دیوانگی را دربرمیگیرد. طراحان اتاق نبرد نرم
دشمن به این فکر افتادهاند که ویروس این بیماری را به فضا و فعالان سیاسی
تزریق کنند.
علائم کسی که به این بیماری دچار است عبارتند از؛ سرخوشی، پرخاشگری و تحریک پذیری. بیمار دوقطبی رفتارهای پرخطر انجام میدهد. او غمگین، ناامید، مضطرب و کج خلق است. شما فکر کنید یک چنین کسانی به اتاق فکر رقابتهای سیاسی راه یابند، چه اتفاقی در جامعه میافتد؟ فتنه سال 88 را کسانی مدیریت کردند که واقعا دچار بیماری اختلال دوقطبی بودند.
یکی از موضوعات مهمی که به اقتدار و امنیت ملی ارتباط پیدا میکند وجود دوقطبیهای کاذب در حوزه سیاست، اجتماع و فرهنگ است. مقام معظم رهبری، دو قطبیهای کاذب را ترفند دشمن دانستند و طی دو سال گذشته نسبت به آن هشدار دادند.
دو قطبیسازی کاذب و دروغین به منظور ایجاد شکاف در حاکمیت و مردم، شکاف میان نخبگان سیاسی توسط بوقهای استکباری، تئوریسازی و طراحی میشود و عدهای در داخل با تکرار آن، دشمن را در آسیب زدن به امنیت و اقتدار ملی کمک میکنند.
دو قطبیسازی کاذب به منظور به حاشیه راندن دوقطبیهای حقیقی، تئوریزه، تبلیغ و شروع میشود. دوقطبیهایی حقیقی در جامعه وجود دارد و نمیتوان آن را منکر شد و خوب هم هست. مثل دوقطبی انقلاب و ضد انقلاب، طرفدار امام و ضد امام، طرفدار نظام و ضد نظام، کارآمدی و ناکارآمدی و... چنین دوقطبیهای واقعی بر هم زننده دوقطبیهای دروغین است و صفوف قطبها را دگرگون میکند.
برخی تبلیغاتچیهای دولت یازدهم به این فکر افتاده اند که برای انتخابات آینده دوقطبی هایی را سامان دهند، دوقطبی میانه رو و تندرو، مخالفان و موافقان کنسرت، اعتدالی و انقلابی، برجامیان و نابرجامیان و از این قبیل...
اما هرچه فکر کردند کمتر به نتیجه رسیدند که این نوع دوقطبیها بتواند هیجانی پدید آورد و دردی از دردهای ناکارآمدی و عدم مقبولیت برخی کارکردها آنها را دوا کند.
امروز انقلاب به اتحاد بیشتر مردم و وحدت قلوب و حرکت در مسیر واحد در بین اقشار مختلف نیاز دارد. تنها کسانی در این دوقطبی، رسوا و از جامعه طرد می شوند که سر در آخور دشمن دارند و نسبت به مصالح و منافع ملی درک درستی ندارند و در جدول نقشه های دشمن ایفای نقش می کنند.
لذا مقام معظم رهبری برای حفظ هویت انقلاب و انقلابیون فرمودهاند:
1- کشور به اتحاد نیروهای مومن و پای کار نیاز دارد
2- حرکت نیروهای مومن باید مقابل حرکت دشمن باشد
3- اختلاف بین برادران مومن هیچ به مصلحت نیست
4- بر وحدت قلوب و اتحاد نیروهای کشور و حرکت در مسیر واحد اصرار دارم. (1)
اینجا خطاب به همه نیروهای مومن و پای کار انقلاب است و همه جریانهای سیاسی کشور را در برمی گیرد. اگر توصیههای مقام معظم رهبری در حفظ هویت انقلاب و انقلابیون رعایت شود ترفندهای دشمن در طراحیهای دروغین دوقطبی، کارسازی خود را از دست می دهد.
معمولا در هر انتخاباتی یک دوقطبی یا چندقطبی برای انتخاب مردم جهت مناصب ریاست جمهوری، نمایندگی مجلس یا نمایندگی شورای شهر و... صورت میگیرد.
این دو قطبی یا چندقطبی باید ناظر بر مفهوم "کارآمدی" باشد، چرا که مفهوم کارآمدی، نظام را در مسیر حرکت خود در جهت پیشرفت و توسعه قرار میدهد و استعدادهای نخبه و کارآمد به میدان میآیند و حرف خود را در باب کارآمدی به منصه ظهور و عمل درمیآورند. در این حالت است که کشور و مردم از انتخابات منتفع شده و نظام به اهداف عالیه خود میرسد.
بصیرت حکم می کند در هر انتخابات مردم و نخبگان سیاسی دقیقا رصد کنند دشمن کجا ایستاده است تا در مقابل آن بایستند. همچنین درک درستی از مفهوم پیشرفت و توسعه و نیز کارآمدی داشته باشند تا با ارزیابی عملکرد خادمان خود دست به انتخاب احسن بزنند.
دشمن طی یکصد سال اخیر، نهضت مشروطه و نهضت ملی را با القای دو قطبیهای کاذب به زانو درآورد و از درون این نهضتهای رهایی بخش، دیکتاتوریهای خشنی را که در خدمت اجنبی بودند، بیرون آورد. اما نبوغ امام (ره) و رهبری در هدایت کشتی انقلاب اسلامی، تئوریهای غربی در دوقطبی سازیهای کاذب را رسوا و به شکست رساند.
دوقطبی های قومی، مذهبی، سیاسی، فکری، فرهنگی، اجتماعی و... همگی رنگ باخت و مردم زیر پرچم اسلام و ایران متحد در برابر دشمن ظاهر شدند. امروز آرزوهای آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی به ویژه پس از شکست فتنه 88 در شکل گیری دوقطبی های دروغین بر باد رفته است.
آنها در انتخابات آینده ممکن است دوباره از یک یا چند سوراخ به درون رخنه کنند. باید همه منافذ نفوذ دشمن را سد کرد و از غفلتهای تاریخی پرهیز نمود. نخبگان و مردم نباید از یک سوراخ، چند بار گزیده شوند.
پینوشت: 1- سخنان مقام معظم رهبری، درس خارج فقه 95/7/5