حسینیه مشرق - پس
از اینکه امام سجاد(ع) در کاخ یزید ملعون خطبه معروف خود را ایراد کردند،
موجب آگاهی برخی از افراد حاضر در جلسه شد. در این بین امام سجاد(ع) جملاتی
را در توصیف مردم کوفه مطرح فرمودند که دقت در جملات حضرت جای تأمل زیادی
دارد و شاید بتوان به دید عبرت به آن نگریست.
سید بن طاووس در لهوف
نقل میکند خطبه حضرت سجّاد علیهالسلام موجب شد که از هر سو صداها بلند
شود، گروهى به گروه دیگر مىگفتند: «هلاک شدید و نفهمیدید». آنگاه امام
سجّاد علیهالسلام فرمود: «خدا رحمت کند کسى را که نصیحت مرا بپذیرد و
وصیّت مرا به خاطر خدا و رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم و خاندانش
نگه دارد، چرا که بر ما لازم است پیروى نیکى از رسول خدا صلى اللَّه علیه و
آله و سلم کنم؛ رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً قَبِلَ نَصِیحَتِی وَ
حَفِظَ وَصِیَّتِی فِی اللَّهِ وَ فِی رَسُولِهِ وَ فِی أَهْلِ بَیْتِهِ
فَإِنَّ لَنَا (فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ)»
امام سجاد(ع) انتساب خود به رسول اکرم(ص) را یادآور شدند
این فراز را میتوان از دو جنبه بررسی کرد؛ اول اینکه امام سجاد(ع) در این فراز برای اینکه توجهات را بیشتر به سوی نصیحتهای خود جلب کنند، اشاره کردند که اسوه قرار دادن رسول اکرم(ص) بر ما واجب است. از سوی دیگر بخشی از منظورشان با این جمله که «فَإِنَّ لَنَا فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ؛ بر ما واجب است الگوی نیکی از رسول اکرم(ص) داشته باشیم» تبیین ماجرا برای اهل کوفه است، زیرا خیلی از افراد انتساب امام(ع) به پیامبر اکرم(ص) را نمیدانستند، لذا زمانی که حضرت این جمله را فرمودند، باعث تعجب بسیاری از افراد شد، طوری که بعضی از آنها احساس عذاب وجدان شدیدی کردند. تمام این قضایا نشان از شرایط سخت فتنهگون آن دوران دارد؛ یعنی دشمنان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) از دوران امیرالمؤمنین(ع) آن قدر جوَ را بر علیه امامان معصوم(ع) مسموم کرده بودند که مردم به سختی میتوانستند حق را از باطل تشخیص دهند. اما با این حساب عدهای با اینکه نسبت به مسائل آگاهی داشتند، مواردی مانند حب دنیا، اشرافیت و آلودگی به مال حرام آنها را از همراهی با امام عصرشان بازداشت و عدهای نیز به همین دلیل نسبت به عهد خود پایدار نماندند و عدهای دیگر تا جایی دچار فتنه شدند که مقابل امام حسین(ع) در کربلا صفآرایی کردند.
پاسخ امام سجاد(ع) به ندای یاری اهل کوفه
در ادامه روایت آمده است: در این هنگام همه حاضران گفتند: «اى فرزند رسول خدا! همه ما شنوا و فرمانبردار شما هستیم، پیمان تو را حفظ کنیم، و دل به تو بندیم و از تو جدا نشویم، به ما فرمان بده که مطیع فرمان تو هستیم، جنگ کنیم با هر که با تو بجنگد، صلح کنیم با هر که با تو صلح کند و از یزید (لعنه اللَّه) قصاص کنیم و از کسانى که به تو و ما ستم کردند بیزارى جوییم». امام سجّاد علیهالسلام به آنها رو کرد و فرمود: «هیهات و هرگز؛ اى فریبکاران دغلباز چه حیلهها که بین شما و شهواتتان نیست! هَیْهَاتَ أَیُّهَا الْغَدَرَةُ الْمَکَرَةُ- حِیلَ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ شَهَوَاتِ أَنْفُسِکُمْ» آیا مىخواهید همان گونه مرا یارى کنید که پدر مرا یارى کردید؟ هرگز چنین نخواهد شد، سوگند به پروردگار راقصات [شترانى که حاجیان را به منى و عرفات مىبرند] هنوز زخمها التیام نیافته است. پدرم همراه یارانش دیروز کشته شدهاند و هنوز داغ رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم فراموش نشده است و داغهاى پدر و فرزندان پدر و جدّم، موى رخسارم را سفید کرده و تلخى آن در بین حلقوم و حنجرهام به جاست و اندوه آن در سینهام باقى مانده است. خواهش من از شما این است که نه با ما باشید و نه بر ما؛لَا تَکُونُوا لَنَا وَ لَا عَلَیْنَا».
شهوات نفس مانع پذیرش دعوت امام معصوم(ع)
امام سجاد(ع) در پاسخ به سخن اهل کوفه که فریاد یاری کردن امام(ع) را سر دادند، این عبارات را فرمودند: أَیُّهَا الْغَدَرَةُ الْمَکَرَةُ حِیلَ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ شَهَوَاتِ أَنْفُسِکُم؛ هیهات و هرگز؛ اى فریبکاران دغلباز! چه حیلهها که بین شما و شهواتتان نیست!» نکته قابل توجه این است که حضرت اهل کوفه را با صفاتشان معرفی میکنند. در واقع امام(ع) با توان الهی خودشان صفات افراد را میدیدند و مطابق با همان صفات با آنها برخورد میکردند. رفتار خداوند متعال هم در قرآن به همین شکل است، یعنی افراد را با صفاتشان معرفی میکند، مثل ماجرای فرزند نوح(ع) که پس از درخواست نوح(ع) از خداوند مبنی بر نجات فرزندش، به ایشان وحی شد «إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صَالِحٍ؛ او عمل غیر صالح است». در هر صورت شهوات نفس که معمولاً از حب دنیا و مظاهر آن سرچشمه میگیرد، صفت مذمومی بود که امام سجاد(ع) به آن اشاره کردند تا انذاری برای تمام بشریت در مواجهه با امام عصرشان باشد، زیرا از عواملی هست که مانع پذیرش دعوت امام معصوم(ع) میشود.
عدم تبعیت کامل از امام معصوم(ع) از علائم ضعف معرفت به امام
ماجرای قیام اباعبدالله(ع) جریانی بود که بسیاری از خوبان آن دوران توفیق همراهی با حضرت را نیافتند و از ثمرات کاروانیان امام حسین(ع) بیبهره ماندند و همان طور که قبلاً اشاره شد هر کدام به بهانههای مختلف از همراهی خودداری کردند؛ در اوج کسانی که بهانه آوردند و نه خود و نه دیگران را تشویق به همراهی کردند که به جای همراهی، امام(ع) را نصیحت کردند و متأسفانه اکنون افرادی به دنبال توجیه رفتار آنان هستند، در حالی که همین فعل نصیحت کردن امام زمانشان نشان از عدم درک و معرفت صحیح نسبت به امام حیَ دارد، لذا میتوان گفت آنها نیز مانند بسیاری از ما محبان اهل عترت(ع) اشخاصی بودند که به صورت کامل تابع امر امام معصوم(ع) و ولیّ از جانب خدا نبودند.
تبیین رهبر انقلاب از خواص دوران قیام امام حسین(ع)
مقام معظم رهبری در این باره فرمودند «قبل
از حرکت به کربلا، بزرگانى مثل ابن عباس و ابن جعفر و چهرههاى نامدار
صدر اسلام که ادعاى فقاهت و شهامت و ریاست و آقازادگى و امثال اینها را
داشتند، گیج شدند و نفهمیدند چه کار باید بکنند؛ ولى زینب کبرى(س) گیج
نشد و فهمید که باید این راه را برود و امام خود را تنها نگذارد»
(سخنرانى در دیدار با پرستاران، میلاد حضرت زینب(س) و روز پرستار
22/8/1370). باید گفت این موارد که مطرح میشود به دلیل عبرت از درسهای
عاشورایی است و صرفاً ایرادگیری از این بزرگواران نیست.
عدهای
مانند توابین هم به بهانههای استراتژیک از ابتدا دعوت مسلم و امام حسین(ع)
را نپذیرفتند هرچند نیت خیری داشتند، اما تصمیم گیری نا به هنگامی داشتند
که بعدها موجبات پشیمانی آنها را فراهم کرد و دست به قیام تاریخی خود زدند.
او و توابین صرفاً از محبان عترت(ع) بود که به دلیل گرایشهای سیاسی و
نظامی هیچ گاه تصیم به موقعی اتخاذ نکردند، بنابراین حجابی بین آنها و حق
شد.
اقدام دیرهنگام خواص، زمینهساز فاجعه عاشورا
رهبر معظم انقلاب در بحث عبرتهای عاشورا فرمودند: کسانی از خواص، به کربلا
هم نرفتند. نتوانستند بروند؛ توفیق پیدا نکردند و البته بعد مجبور شدند
جزو توّابین شوند. چه فایده؟! وقتی امام حسین علیهالسلام کشته شد، وقتی
فرزند پیغمبر از دست رفت، وقتی فاجعه اتّفاق افتاد، وقتی حرکت تاریخ به سمت
سراشیب آغاز شد، دیگرچه فایده؟! ... به خاطر این که در وقت خود
نیامدند،کار را در لحظه خود انجام ندادند، دیر تصمیم گرفتند و دیر تشخیص
دادند». (بیانات در دیدار فرماندهان لشکر 27 محمد رسولالله (ص)).
مختار این سابقه را از قبل هم داشت به این صورت که بعد از صلح امام حسن
مجتبی(ع) به کوفه رفت و چون حسن بن علی(ع) را یاری نکرده بود برای جبران
این اتفاق او در زمره کسانی بود که از کوفه به حسین بن علی نامه نوشت. (دو
قرن سکو، عبدالحسین زرین کوب). با این حال این محب اهل عترت(ع) با کشتن
قاتلان امام حسین(ع) بخش عمدهای از غم عترت(ع) را برطرف کرد.
درسهای عاشورا تکرارپذیر است
اما باید دانست که باب فتنه و آزمونهای الهی همواره باز است و شاهد بودیم
که در قالب دو ماجرای فتنه 78 و 88 تاریخ تکرار شد طوری که کینهتوزان پرچم
و نام مبارک امام حسین(ع) را به آتش کشیدند و عدهای از خواص نیز قدرت
تصمیمگیری نداشتند و یکهتاز میدان نبرد مقام معظم رهبری بود. در آن
صحنهها عدهای نیز به بهانههای سیاسی، امنیتی و نظامی همراه خوبی برای
رهبر معظم انقلاب نبودند، اما نصرت خداوند باعث شد از شیعیان و محبان
عترت(ع) دستگیری شود، بنابراین میتوان گفت درسهای عاشورا همواره تکرارپذیر
است.