به گزارش مشرق، سرمربی تیم ملی فوتبال در همه سال هایی که در ایران بوده برای به دست آوردن امکانات، اردو، زمین تمرین، بازی دوستانه، اردوی تدارکاتی و حقوق و دستمزد دستیارانش، در حال جنگ و دعوا بوده است.
کارلوس کی روش از بدو ورود به ایران درگیری های زیادی داشته که در برخی از آنها با مصاحبه هایش و ادبیاتی که در آن به کار برده به برخی مسئولان فدراسیون فوتبال ایران هم توهین کرده است.
درگیری با عباس ترابیان که سرپرست تیم ملی بود و بازیهای زیادی را کنار کی روش روی نیمکت نشسته بود نه فقط به رسانهها که حتی به راهروهای فدراسیون هم کشیده شد تا جایی که کی روش ادعا کرد ترابیان به او گفته «مرتیکه»!
پس از ترابیان کار ادامه پیدا کرد و کیروش با علی کفاشیان که رئیس فدراسیون فوتبال بود و طبیعتا سرمربی باید تابع تصمیمات او می بود و احترامش را نگه می داشت هم درگیر شد و مصاحبه های تندی را علیه وی انجام داد.
وی در ادامه به علیرضا اسدی حمله کرد و مصاحبه های زیادی را علیه دبیرکل فدراسیون فوتبال انجام داد. با همه فشارهایی که کی روش به اسدی وارد کرد و مصاحبه های تندری که علیه وی انجام داد اما اسدی هنوز در فدراسیون فوتبال است و دبیرکل باقی مانده است.
محمود گودرزی وزیر پیشین ورزش و جوانان که در یک مراسم رسمی بدون ذکر نام کی روش را لمپن معرفی کرد نفر بعدی بود که مورد حمله های کلامی سرمربی تیم ملی قرار گرفت.
مهدی محمدنبی دبیرکل پیشین فدراسیون فوتبال، خسرو والی زاده مدیر رسانه ای پیشین تیم ملی، امیرحسین حسینی مدیر رسانه ای پیشین تیم ملی، هوشنگ مقدس که در برخی دیدارها روی نیمکت کنار کی روش حضور داشت و برخی بازیها را هم به عنوان سرپرست تیم ملی حضور داشت و زهره هراتیان مسئول ایفمارک در ایران افرادی بودند که مورد حمله های کلامی کی روش قرار گرفته بودند. البته برخی از این افراد به خاطر اخلاق خاص کی روش نتوانستند کار را با وی ادامه دهند و ناچار به قطع همکاری شدند.
مجتبی جباری، مهدی رحمتی، محمدرضا خلعتبری، هادی عقیلی، محمد مایلی کهن، امیر قلعه نویی، برانکو ایوانکوویچ، پرویز مظلومی، امید نمازی، علی کریمی و خیلی های دیگر در بخش های فنی نیز مورد حمله های سرمربی تیم ملی قرار گرفته اند. کی روش حتی به دستیاران خودش هم رحم نکرد و همکاری او با امید نمازی و علی کریمی که کمکش بودند نیز قطع شد و این دو ناچار به ترک تیم ملی شدند.
اما کیروش چه چیزی می خواهد؟ دقیقا کدام فشارها وجود دارد که مدیران اداری و تصمیم ساز فدراسیون را شاکی میکند؟ چرا هر کس در کمیته های اقتصادی یا دایره مسئولیت کمیته های ملی مینشیند با کیروش درگیر می شود و بالاخره صدایش در میآید؟
کیروش و دستیارانش ظاهرا ۷ ماه است که حقوق نگرفته اند.(این را کی روش عنوان کرده است) این اتفاق خوبی نیست. کیروش زمین استاندارد ندارد، او حتی از یک سال قبل برنامه تمرین تیم ملی را با ذکر ساعت و دقیقه میدهد اما وقتی به موعود می رسد می بیند زمینش زیر کشت است! کی روش اردوی تدارکاتی می خواهد، پادشاه تایلند که می میرد، کلا برنامه های تیم ملی هم عوض می شود و از اردو دیگر خبری نیست.
بازی دوستانه هم ندارد و آن را لازم دارد اما هر بار با دعوا و درگیری و با زور این امکانات را برای تیم ملی ایران به دست می آورد. از آن دست از مربیان هم نیست که کوتاه بیاید و ایده هایش را تغییر بدهد و مثلا در زمین غیر استاندارد کارش را پیش ببرد یا اردوی خارجی نرود و همینجا وسط خبرنگاران داخلی تمرین کند.
او میلیمتر به میلیمتر خواسته هایش را لازم دارد و برای همه آنها برنامه ریزی می کند اما اشکال کار اینجاست که در کشورمان به هزار و یک دلیل موجه یا ناموجه ما عادت داریم که بسیاری از برنامه ریزی هایمان تغییر کند. در فدراسیون فوتبال نیز همینگونه است؛ به ویژه حالا که کفگیر به ته دیگ رسیده و عملا پولی وجود ندارد و فدراسیون در حال کوشش است که ۱۵ میلیارد از دولت کمک بگیرد.
کیروش با دور زدن روابط عمومی فدراسیون فوتبال و در اقدامی غیرحرفه ای، حالا در فضای مجازی تا می تواند میتازاند و هر چه می خواهد می نویسد تا امکاناتش را بدست آورد. البته که او در بین همه مربیان تاریخ تیم ملی بهترین امکانات را در اختیار داشته است.
آخرین مطلب او اشاره به یک پادشاهی داشت که اسبش را از دست داده است. منظور کی روش این است که در حال پیروزی های نهایی هستیم و چیزی نمانده که به جام جهانی برسیم حالا وقت اتحاد است. با این وجود او از سوراخ هایی در قایق حرف می زند که می توانند کل قایق را غرق کنند و کی روش می خواهد اجازه ندهد که این قایق حتی یک سوراخ هم داشته باشد.
کارلوس کی روش از بدو ورود به ایران درگیری های زیادی داشته که در برخی از آنها با مصاحبه هایش و ادبیاتی که در آن به کار برده به برخی مسئولان فدراسیون فوتبال ایران هم توهین کرده است.
درگیری با عباس ترابیان که سرپرست تیم ملی بود و بازیهای زیادی را کنار کی روش روی نیمکت نشسته بود نه فقط به رسانهها که حتی به راهروهای فدراسیون هم کشیده شد تا جایی که کی روش ادعا کرد ترابیان به او گفته «مرتیکه»!
پس از ترابیان کار ادامه پیدا کرد و کیروش با علی کفاشیان که رئیس فدراسیون فوتبال بود و طبیعتا سرمربی باید تابع تصمیمات او می بود و احترامش را نگه می داشت هم درگیر شد و مصاحبه های تندی را علیه وی انجام داد.
وی در ادامه به علیرضا اسدی حمله کرد و مصاحبه های زیادی را علیه دبیرکل فدراسیون فوتبال انجام داد. با همه فشارهایی که کی روش به اسدی وارد کرد و مصاحبه های تندری که علیه وی انجام داد اما اسدی هنوز در فدراسیون فوتبال است و دبیرکل باقی مانده است.
محمود گودرزی وزیر پیشین ورزش و جوانان که در یک مراسم رسمی بدون ذکر نام کی روش را لمپن معرفی کرد نفر بعدی بود که مورد حمله های کلامی سرمربی تیم ملی قرار گرفت.
مهدی محمدنبی دبیرکل پیشین فدراسیون فوتبال، خسرو والی زاده مدیر رسانه ای پیشین تیم ملی، امیرحسین حسینی مدیر رسانه ای پیشین تیم ملی، هوشنگ مقدس که در برخی دیدارها روی نیمکت کنار کی روش حضور داشت و برخی بازیها را هم به عنوان سرپرست تیم ملی حضور داشت و زهره هراتیان مسئول ایفمارک در ایران افرادی بودند که مورد حمله های کلامی کی روش قرار گرفته بودند. البته برخی از این افراد به خاطر اخلاق خاص کی روش نتوانستند کار را با وی ادامه دهند و ناچار به قطع همکاری شدند.
مجتبی جباری، مهدی رحمتی، محمدرضا خلعتبری، هادی عقیلی، محمد مایلی کهن، امیر قلعه نویی، برانکو ایوانکوویچ، پرویز مظلومی، امید نمازی، علی کریمی و خیلی های دیگر در بخش های فنی نیز مورد حمله های سرمربی تیم ملی قرار گرفته اند. کی روش حتی به دستیاران خودش هم رحم نکرد و همکاری او با امید نمازی و علی کریمی که کمکش بودند نیز قطع شد و این دو ناچار به ترک تیم ملی شدند.
اما کیروش چه چیزی می خواهد؟ دقیقا کدام فشارها وجود دارد که مدیران اداری و تصمیم ساز فدراسیون را شاکی میکند؟ چرا هر کس در کمیته های اقتصادی یا دایره مسئولیت کمیته های ملی مینشیند با کیروش درگیر می شود و بالاخره صدایش در میآید؟
کیروش و دستیارانش ظاهرا ۷ ماه است که حقوق نگرفته اند.(این را کی روش عنوان کرده است) این اتفاق خوبی نیست. کیروش زمین استاندارد ندارد، او حتی از یک سال قبل برنامه تمرین تیم ملی را با ذکر ساعت و دقیقه میدهد اما وقتی به موعود می رسد می بیند زمینش زیر کشت است! کی روش اردوی تدارکاتی می خواهد، پادشاه تایلند که می میرد، کلا برنامه های تیم ملی هم عوض می شود و از اردو دیگر خبری نیست.
بازی دوستانه هم ندارد و آن را لازم دارد اما هر بار با دعوا و درگیری و با زور این امکانات را برای تیم ملی ایران به دست می آورد. از آن دست از مربیان هم نیست که کوتاه بیاید و ایده هایش را تغییر بدهد و مثلا در زمین غیر استاندارد کارش را پیش ببرد یا اردوی خارجی نرود و همینجا وسط خبرنگاران داخلی تمرین کند.
او میلیمتر به میلیمتر خواسته هایش را لازم دارد و برای همه آنها برنامه ریزی می کند اما اشکال کار اینجاست که در کشورمان به هزار و یک دلیل موجه یا ناموجه ما عادت داریم که بسیاری از برنامه ریزی هایمان تغییر کند. در فدراسیون فوتبال نیز همینگونه است؛ به ویژه حالا که کفگیر به ته دیگ رسیده و عملا پولی وجود ندارد و فدراسیون در حال کوشش است که ۱۵ میلیارد از دولت کمک بگیرد.
کیروش با دور زدن روابط عمومی فدراسیون فوتبال و در اقدامی غیرحرفه ای، حالا در فضای مجازی تا می تواند میتازاند و هر چه می خواهد می نویسد تا امکاناتش را بدست آورد. البته که او در بین همه مربیان تاریخ تیم ملی بهترین امکانات را در اختیار داشته است.
آخرین مطلب او اشاره به یک پادشاهی داشت که اسبش را از دست داده است. منظور کی روش این است که در حال پیروزی های نهایی هستیم و چیزی نمانده که به جام جهانی برسیم حالا وقت اتحاد است. با این وجود او از سوراخ هایی در قایق حرف می زند که می توانند کل قایق را غرق کنند و کی روش می خواهد اجازه ندهد که این قایق حتی یک سوراخ هم داشته باشد.